printlogo


کد خبر: 238508تاریخ: 1400/7/3 00:00
چشم‌انداز سینمای دفاع مقدس با نگاهی به مسیری که پیموده است
جبهه یا شهر؟

گروه فرهنگ و هنر: هر سال در هفته دفاع‌مقدس، یکی از بحث‌های تکراری و البته یکی از مطالبه‌های همیشگی، کم‌کاری سینما برای دفاع‌مقدس است. روایتگران و شاهدان صحنه‌های بی‌نظیر دفاع‌مقدس و جنگ تحمیلی 8 ساله رژیم بعث علیه ایران، آنقدر روایت و قصه و سوژه دارند که حق داشته باشند نسبت به ساخته نشدن فیلم و سریال در این حوزه منتقد باشند. این مطالبه اما وجه دیگری هم دارد؛ آیا بضاعت سینمای ایران چه از جهات فنی و چه از جهات فرمی -که این یکی بحث مفصلی را می‌طلبد- آنچنان که در این باره تقاضا می‌شود، هست؟ جهان‌بینی و رویکردهای حسی در فیلمسازی که خود مسائل مهمی هستند، چطور؟ اساسا آیا آنچه ما به عنوان سینمای دفاع‌مقدس می‌شناسیم، با ذائقه مخاطب امروز همراه است؟ ذائقه محصول تولیدات است یا تولیدات باید به نحوی با ذائقه‌ها سازگار شوند؟ سینمای دفاع‌مقدس، سینمای دهه شصتی است؟ آیا مخاطبان، همان مخاطبان دهه 60 هستند؟ با این وضعیت سینما اساسا پروژه‌های جنگی که عمدتا به عنوان پروژه‌های بزرگ سینمایی شناخته می‌شوند، می‌توانند توجیه تولید داشته باشند؟ این فیلم‌ها در میان انتخاب‌های مردم قرار خواهند گرفت؟ وضعیت مالی و بودجه‌ای نهادها به نحوی هست که بتوانند حمایت‌هایی شبیه آنچه نزدیک به ۳ دهه در سینما جریان داشت را ادامه بدهند؟ با این وضع اساسا می‌شود فیلم دفاع مقدسی تولید کرد؟
اگر با تهیه‌کنندگان، نهادها، سینماگران و علاقه‌مندان سینمای دفاع‌مقدس که سال‌ها در این حوزه فعالیت کرده‌اند، به گفت‌وگو بنشینید، این سوالات مقدمه آن گفت‌وگوها خواهد بود که هر کدام به بحث‌های مطولی تبدیل می‌شود. 
از آغاز ساخت فیلم‌هایی با موضوع جنگ تحمیلی، زمانی که این سینما با ژانر دفاع‌مقدس شناخته شد، ۲ رویکرود عمده در جریان تولیدی این ژانر وجود داشت؛ رویکردی که نگاهی جدی به میدان و معرکه جنگ داشت و به تبع این نگاه، پروژه به اصطلاح سنگین محسوب می‌شد و رویکرد دیگری که فضای پیرامونی دفاع‌مقدس را مدنظر قرار می‌داد و با عمیق شدن در فضای اجتماعی حول جنگ، تلاش می‌کرد مسائل رزمندگان، آرمان‌ها و نگاه آنان را برجسته کند. البته این بدان معنا نبود که ما در این ژانر با آثاری کاملا جنگی یا آثاری صرفا شهری و آپارتمانی مواجه باشیم. گاه ترکیبی از جبهه و پشت جبهه، فضای سینمای دفاع‌مقدس را تشکیل می‌داد. تعداد این فیلم‌ها در دهه 70 و با فاصله گرفتن از فضای جنگ، بیشتر می‌شد که گاه غلبه با میدان بود و گاه غلبه با اجتماع شهری. 
اما ۲ رویکرد عمده همچنان با گذار از دهه 90 قرن چهاردهم شمسی، جریان اصلی سینمای دفاع‌مقدس را تشکیل می‌دهد. قابل تامل آنکه فیلم‌های دفاع مقدسی موفق این دهه مانند «چ»، «تنگه ابوقریب» و «به وقت شام»، جنبه‌های میدانی پررنگ‌تری دارند. حتی «ویلایی‌ها» که به نحوی تلاش می‌کند فضای زندگی پشت جبهه را به تصویر بکشد، در فاصله کمی با میدان قرار دارد و آسیب‌ها و تلخی و شیرینی‌های جنگ با سرعت بیشتری به فضای خانواده می‌رسد.
آثار دیگر، عموما نه از جهات محتوایی، جهان‌بینی،‌ تکنیکی و فرمی و حتی نه از منظر مخاطب آثاری نبودند که بتوان آنها را در ردیف فیلم‌های ماندگار دهه 90 در حوزه سینمای دفاع‌مقدس رده‌بندی کرد. 
رجعت به جبهه و ساخت آثاری با محوریت فضای میدانی جنگ آن هم از سوی فیلمسازانی نظیر حاتمی‌کیا که اتفاقا در دهه 70 پیشتازان نمایش عرصه‌های متفاوت‌تری از فضای جنگ بودند (از کرخه تا راین، بوی پیراهن یوسف، آژانس شیشه‌ای و...)