سمیرا کریمشاهی: از تاکیدات دولت سیزدهم در بخش سیاست خارجی جدید جمهوری اسلامی ایران، پویایی دیپلماسی در منطقه بویژه تمرکز بر ارتباط با همسایگان ایران است. برای هر کدام از کشورهایی که مرز آبی و خاکی مشترک با ایران دارند میتوان سطحی از اهمیت روابط را تعریف کرد اما چالشها و به دنبال آن فرازونشیب در روابط با کشورهای جنوب خلیجفارس، تمرکز ویژهای را میطلبد.
رخدادهای متعدد از جمله بیداری اسلامی 2011، جنگ و بحران در سوریه، یمن و... روابط ایران با کشورهای حاشیه خلیجفارس بویژه امارات و عربستان را تحتالشعاع قرار داد. هر چند تنش در روابط ایران با این ۲ کشور یکسان و در یک سطح نبوده اما در ۲ سال اخیر کانالهایی برای بهبود روابط ایجاد شده که انتظار میرود در دولت جدید به طور متمرکز تحت توجه به سیاست حسن همسایگی دنبال شود.
هر چند قضاوت درباره راهبرد سیاست خارجی دولت جدید در قبال همسایگان زود است اما نشانههایی را که در این مدت کوتاه نمایان شده میتوان امیدوارکننده در نظر گرفت. سفر نهیان بنمبارک، وزیر رواداری و همزیستی امارات به تهران در صدر هیات اماراتی که در مراسم تحلیف هشتمین رئیسجمهور ایران شرکت کردند، نخستین حضور یک مقام عالیرتبه اماراتی در ایران بعد از چند سال بود. بنمبارک در گفتوگو با دکتر رئیسی تاکید کرد امارات مصمم است سطح روابط خود با ایران را افزایش دهد. بعد از آن، در جریان سفر آقای امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان به بغداد، دیدار و گفتوگو با محمد بنراشد، حاکم دوبی و نخستوزیر امارات انجام شد. بنراشد درباره این دیدار در پیامی توئیتری اعلام کرد: «در حاشیه اجلاس بغداد با وزیر جدید خارجه ایران آقای حسین امیرعبداللهیان دیدار کردم، برای او در پست جدیدش موفقیت و گسترش روابط با کشورهای همسایه و تقویت همکاریها بر پایه حکمت و منفعت ملتها را آرزومندم. برای ملت همسایه و دوست ایران نیز بهترینها را خواهانم». همچنین امیرعبداللهیان در پیام توئیتری متقابل از فضای مثبت این دیدار به این نکته تاکید کرد: «ما برای پیشبرد مناسبات فیمابین و تحقق همکاریهای منطقهای، با همسایگان مشورت، همدلی و همکاری میکنیم. کار با همسایگان اولویت دولت سیزدهم است».
* ایران و امارات؛ همکاری، رقابت و احتیاط
ملموسترین وجه مناسبات ایران و امارات به روابط اقتصادی و تجاری این ۲ کشور ارتباط پیدا میکند و به کلام دیگر، روابط اقتصادی مهمترین عنصر پیونددهنده و ایجابی در مناسبات فیمابین است. بررسیهای آماری روابط تجاری ایران و امارات نشان میدهد این امیرنشین به تنهایی به اندازه دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس با ایران روابط تجاری دارد و این مناسبات در بالاترین حد خود در مقایسه با دیگر شیخنشینها قرار داشته. علاوه بر این، حضور سرمایهگذاران ایرانی در امارات نیز حائز اهمیت است به طوری که این افراد 10 درصد جمعیت امارات را شامل میشوند که معادل تقریبی 400 هزار نفر است و 10 هزار شرکت را در این کشور اداره میکنند. بنابراین، امارات عربی متحده بعد از آمریکا و ترکیه، سومین مقصد مهاجران ایرانی محسوب میشود. از طرف دیگر، بسیاری از ساکنان جنوب ایران با شهروندان اماراتی رابطه خویشاوندی دارند و از همین باب، ۲ طرف بر پایه اشتراکهای قومی، فرهنگی و اقتصادی مناسبات گستردهای برقرار کردهاند. بنابراین، حضور ایرانیان در امارات به عنوان عنصر پیونددهنده میان ۲ کشور تلقی میشود. در کنار اینها، در روابط ۲ کشور اختلافات جدی و ریشهای از جمله مالکیت جزایر سهگانه و مسائل هویتی - امنیتی در خلیجفارس تا حوزه سیاست خارجی مانند حضور و نفوذ آمریکا در امیرنشینهای جنوب خلیجفارس و مواضع و کنشگری متضاد در رخدادهای منطقهای را در بر میگیرد. البته جدیترین و مهمترین مسالهای که روابط تهران-ابوظبی را چالشبرانگیز میکند عادیسازی رابطه این کشور با رژیم مجعول صهیونیستی است که در بخشی مجزا به آن میپردازیم.
