سیدمحمدامین علیدوست: 19 شهریور، سالروز وفات مجاهد نستوه، آیتالله طالقانی بود. چهرهای که تاروپود تاریخ انقلاب اسلامی، با یاد و نام او گره خورده است. اگر چه تاکنون درباره آیتالله طالقانی سخنان بسیاری گفته شده اما قصد دارم در این مجال کوتاه از منظر دیگری به شخصیت این عالم انقلابی بپردازم. نگاهی عمیق و تحلیلی به وضعیت امروز جامعه، این حقیقت را نمایان میکند که ما بیش از پیش، نیازمند بازتولید الگو و مدل پدرانه آیتالله طالقانی هستیم. مهمترین خصیصه آیتالله طالقانی، آغوش باز او روی طیفهای مختلف اجتماعی بود تا جایی که گرایشهای مختلف و سلیقههای متفاوت، او را از خود میدانستند و نام او، ملجأ و نقطه مشترک آنها بود. نکتهای که لازم است در این مجال درباره آن تذکر دهم این است که ما در بحبوحه انقلاب اسلامی شاهد ظهور و بروز طیفی از روحانیت هستیم که همگی الگویی پدرانه و چتری گسترده دارند که طیفهای مختلف در سایه آن قرار میگیرند. حضرت آیتالله العظمی خامنهای خود نمونه بارز و باقیمانده این نسل از روحانیون هستند. ایشان با حضور در انجمنهای شعر و ادب با اکثریت شعرا و روشنفکران زمان خود، ارتباط تنگاتنگ دوستی و رفاقت برقرار میکردند، در جمعهای دانشجویی شرکت میکردند، ادبیات سخنوری ایشان یک ادبیات محدود مسجدی نبود، بلکه ادبیاتی بود که ظرفیت لازم را برای برقراری دیالوگ با طیفهای مختلف دارا بود. همین ویژگی را در شهید مطهری، شهید بهشتی و الگوهایی مانند امام موسی صدر شاهد هستیم. امام موسی صدر در لبنان بهرغم اختلافهای شدید قومی و مذهبی توانست با برقراری ارتباط گرم و صمیمی با طوایف مختلف، لبنان را به سمت وحدت و همبستگی ملی سوق دهد.
متاسفانه در سالهای اخیر، سرمایهگذاری دشمن روی ایجاد اختلاف بین طبقات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ما بوده است. امروز جامعه ما بیش از پیش نیازمند وفاق ملی و همبستگی است تا بتواند از پیچ تاریخی زمانه خود به سلامت عبور کند. این نیاز اجتماعی، مستلزم ظهور الگوهایی در بدنه فکری، دانشگاهی و حوزوی است که مشی و منش آنان خود مبلغ وفاق ملی و همبستگی اجتماعی باشد. همانطور که خداوند متعال، دین را «حنیف» و «فطری» میداند، یعنی حقیقتی که به هر انسانی عرضه شود، بر قلب مینشیند، روش و ادبیات تبلیغ دینی نیز باید «حنیف» و «فطری» باشد به طوری که هر انسانی که با آن مواجه شود، خودبهخود به آن متمایل شود.