printlogo


کد خبر: 238468تاریخ: 1400/7/1 00:00
نگاه فرامتنی به منازعات اخیر غرب

محمدحسین مهدوی‌زادگان: سنجش ارتباط متن و فرامتن در علوم ارتباطات و روش تحقیق و حوزه روابط بین‌الملل، اکثرا غامض و پیچیده به نظر می‌رسد. در یک تعریف ساده، متن همان اتفاقی است که رخ داده است؛ اتفاقی که می‌تواند به صورت ذاتی بار معنایی ایجابی یا سلبی داشته باشد. با این حال، قضاوت درباره یک متن و رخداد، بدون توجه به فرامتن آن اساسا امکانپذیر نیست. فرامتن (ParaText) فراتر از متن و رخداد بوده؛ به مؤلفه‌ها و عوامل خارجی، وضعیت زمانی و مکانی و دیگر موضوعاتی بازمی‌گردد که متن یا واقعه را در بر گرفته است.  فرامتن‌ها، دارای ارزش و عیار ذاتی نیستند؛ فرامتن ممکن است در جامعه‌ای اثر ایجابی و در جامعه‌ای دیگر، اثر سلبی ایجاد کند. در حقیقت، فرامتن به عناصری گفته می‌شود که خارج از متن تعریف می‌شوند اما در شکل‌گیری یا استمرار متن دخیل هستند. منازعه اخیر فرانسوی‌ها با آمریکا و انگلیس بر سر امضای پیمان موسوم به «اوکاس» که بخشی از آن، مربوط به لغو قرارداد قبلی کانبرا و پاریس درباره خرید زیردریایی‌های فرانسوی و جایگزینی آمریکا در این معامله پرسود می‌شود، گرد و خاک زیادی در جهان غرب ایجاد کرده است! کاخ الیزه معتقد است مثلث «آمریکا- استرالیا- انگلیس» رسما به پاریس خیانت و فرانسوی‌ها را از یک معامله پرسود در زمینه تجهیز استرالیا به زیردریایی‌های هسته‌ای محروم کرده‌اند. اقدام بی‌سابقه دولت مکرون در فراخواندن سفرای فرانسه از آمریکا و استرالیا، بازتابی از خشم و بهت‌زدگی الیزه در قبال پشت پای شرکای آتلانتیکی خود است. 
در این مجال قصد نداریم روی متن منازعه تمرکز کنیم. رسانه‌های غربی طی روزهای اخیر، از توجه به فرامتن این منازعه اجتناب کرده یا آن را در بستری محدود مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند. برخی رسانه‌های اروپایی درصدد سنجش آثار و تبعات این بحران بر مناسبات نظامی آمریکا- اروپا ذیل پیمان آتلانتیک شمالی بوده و برخی دیگر، آن را محدود به مناسبات سه‌جانبه پاریس- لندن- واشنگتن مورد تفسیر و آینده پژوهی قرار می‌دهند اما فرامتن ماجرا به مراتب گسترده‌تر از قرائت تبلیغاتی محدود غربی‌ها از ماجراست.
یکی از عناصری که در ترسیم فرامتن ماجرای اخیر می‌توان به آن استناد کرد، به شکنندگی مناسبات بازیگران غرب با یکدیگر بازمی‌گردد. حمایت کاخ سفید از گروه‌های مخالف با موجودیت اتحادیه اروپایی و ملی‌گرایان افراطی در کشورهای مختلف قاره سبز، تحریم شرکت‌های اروپایی دخیل در پروژه نورد استریم 2 توسط کاخ سفید، بروز اختلافات عمیق و مزمن میان آمریکا و 26 عضو اروپایی ناتو بر سر نحوه تامین هزینه‌های امنیتی و خروج هزینه‌ساز آمریکا از افغانستان بدون دخیل کردن بازیگران اروپایی، جملگی مواردی هستند که از اتصال آنها به یکدیگر می‌توان به فرامتن ماجرای اخیر پی برد. بر اساس این فرامتن، مناسبات پنهان و آشکار بازیگران غربی با یکدیگر در ابعاد امنیتی، نظامی و بین‌المللی به نقطه اوج خود رسیده و «بی‌اعتمادی متقابل» در این مناسبات به گونه‌ای حکمفرما شده است که دیگر جایی را برای تحکیم اتصالات راهبردی میان آتلانتیکی‌ها باقی نگذاشته است. 
نکته جالب توجه اینکه مقامات کاخ‌های سفید و الیزه، هر ۲ تلاش می‌کنند بحران به وجود آمده را در قالب یک «اختلاف نظر موضوعی» مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و مانع تمرکز افکار عمومی بر تلاطم‌های واقعی شکل گرفته در مناسبات غربی‌ها با یکدیگر شوند. در نگاه فرامتنی نسبت به منازعه اخیر فرانسه و آمریکا، «بی‌اعتمادی متقابل غربی‌ها به یکدیگر» مولفه‌ای است که بیش از هر زمان دیگری خودنمایی می‌کند. بازیگران اروپایی از اینکه دستمزد سال‌ها بازی مطلق و مستقیم خود در زمین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان کاخ سفید را اینگونه دریافت کرده‌اند، بشدت خشمگین هستند. از سوی دیگر، مقامات آمریکایی بر اساس همان منطق همیشگی خود معتقدند می‌توان مهره‌های بازی خود را براساس نیازهای خود جابه‌جا کرده یا آنها را در مسیر خواسته‌های خود هضم و حتی حذف کنند! تمرکز افکار عمومی دنیا بر فرامتن منازعه اخیر میان غربی‌ها، این گزاره کلان و باور عمیق را در میان ملت‌ها و افکار عمومی تقویت خواهد کرد که آمریکا و اروپا حتی نسبت به عمل کردن به صریح‌ترین تعهدات آشکار و پنهان که میان خود منعقد کرده‌اند هم بی‌تفاوت هستند. در چنین شرایطی، تکلیف وعده‌های رنگارنگ غرب بویژه آمریکا به دیگر کشورهای دنیا (در قبال تسلیم در برابر خواسته‌های کاخ سفید) مشخص است! رسانه‌های غرب در عین آنکه ابعاد متنی منازعه آتلانتیکی اخیر را جهت جذب مخاطب پوشش می‌دهند، هراسان هستند که گزاره «بی‌اعتمادی دنیا به آمریکا و اروپا» منبعث از نگاه فرامتنی به منازعه اخیر شکل بگیرد. بهتر است غربگرایان ایرانی هم بدانند این اتفاق، چه آنها بخواهند یا نخواهند رخ داده و استمرار این روند، گزاره «بی‌اعتمادی مطلق به غرب» را در اذهان تثبیت خواهد کرد.

Page Generated in 0/0052 sec