حوزه مداخلات امارات در امور منطقهای، در سالهای اخیر به روشنی در سیاست خارجی این کشور منعکس شده است. امارات در ۲ نقش خود که اولی برخاسته از اراده این کشور برای کنشگری فعالتر در منطقه با هدف رقابت با رقبایی همچون عربستان، ایران، قطر و ترکیه است، در ائتلافهای منطقهای شرکت میکند. از سوی دیگر این کشور نقش خود را به عنوان متحد غرب و آمریکا در نقشههای خاورمیانهای آنان در حوزههای سیاسی - امنیتی برجسته ساخته است. امارات به دلیل ساختار سیاسی مبتنی بر خاندانهای پادشاهی و همچنین شرایط ژئوپلیتیک خاص خود، همواره دچار تهدید و هراسهای امنیتی است. به همین دلیل در سالهای اخیر سیاست امنیتی خود را مبتنی بر کنشگری و بازدارندگی موثر در برابر دشمنان و رقبای منطقهای ترسیم کرده است. امارات در سایر کشورهای منطقه همچون یمن، لیبی، سودان، جیبوتی تا مراکش و شمال آفریقا دارای حلقههای نفوذ و اعمال قدرت در ساختارهای حاکمیتی این کشورها بوده و به گسترش نفوذ خود در این مناطق مبادرت میکند. امارات سیاست خارجی هوشمندانهای نسبت به سعودیها مدنظر داشته و تلاش کرده میزان درگیری خود در بحرانها در سطح موقعیت و تواناییهایش باشد. به عنوان مثال در جنگ یمن با وجود هزینههایی که به جبهه سعودی وارد شد اما امارات با بازیگری محتاطانه توانسته همچنان بخشی از منافع خود در جنوب شبهجزیره عربستان را حفظ کند و حتی گسترش دهد. همچنین در حوزه سوریه، تدریجا عادیسازی روابط با دمشق را در دستور کار خود دارد. همین مسائل باعث شده ابزارهای هموارسازی روابط ایران و امارات بیشتر از تهران- ریاض در دسترس باشد.
