محمد توکلی*: در تاریخ معاصر شعر زنان، سرودن از نقشهای زنانه شجاعت میخواهد. شجاعت حرکت برخلاف جریان و ایستادن در برابر طعنههای جریانهای شبهروشنفکری. در این میان اما زنان شاعری هستند که بیهیچ واهمهای
- خودآگاه- خود را فراموش نکردهاند! «عاطفه جوشقانیان» یکی از همین شاعران است؛ آری! اشعار او میتواند آینهوار فطرت انسان را انعکاس دهد.
اشعار او روان است و جاری، مملو است از نقشهای مختلف یک زن. او حتی در شعر اهلبیتی (آیینی) هم از همین دریچه نگاه میکند:
(شعر فاطمی)
کنار فضه صمیمانه کار میکردی
به کار کردن خود افتخار میکردی
یا
(شعر مهدوی)
لبخندهای مادرم را اول صبح
با لقمهای در جیب بابا میگذاری
حتی همین نان حلال همسرم را
هر شب خودت در سفره ما میگذاری
یا
(شعر فاطمی)
چه خوشبختند، دستان تو را هر روز میبوسند
تنور و سفره و دستاس هستند آشنا با تو
بیا قسمت کنیم اصلا ثواب خانهداری را
ببین جارو کشیدن با من امشب، بچهها با تو
من نمیخواهم نگاه روانشناسانهای به آثار او داشته باشم اما باور دارم جوشقانیان نقشهایش در خانواده را نهتنها پذیرفته، بلکه عاشقانه آنها را در آغوش کشیده است و همین است که میتواند سادهترین و روزمرهترین اتفاقات زندگی را به شعرهای دلنشینی تبدیل کند:
تمام کوچه پدر! دست من به دست تو بود
اگر که گرم شد آن دستهای یخمکیام
یا
میزنی لبخند و میدانم تحمل میکنی
حرفهای ساده این دختر بر چانه را
یا
به من آموختی حتی مسیر آشپرخانه
برایم میتواند نردبان آسمان باشد
جالب اینکه جوشقانیان در سایر ژانرهای شعری خود، مثلا در شعر مقاومت نیز بر روابط انسانی تاکید فراوان دارد. در شعر پیش رو مضامین، تصاویر و حتی ردیف بر کلام یادشده صحه میگذارد:
دو تا رفیق که پیروز داستان همند
دو تا رفیق که همواره قهرمان همند
دو تا رفیق که پرواز یاد هم دادند
دو تا رفیق که بقد قامت اذان همند
دو تا رفیق که فریادهایشان یکدست
همیشه در همه جا قدرت بیان همند
و دست بر زانوی هم بلند شدند
دو تا رفیق که انگیزه و توان همند
رفیقهای صمیمی، رفیقهای شگرف
پس از شهادتشان نیز میهمان همند
سلام بر تو و بر غربت ابومهدی
دو تا غریب که در هر کجا نشان همند
تو آنقدر پدری کردهای که میبینیم
تمام شهر پس از تو برادران همند
شما کبوتر صحن دو آسمان بودید
دو تا رفیق که حالا هم آشیان همند
جوشقانیان نقش اجتماعی خود را نیز فراموش نکرده و به مسائل روز هم واکنشهای هنری بهموقعی دارد و اتفاقا برخلاف اکثر اوقات و اکثر شعرا، این نوع از اشعار او نمونههای موفقی از شعرش هستند:
چه فرق میکند اصلا اگر به نیت خدمت
مدافعان حرم با مدافعان سلامت
گل است و مملو از شبنم است بس که دویده
دویده تا که رسیده به شیفتش سر ساعت
شب است و میگذرد روسپید از وسط جمع
یکی مدام تشکر، یکی مدام شکایت
قنوت رفته و مشغول نبض شاپرکان است
پر از تب هیجان است و باز گرم عبادت
خدا قبول کند هر چه مهربانی او را
مگر که دین خدا چیست غیر عشق و محبت؟
اکثر ابیات جوشقانیان لبریز از بیمها و امیدها و غمها و شادیهاست، به شکلی که میتوان عاطفه در شعر «عاطفه جوشقانیان» را در چندین صفحه شرح داد و ذکر مثال در این مجال محلی از اعراب ندارد.
در نهایت باید اعتراف کنم علاقه داشتم نمونههایی از اوزان مهجور، ردیفهای نو و ترکیبات زبانی بدیع را در شعر جوشقانیان ببینم که متاسفانه نیافتم اما نگاهی به پیشرفت کیفی اشعار او از آغاز تاکنون مرا امیدوار میکند که جوشقانیان در آینده از نظر فرمی نیز به سطح مطلوبی دست یابد.
* شاعر