مهدی خانعلیزاده- علیرضا حجتی: یکی از جدیترین کانونهای فکری - رفتاری محمدجواد ظریف که در دوران 8 ساله وزارت وی به صورتی پررنگ نمایان بود و مطالعه کتاب «راز سر به مهر» هم آن را تایید میکند- و در واقع روح اصلی حاکم بر متنی است که آقای وزیر به عنوان خاطرات خود نوشته است- نگرانی مداوم وی از مقایسه شدن با تیمهای مذاکرهکننده قبلی از سوی مردم و مسؤولان کشور و همینطور ابراز نارضایتی از آنچه دکتر ظریف، توجه و مجوزهای ویژه برای آنان مینامد، است.
ظریف در تمام مدت مسؤولیت خود- به طور ویژه در زمانی که روند بررسی برجام در کمیسیون تخصصی مجلس در حال انجام بود- سایه عملکرد تیمهای مذاکره کننده سابق هستهای و بویژه سعید جلیلی را بر سر خود حس میکرد و با کوچکترین انتقادی، به سرعت نسبت به عملکرد تیم سابق ارجاع میداد و تلاش میکرد ناکامیهای خود را به دلیل عدم در اختیار داشتن اختیاراتی که «قبلیها» داشتند و او ندارد، اعلام کند.
به عنوان مثال، زمانی که قدم زدن او با جان کری، وزیر خارجه وقت ایالات متحده آمریکا در اوج مذاکرات هستهای، با انتقاد جدی اهالی روابط بینالملل و همچنین چهرههای شاخص سیاسی و رسانهای در داخل ایران مواجه شد، دکتر ظریف با عصبانیت و پرخاش تمام به منتقدان حمله کرد و انتقادات را تلاش برای تخریب روند مثبت مذاکرات هستهای نامید. حتی بالا رفتن بیلبوردهای «مذاکره به سبک آمریکا» در برخی نقاط پایتخت- که اشاره به بدعهدی طرف آمریکایی و لزوم توجه به سابقه سیاه واشنگتن در تخریب منافع ملی ایران داشت- هم از سوی تیم مذاکرهکننده به ریاست دکتر ظریف، به عنوان اقدامی برای تخریب مذاکرات تعبیر شد. ماجرای شعار «مرگ بر اسرائیل» که روی موشکهای راهبردی کشورمان در جریان یکی از عملیاتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشته شده بود هم اوج این ماجرا بود که حامیان برجام- از جمله علی مطهری، نایبرئیس وقت مجلس- صراحتا اعلام کردند «موشک هوا کردند تا برجام را زمین بزنند».
این رویکرد «همگان مقصرانگاری» که میتوان تعبیر «لوس بودن» را نیز برای آن به کار برد، در سراسر کتاب خاطرات دکتر ظریف وجود دارد. مثلا در بخشی از کتاب که ظریف به مساله مذاکره مستقیم با طرف آمریکایی اشاره میکند، بدون مقدمه به مذاکرات دکتر سعید جلیلی و دکتر علی باقری در سالهای قبل میپردازد و مینویسد:
«... برخلاف رئیسجمهور وقت و این بیانیه که بر اصل موضوع مهر تایید میگذارند، همه آنانی که از نزدیکان و اعضای هیات همراه مذاکراتی بودند، یا از اساس منکر دیدار شدند، یا آن را دیداری ضدمذاکره، صحنهسازی شده و فقط یک صحنهسازی تحمیلی نامیدند. حتی دکتر جلیلی، دبیر و آقای باقری، معاون وقت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که در مقابل هیات 3 نفره آمریکایی ظاهرا به مدت 45 دقیقه حضور داشتند و مذاکره کرده بودند، هنگامی که در جلسات پخش شده کمیسیون ویژه برجام مجلس شورای اسلامی از صداوسیما کوشیدند دستاوردهای مذاکراتی خود را تبیین کنند، در اشاره مستقیم به دیدار دوجانبه با طرف آمریکایی تحفظ نشان دادند».
همین رفتار دکتر محمدجواد ظریف دقیقا چشم اسفندیار وی در دوران مسؤولیتش بود، چرا که هیچ انتقادی را نمیپذیرفت و با کوچکترین ایرادی که به رفتار یا تعاملات وی میشد، برآشفته میشد. ماجرای سخنان یکی از نمایندگان مجلس درباره محتوای مذاکرات منجر به برجام که در نهایت به کمردرد عجیب و غریب آقای وزیر و ویلچرنشین شدن او منجر شد، یکی دیگر از صحنههای نمایش این خاصیت و ویژگی اخلاقی دکتر ظریف بود.
همین ویژگی شخصی وزیر امور خارجه بود که اجازه نداد در برابر تذکر دقیق، فنی و کارشناسی دکتر «فؤاد ایزدی» استاد مطالعات آمریکای دانشگاه تهران درباره تعهدات دولت بعدی آمریکا نسبت به برجام، دست به طراحی یک سناریوی جایگزین (B Plan) برای حفظ برجام و حراست از منافع ملی ایران بزند و ترجیح داد با تمسخر و کنایه، خاطراتش از توئیتبازی با «تام کاتن» سناتور آمریکایی را در جلسه کارشناسی شورای راهبردی روابط خارجی مطرح کند. در نشست بررسی برجام در شورای راهبردی روابط خارجی که در فاصله ۲۳ تیر تا روز تصویب برجام در مجلس برگزار شد و در آن کارشناسان حقوق و روابط بینالملل حضور پیدا کردند و از ظریف درباره برجام پرسیدند، وزیر امور خارجه در پاسخ به سوال دکتر ایزدی، با خنده تاکید کرد آمریکا «نمیتواند» از برجام خارج شود و اگر خارج شود مقبولیت خود را از دست خواهد داد!
در مجموع باید گفت یکی از دلایل اصلی به نتیجه نرسیدن برجام و از دست رفتن منافع ملی ایران در دوران وزارت امور خارجه دکتر محمدجواد ظریف، عدم توجه به نقدها و نظرات کارشناسی منتقدانی بود که به صراحت اعلام کردند به دنبال دستیابی تیم مذاکرهکننده کشورمان به «یک توافق خوب» - نه به گفته دوستان آقای ظریف، «هر توافقی» - هستند که این عدم توجه، ریشه در شخصیت فردی ایشان و ویژگی خودمحوری داشت. در واقع، نه تنها منافع ملی ایران، بلکه حتی سرنوشت برجام هم به رفتار دیپلماتی گره خورد که نمیدانست جهان دیپلماسی جایی برای لوسها ندارد.