* رژیم صهیونیستی و محورسازی موازنه تهدید
همانطور که گفته شد، موقعیت جغرافیایی و محدودیتهای ژئوپلیتیک امارات باعث میشود همواره سایه تهدید و هراس امنیتی را بالای سر خود متصور شود. از طرف دیگر رژیم صهیونیستی با در نظر گرفتن اهمیت بالای امنیت در خلیجفارس همواره تلاش داشته کشورهای حاشیه خلیجفارس را در مقابل ایران به عنوان تهدیدکننده امنیت، بلوکبندی کند. به عبارت بهتر، اسرائیل میداند در معادلهسازی تقابلش با ایران نمیتواند با بلوکبندی ذیل توازن قوا بر روی این امیرنشینان حساب باز کند لذا امیدوار است آنها را در محور موازنه تهدید مقابل ایران قرار دهد که مهمترین دستاورد آن میتواند این باشد که تهدید رژیم صهیونیستی برای امنیت منطقه را به عنوان موجودیت نامشروع به ادراکی میان سران منطقه و همسایگان ایران تبدیل کند که آنها را به این باور برساند تهدید اصلی، ایران و ابزارهای قدرتآفرین آن است. «استفان والت» مبدع نظریه «توازن تهدید» میگوید: هنگامی که چند دولت علیه دولتی دیگر اتحاد ایجاد کنند به واسطه اینکه قدرت آن دولت را تهدیدی علیه خود بدانند، موازنه تهدید شکل میگیرد. البته هر تهدیدی منجر به اتحاد در عرصه بینالمللی نمیشود بلکه تهدیداتی مدنظر است که موجودیت یا منافع دولتها را به طور جدی تحتالشعاع قرار دهد که ۳ عامل را میتوان برای آن در نظر گرفت: 1- درجه تضاد منافع دشمن 2- احتمال گرایش دشمن به منازعه با زور 3- توانایی نظامی نسبی دولت و دشمنان آن. در روند 20 ساله بعد از توافق اسلو که حکام عرب آشکار و پنهان خط قرمز رابطه با اسرائیل را مخدوش کردند، تلاش رژیم اشغالگر صهیونیست برای اینکه هر کدام از این ۳ عامل تهدیدزا را از موجودیت خود به ایران و در شکل کلیتر محور مقاومت منتقل و القا کند، همیشه تحت دکترینهای متعدد در جریان بوده است.
احساس تهدید که به جان دولتهای عربی انداخته شده باعث میشود آنها برای حفظ بقا و موجودیت خود در اتحادهای ضدایرانی فعال باشند. امارات لابیهای گستردهای را در محافل موافق تحریم ایران در آمریکا داراست. در اجلاس «اتحاد علیه ایران هستهای (UANI)» که نشست 2019 این اجلاس با سخنرانی پمپئو، وزیر وقت خارجه آمریکا همراه بود، سفرای بحرین و امارات در آمریکا و نمایندهای از سعودی حضور داشتند. روابط یوسف العتیبه، سفیر امارات در واشنگتن با ریچارد مینتز، مدیرعامل شرکت هاربر با کاربری روابط عمومی و لابیگری و همچنین مارک والاس، مسؤول اجلاس اتحاد علیه ایران هستهای طی یک اقدام هک ایمیلی آشکار شد که نشان میداد امارات به میزان گستردهای در محافل ضدایرانی میان عاملان آمریکایی- اسرائیلی نفوذ دارد. توماس کاپلان، میلیاردر آمریکایی که از وی به عنوان حامی مالی پروژههای ضدایرانی یاد میشود، دارای روابط نزدیک با محمد بنزاید، ولیعهد ابوظبی است.
نمونه اخیر این محورسازی علیه ایران، آشکارسازی روابط چند دولت عربی با اسرائیل در یک سال گذشته بود که در این میان امارات بیشترین پیشروی را داشته است. بر اساس آمارهای اتاق بازرگانی اسرائیل (FICC)، تجارت دوجانبه بین امارات و اسرائیل از زمان امضای توافقنامه موسوم به «آبراهام» در سال گذشته به 675 میلیون دلار رسیده و در ماههای اخیر حجم کل تجارت بین اسرائیل و امارات عربی متحده- صادرات و واردات کالا و خدمات - به بیش از 100 میلیون دلار در ماه رسیده است. گزارشهای این مرکز پیشبینی میکند به احتمال زیاد طی 3-2 سال آینده شاهد تجارت دوجانبه 5 میلیارد دلاری خواهیم بود. علاوه بر این، شرکتهای سایبری و خدمات امنیتی که بعضا مقامات سرویس جاسوسی اسرائیل سهامداران آن هستند، وارد همکاری با ابوظبی شدهاند. حوزه هوش مصنوعی که امارات چند سال است با انتصاب وزیر هوش مصنوعی و احداث دانشگاه مخصوص این حوزه، تمرکز ویژهای روی آن داشته، وارد همکاریهای این کشور با رژیم صهیونیستی هم شده و این ۲ توافقاتی در زمینه هوش مصنوعی داشتهاند.