، مساله قابل تأملی است. گویی فضای پیرامونی این الزام را به وجود می‌آورد که شما به میدان بازگردید. ساخت «چ» که فیلمی در توصیف فضای شکست مذاکره و دیپلماسی و پیروزی عملیات نظامی و میدانی است، آن هم در فضایی که همه از مذاکره دم می‌زدند را می‌توان پاسخی به رویکردهای خوش‌خیالانه به دیپلماسی دانست. از سوی دیگر تلاشی که برای به تصویرکشیدن میدان منازعه در «شام» در فیلم «به وقت شام» تجلی پیدا کرد، یادآور این مساله بود که «میدان» بیخ گوش «شهر» است. از سویی دیگر، فیلمسازان کمی جوان‌تر، این ژانر را محل بروز و ظهور توانایی‌های خود می‌دیدند؛ بهرام توکلی پس از ساخت فیلم‌های آپارتمانی، تلاش کرد با کمک سعید ملکان توانایی خود را در پرداختن به سینمایی جنگی و سخت در فیلم «تنگه ابوقریب» به رخ بکشد. محمدحسین مهدویان هم با فیلم «ایستاده در غبار» فرم تازه‌ای برای پرداخت به سینمای دفاع‌مقدس در ایران به کار بست. نوع نگاه ملتهب او به جنگ در قاب‌هایی که برای فیلم «رد خون» بسته است هم به نحو دیگری ظهور و بروز پیدا کرد. 
اما اکنون که به نظر می‌رسد اقتضایی برای نمایش عوارض و آسیب‌های اجتماعی یا زندگی حماسی رزمندگان در سال‌های پس از جنگ وجود ندارد، سینمای دفاع‌ مقدس از وجوه اجتماعی سال‌های پس از جنگ بی‌بهره خواهد بود. با وضعیت فعلی به نظر نمی‌رسد تولید ابرپروژه‌هایی مانند «دوئل» یا «تنگه ابوقریب» دوباره تجربه شود. ساخت فیلم‌هایی که فضایی توأمان از جنگ و زندگی اجتماعی دارند، مانند برخی آثار رسول ملاقلی‌پور هم خیلی دور می‌نماید. به همین جهت بازگشت به فضای سال‌های دهه 60، احتمالا با پررنگ شدن ستادهای فرماندهی و پشت جبهه ادامه پیدا خواهد کرد (مثلا شبیه آنچه در فیلم «ماجرای نیمروز» شاهد بودیم). این رویکرد از جهاتی هم می‌تواند یادآور خاطرات بخشی از مردم باشد که آن روزها برای‌شان روزهای دوری نیست و هم با اقتضائات تولیدی فعلی سینما همخوانی دارد. دارا بودن رگه‌های سیاسی و اجتماعی و کارکردهایی برای امروز هم مؤلفه دیگری است که باعث می‌شود این سینما برای ذائقه مخاطب امروز هم پذیرفتنی‌تر باشد. اگر چه این وضعیت برای سینمای دفاع‌مقدس وضعیتی آرمانی نیست، اما این تصور که سینمای ایران به سال‌های تولید ابرپروژه‌های جنگی بازخواهد گشت، خیلی غیرواقعی می‌نماید. 
***
    سیمای زندگی   
آنچه از ۸ سال جنگ تحمیلی بیشتر پیش چشم است و بیشتر درباره آن صحبت می‌شود، شهدای گرانقدر دفاع‌مقدس هستند؛ انسان‌های عزیزی که از جان خویش گذشتند تا حق زندگی خوب برای دیگر هموطنان‌شان محفوظ بماند. 
طرف دیگر این فداکاری‌ها  اما کسانی هستند که اگرچه مایه‌ فخر و مباهات‌اند ولی کمتر از آنها شنیده و دیده‌ایم و همین سبب شده تا عظمت کارشان مخفی بماند. 
دیگرانی که پشت جبهه بودند؛ همسران و مادران و دخترانی که با دلی گریان اما لبخند بر لب، قدرتمندانه مردان خود را بدرقه می‌کردند تا مبادا در هنگام شلیک گلوله لحظه‌ای دست و دل‌شان بلرزد. و بار زندگی‌ را تنهایی به دوش کشیدند تا مردان‌شان بار کشور و اسلام را مصمم‌تر به دوش بکشند. زنانی که نه‌تنها بر فراق صبوری ورزیدند بلکه فعالانه به صحنه آمدند و عشق و امید را به رگ‌های جبهه تزریق ‌کردند. از کربلایی زهراهایی که گردان 110 نفره‌ پخت نان برای رزمندگان را ۸ سال اداره کردند تا ننه‌قربون‌هایی که ۸ سال روی پشت‌بام ایستاده و لباس شسته‌شده رزمندگان را بالا کشیده و در آفتاب پهن کردند، تا پرستارانی که مرهم مهربانی بر زخم رزمندگان می‌بستند، همه و همه در این جهاد مقدس شریک بودند. 
در این میان دوربین می‌تواند همان تأثیراتى را که جنگ ‌توانست در نسل معاصر خود به وجود آورد، با بازآفرینى آن حادثه در مخاطب امروزی خود ایجاد کند و براى آن تابلوى پرشکوه و پر از ریزه‌کارى و ظرافت و زیبایى، آیینه شود. 
تاکنون قاب‌هایی چند از این قله‌های عشق و ایثار بر پرده سینما و تلویزیون نقش بسته و همچنان چشمان جامعه چشم‌انتظار دیدن این تصاویر بدیع و حیرت‌آور است. 
در میان آثار مستند با موضوع «پشتیبانان جبهه در ۸ سال دفاع‌مقدس» می‌توان به مستندهای «ننه‌ قربون»، «بانو»، «پیش‌مرگان»، «ننه سکینه»، «چریک پیر»، «خیرالنسا» و «مادر جبهه‌ها» اشاره کرد که همه این آثار، این روزها بر بستر پلفترم‌های نمایش خانگی قابل مشاهده است. 

Page Generated in 0/0061 sec