نگاهی به مستند «استراحت بماند» که ماجرای تأسیس «کافه شهدا» و شباهت مؤسس آن با یکی از شهدا را روایت میکند
عباس اسماعیلگل: مستند «استراحت بماند» که ماجرای تأسیس «کافه شهدا» در شیراز، فعالیتهای جهادی آن و شباهت مؤسس آن با شهید مشهور نهی از منکر را روایت میکند، از شبکه مستند سیما روی آنتن رفت که با استقبال مخاطبان روبهرو شد و حالا قرار است تکرار این مجموعه از چند شبکه دیگر پخش شود. علی تکروستا، کارگردان «استراحت بماند» که چندی پیش از این، مستند «برادرم نادعلی» را ساخته بود، این بار با اثری جدید به قاب تلویزیون بازگشت. فیلم مستند «استراحت بماند» پرترهای از «سیدغفار» یکی از نیروهای جهادگر و جوان اهل شیراز است که فعالیتهای متفاوت او در کمکرسانی به محرومان، زندگی جالب و متفاوتی را برای او رقم زده و همین سبک زندگی به همراه اتفاقاتش سوژه فیلم مستند «استراحت بماند» شده است. سیدغفار با تاسیس یک هیات در شیراز که نامش «کافه شهدا» است، مشهور میشود. این هیات در ایام پایانی هر هفته مراسمات متفاوتی را بر سر مزار شهدا برپا میکند و روزبهروز تعداد شرکتکنندگان در آن افزایش پیدا میکند و اکنون یکی از مشهورترین محافل فرهنگی- مذهبی در شهر شیراز است. علاوه بر این، سیدغفار به همراه جمعی از دوستانش فعالیتهای جهادی زیادی را در مناطق مختلف دنبال میکنند که این بخش نیز در مستند «استراحت بماند» مورد اشاره قرار گرفته است. یکی از اتفاقات دراماتیک و قابل توجه در زندگی این نیروی جهادگر، شباهت ظاهری عجیب او به یکی از شهدای مشهور امر به معروف است. وقتی مادر این شهید، سیدغفار را برای نخستینبار میبیند احساس میکند پسرش را دیده است. جزئیات این اتفاق دراماتیک نیز در بخشی از مستند «استراحت بماند» به نمایش درآمده است اما تکروستا ماجرای جالبی را از شباهت سوژه مستند خود با یکی از شهدای مشهور تعریف میکند: چند سال قبل گروهی برای ساخت فیلم یکی از شهدای مشهور اقدام میکنند و برحسب اتفاق، نقش آن شهید به دلیل شباهت ظاهری بسیار زیاد به سیدغفار میرسد. این شباهت به حدی است که زمانی که مادرش عکس سیدغفار را میبیند تا ساعتها نمیتواند باور کند این گریم نشده است و اشک میریزد.
در ادامه، علی تکروستا، کارگردان «استراحت بماند» در قالب یادداشتی از روند تولید این مستند و دغدغههایش میگوید.
همگانی شدن گفتمان جهادی
ساخت چنین مستندی تحت تأثیر جملهای از رهبر انقلاب رخ داد. ایشان در دیدار با کارگران در دهم اردیبهشتماه سال 1396 فرمودند: «ما جز با کار جهادی و کار انقلابی نخواهیم توانست این کشور را به سامان برسانیم». این جمله رهبر انقلاب اسلامی به وضوح اهمیت و جایگاه جهتگیری و کار جهادی را در منظومه ارزشی انقلاب اسلامی مشخص میکند. بر اساس همین نگرش، انتظار رهبر انقلاب در این زمینه «همگانی شدن گفتمانِ جهادی» و «گسترشِ حضور عموم مردم بویژه جوانان در جریان فعالیتهای جهادی» است. به عبارت دیگر ضرورت و ظرفیت کار جهادی اینقدر بالاست که ایشان در دیدار جمعی از جهادگران بر گسترش هر چه بیشتر جریانِ کار و خدمترسانی جهادی تأکید میکنند.
اما اگر بخواهم درباره چگونگی تولید این مستند سخن به میان بیاورم بهتر است آن را در قالب این دلنوشته بیان کنم.
«سیل سیستانوبلوچستان بود که کولهام را بستم و از تهران راهی شدم تا شاید بتوانم آنچه را رخ داده به تصویر بکشم؛ بدون هیچ شناختی از منطقه و بدون خودرو.
شب را کنار بچههای جهادی در یکی از خوابگاهها خوابیدم و صبح کنار جاده ایستادم تا روستا به روستا و شهر به شهر این استان پهناور را رفته و مشکلات و معضلات را به تصویر بکشم.
