printlogo


کد خبر: 237065تاریخ: 1400/6/2 00:00
نگاهی به سبک دین‌پژوهی علامه حکیمی
اندیشه‌ورزی در میدان

امین خیام: امروز کلمه «میدان»، یک بار فرهنگی به خود گرفته است؛ نمادی از یک نوع زیستن؛ زیستن در بحبوحه موضوعی که مسؤولیت یک مسؤول است. اگرچه این واژه را برای مسؤولان نظامی و اجرایی و تقنینی بخوبی درک می‌کنیم اما یک اندیشمند، یک اندیشه‌ورز، یک دین‌پژوه و اسلام‌شناس هم آیا «میدانی» دارد که باید در آن «میدان» حضور فیزیکی داشته باشد و مسؤولیت فکری خود را در آنجا جهت‌دهی کند و به ثمر بنشاند؟
عرف اندیشمندان و بسیاری از روشنفکران این است که جایی برای اندیشه‌ورزی جز در گوشه کتابخانه آرام و دنج خود ندارند؛ در خلوت و سکوت و عزلت، فکر می‌کنند و می‌خوانند و می‌نویسند. 
اما علامه حکیمی این گونه نبود، اندیشه‌ورزی او در باب انسان و رنج انسان و فقر و راه رهایی از آن، همگی در وسط میدان انجام می‌شد، موقعی که ساعت‌ها به معادنی می‌رفت که کارگران به خاطر لقمه نانی هزار خطر را به جان خریده بودند و ده‌ها متر زیر زمین عرق می‌ریختند. علامه حکیمی نقل می‌کرد زمانی در گوشه خیابان ایستاده بودم و مدت‌ها زل ‌زده بودم به بساط یک دستفروش. مدام با خودم حساب می‌کردم که اگر همه کالاهایش را بفروشد، چقدر کاسبی می‌کند؟ چقدرش سود است؟ این سود کفاف چند روزش را می‌دهد؟ او در بطن میدان فقر و رنج انسان، در باب احادیث و آیات عدالت‌خواهانه تامل و تعمق می‌کرد.  اما نه فقط در حوزه عدالت، بلکه در سایر حوزه‌ها نیز تا زمانی که توان جسمی استاد یاری می‌کرد، ارتباطات وسیعی با اهل فکر و اندیشه آن هم از تیپ‌های گوناگون داشت. او براستی مصداق کامل عالم زمان‌شناسی بود که آگاه به زمانه خویش و اهل زمانه خویش بود. اگر چه دل و فکر به فلسفه نداده بود اما همنشین و رفیق اهل فلسفه بود به طوری که در منزل عکس علامه طباطبایی را قاب کرده و به دیوار نصب کرده بود. دیگر در کجای این سرزمین می‌توان چنین نمونه‌ای از اخلاق علمی را یافت که تصویر بزرگ‌ترین چهره جریان مخالف و منتقدش را به دیوار خانه‌اش نصب کند؟
به هر ترتیب، «اندیشه‌ورزی در میدان» درسی است که باید از علامه حکیمی آموخت. این ویژگی خاص دین‌پژوهی علامه حکیمی بود که دین را برای انسان می‌دانست و دین‌پژوهی را برای حل معضلات انسان. از همین رو اندیشه‌ورزی‌اش در متن میدان تحولات انسانی رقم می‌خورد. کنج کتابخانه و حجره و دور از متن حوادث و تحولاتی که در جامعه در حال رخ دادن است، اندیشه‌ورزی کردن و قرآن پژوهیدن، به جایی ختم نمی‌شود و اگر هم بشود دردی از «انسان» دوا نمی‌کند؛ همان انسانی که قرآن، امت محمد(ص) را به قیام برای حفظ و رشد کرامت او می‌ستاید؛ کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ (آل عمران، 110). 

Page Generated in 0/0065 sec