اما یکی از مهمترین جنبههای روابط ابوظبی- تلآویو در یک سال گذشته، تلاش امارات برای دسترسی به آبهای شرق مدیترانه از طریق سواحل اشغالی فلسطین و از طرف دیگر دسترسی اسرائیل به خلیجفارس بوده. دسترسی کشورهای غرب آسیا به مدیترانه و قرار گرفتن در مسیر اتصال شرق به غرب، به عامل اساسی رقابتهای منطقهای بر سر گسترش مرزهای ژئوپلیتیک و قلمرو راههای مواصلاتی تبدیل شده است. از این رو یکی از تلاشهای جدی رژیم صهیونیستی این است که به هر شکل دولتهای شرقی از جمله چین و هند برای دور زدن ایران در مسیر اتصال به مدیترانه متقاعد شوند ایران در رقابتهای کلان ترانزیتی به بازیگری منزوی تبدیل شود. سطحی از رقابت با کشورهای همسایه و دولتهای خلیجفارس یک روند طبیعی و اجتنابناپذیر است اما کنشگری اسرائیل به منظور ضریب دادن به رقابتها و اختلافات ایران و مخدوشسازی سیاست حسن همسایگی با بازتعریف نقش ایران به عنوان عنصر تهدیدزای منطقه، جز با حفظ سطحی از روابط با دولتها و بالفعلسازی موضوعات مشترک که قابلیت تبدیل به منافع مشترک را دارند، قابل خنثیسازی نخواهد بود.
اجماعسازی اسرائیل با ایجاد محور ضدایران به وسیله همسایگان ایران، توجه ویژه دستگاه دیپلماسی کشورمان برای بهبود روابط با همسایگان را میطلبد که این به معنای ترسیم یک نقشه راه آرمانی به منظور ایجاد اتحاد و ائتلاف با دولتهای عربی نیست بلکه با یک نگاه واقعبینانه میتوان سطوح تنشزای روابط را به سمت رقابت و اختلاف در سایهِ همکاری تغییر وضعیت داد. برقراری و حفظ کانالهای ارتباطی با دولتهای خلیجفارس تا سطحی که امکانپذیر باشد باعث میشود ایران در مجموعه کنشگران برای مدیریت تنشهای موجود و احتمالی در آینده، دستان بازتر و زمین گستردهتری داشته باشد تا بتواند موانع جدی در مسیر نقشههای صهیونیستی با نیت فتنهانگیزی و تنشزایی در منطقه خلیجفارس ایجاد کند.
---------------------------------
منابع
- هوشیسادات، محمد (1398). دیالکتیک ایرانی. تهران: دانشگاه تهران.
- صفوی، حمزه (1399). بحرانهای ژئوپلیتیک غرب آسیا و شمال آفریقا. تهران: دانشگاه تهران.
- قوام، عبدالعلی. ایمانی، همت (1390). نظریه رئالیستی اتحاد در روابط بینالملل. رهیافتهای سیاسی و بینالمللی. (30). 37-67.
- lobelog. com/emails-suggest-uae-and-saudi-arabia-funded-u-s-based-anti-iran-pressure-group
- thenationalnews.com/arts-culture/art/billionaire-art-collector-thomas-kaplan-on-working-with-sheikh-mohamed-and-why-he-loves-the-uae-1. 826947
- arabianbusiness.com/politics-economics/466604-uae-israel-trade-seen-pushing-5bn-mark-by-2024
شرکات-أمنیه-إسرائیلیة-فی-طریقها-للعمل/
- boycott4pal. net/2021/08/31
- reuters.com/article/uk-israel-gulf-emirates-education-idUKKBN26408T