کنار جاده ایستاده بودم که جوانی جلو آمد و گفت: به نظرم بهترین کمک ما میتواند این باشد تا با خودرو شما را برای ضبط تصاویر ببریم و شما بتوانید این مشکلات را منعکس کنید.
در آن هوای گرم با وانت در جلوی ماشین ۲ نفری تا هزار و 500 کیلومتر از بندر جاسک تا زاهدان با دوستش همراهم شدند و حاصلش شد چند برنامه خوب.
جوان اهل شیراز بود و چهرهاش آشنا، کمی که با هم بودیم متوجه شدم شبیه شهید امر به معروف شهید علی خلیلی است و داستان شباهتش بسیار زیبا.
سیدغفار حسینی آنقدر به شهید علی خلیلی شباهت داشت که مادر شهید اتاق علی را در اختیارش گذاشته بود و مثل علی او را دوست داشت؛ وقتی بیشتر با این جوان شیرازی آشنا شدم خلوص و صداقت را در نگاه او دیدم و قصههای بسیار زیبا؛ قصه شهید مهدیرضا، قصه کافه شهدا، قصه علمکشی، قصه خادم حرم و مدافع حرم، قصه سیل و زلزله و کرونا و هزاران قصه خدمت که سید جوان علمدار این قصهها بود.
و این قصهها بهانهای برایم شد تا جوانی که کنار خیابان مرا سوار ماشینش کرد، بشود راوی قصه استراحت بماند...».
روایت حقیقت در قاب واقعیت
دهه 1960 حیطه تولید و نمایش فیلم مستند بتدریج از سینما به تلویزیون انتقال یافت تا جایی که امروز حجم عمدهای از تولیدات شبکههای جهانی، ملی و محلی در قالب مستند است که البته نواقص بسیاری هم داشته که با گذر زمان هر ساله بخشی از آنها برطرف شده است. در این میان موضوع مهمی که همیشه سازندگان مستندهای تلویزیونی در ایران را با مشکل روبهرو میکرد، عدم وجود یک سازوکار ثابت بود که خود میتوانست عاملی برای ارتباط مستمر بین مخاطبان و سازندگان باشد که هم به بهتر شدن کیفیت تولیدات کمک میکرد و هم عاملی برای افزایش تولیدات در این حوزه میشد.
به همین منظور جشنواره تلویزیونی مستند در سال 1396 با شعار «روایت حقیقت در قاب واقعیت» آغاز به کار کرد تا بتواند پلی باشد و مشکلات این حوزه را رفع کند. امروز این جشنواره در پله پنجم خود ایستاده و شبکه افق سیما هم همچون دورههای قبل در این جشنواره حاضر شده و تلاش میکند تا بهترین آثار خود را در برابر دیدگان مخاطبان قرار دهد. به همین منظور 7 مستند در این دوره به جشنواره تلویزیونی مستند راه یافتهاند که قرار است در تاریخهای مشخص، در شبکه مستند سیما روی آنتن روند.
عبدالحسین بدرلو، مدیرگروه مستند شبکه افق گفت: دستاندرکاران شبکه مستند برای برگزاری دوره پنجم جشنواره تلویزیونی مستند تلاش زیادی میکنند، زیرا در این ۲ سال که کشور درگیر بیماری کرونا شده، واقعا رونق دادن هر چه بیشتر به چنین جشنوارههایی برای مستندسازان امیدبخش است.
وی در ادامه افزود: برگزاری جشنواره آن هم در حوزه مستند، جدید و بدیع است که پیش از این همانندش وجود نداشته است. همانطور که میدانید تلویزیون بهترین بستر برای پخش مستند است و با برگزاری چنین جشنوارههایی حتی مستندهایی هم که توسط تلویزیون تولید نشدهاند فرصت مییابند تا اکران شوند.
بدرلو تاکید کرد: شبکه افق هر سال در این جشنواره شرکت کرده و چون موضوع جشنواره آزاد است، دست ما باز بود تا بتوانیم تمام آثار خود را شرکت دهیم.
وی خاطرنشان کرد: شبکه افق به دلیل جایگاه خود و فضای کاری ویژهای که دارد، مجموعه مستند بیشتری تولید کرده است که به دلیل گستردگی در موضوعات، توان بیشتری برای شرکت در این جشنواره دارد. ما از بین مجموعههای تولیدشده در شبکه، با هماهنگی و همکاری دستاندکاران بهترینها را گلچین کردیم تا در این جشنواره اکران شوند.
مدیرگروه مستند شبکه افق در پایان تاکید کرد: برخی مستندها در شبکه تولید شده است که به صورت عادی به دلیل مسائل سیاسی قابلیت پخش نداشت ولی آنها را نیز ما به جشنواره ارسال کردهایم.