سیدحسین موسویانور*: با نگرشی به کتابهای تاریخی میتوان به این موضوع پی برد که در طول تاریخ مظلومترین و غریب ترین شخصیت دینی امام حسن مجتبی(ع) است چرا که تا امروز نیز بین شیعیان این شخصیت بزرگوار ناشناخته و غریب است و این عدم درک و شناخت امام، باعث شد از همان زمان تا امروز مساله صلح با تعابیر متعدد و نامفهوم بیان شود و در ذهنها، امام حسن(ع) یک شخصیت صلحجو و -العیاذبالله- محافظهکار به تصویر کشیده شده، در صورتی که با اندکی تحقیق و مطالعه، به عکس این تصور میتوان رسید.
شجاعت ایشان در جنگ جمل و توفانی که برپا کرد مثالزدنی است؛ در این جنگ کسی حریف دشمنان نمیشد اما امام حسن(ع) یک تنه، فتنه را خنثی کرد و این یک نمونه از شجاعت این امام بزرگوار است. افرادی با تعابیر نادرست باعث شدهاند تا مساله صلح را با عنوان ناتوانی و ضعف امام در مبارزه یا امثالهم، در ذهنها ثبت کنند.
آنها حتی به خود زحمت پژوهش درباره این مساله را ندادهاند که مساله صلح به اجبار و با خیانت خودیها و غیرخودیها مانند عبیدالله بن عباس و حکم کندی که با 12 هزار نفر از سپاه امام به خاطر طلا به سپاه دشمن پیوستند، رخ داد.
از این رو امام برای بقای شیعه مجبور به صلح شد که حتی این حرکت حضرت به خاطر عدم بصیرت یاران، باعث بروز ناراحتیها و مشکلات دردناک و جانسوز برای امام حسن(ع) شد.
افرادی که خود را سینهچاک و دلشیفته امام معرفی میکردند، بعد از صلح نه تنها پشت امام را خالی کردند بلکه سجاده از زیر پای ایشان میکشیدند یا ایشان را با الفاظی ناپسند مانند مذلالمومنین (خوارکننده مؤمنان) صدا میکردند و سفارش نبی مکرم اسلام(ص) را فراموش کرده بودند که فرمود:
الحَسَنُ و الحُسَینُ امامان قاما اَوْ قَعَدا
حسن و حسین ۲ امام هستند، چه قیام کنند و چه بنشینند.
اوج فاجعه تاریخ در دوران امام آنجا بود که حضرت از طرف دشمنان و نیز از طرف دوستان تحت فشار بود و خیانتهای مکرر یاران بیوفا و دلبند به مقام و دنیا باعث شده بود امام حسن(ع) در انجام اقامه نماز در مسجد زره بر تن کند. لذا زمانی که به این امام بزرگوار غریب آلالله میگویند منظور نداشتن بارگاه و ضریح نیست بلکه به معنای عدم فهم و معرفت نسبت به شخصیت و جایگاه علمی و سیاسی حضرت است.
امام حسن(ع) شخصیتی بود که وقتی مروان حکم (سرسختترین دشمن حسنین) در تشییع پیکر امام شرکت کرد و زیر تابوت حضرت را گرفت، امام حسین(ع) به او اعتراض کرد که تو دلش را خون کردی، چطور داری پیکرش را حمل میکنی؟ و او اینطور در وصف امام حسن(ع) پاسخ داد: من در تشییع کسی شرکت کردهام که با آن همه ظلم و ستم که به او روا داشتم اما صبر و بردباریاش با کوهها برابری میکرد. (تهذیب التهذیب، جلد۲، صفحه۲۹۸)
یا اشخاصی مانند عبدالله بن زبیر که در وصف حضرت اینطور بیان میکرد: به خدا سوگند! شخصیتی نظیر حسن بن علی(ع) در شکوه و وقار و مقام و منزلتِ والا، وجود ندارد. (البدایه و النهایه، ج ۸، صفحه۳۷)
و کلام آخر از سخاوتمندی امام حسن(ع) میتوان به این نکته اشاره کرد که در طول زندگی ۳ مرتبه تمام اموال خود را با فقیران تقسیم کرد و تمام زندگیاش را وقف رفع گرفتاری مردم میکرد. برای مثال ابن عباس میگوید: با امام حسن(ع) در مسجدالحرام معتکف بودیم و در حال اعتکاف طواف خانه کعبه انجام میدادیم، یکی از شیعیان خدمت امام آمد و گفت: من طلبکاری دارم که تهدید کرده اگر بدهی مرا ندهی، تو را به حبس خواهم انداخت و من هم پولی ندارم، دیدم امام حسن طواف را رها کرد و داشت از مسجدالحرام خارج میشد، رو به امام کردم و گفتم: فراموش کردید که شما معتکف هستید و نمیتوانید از مسجدالحرام خارج شوید؟ ایشان فرمود: حواسم هست اعتکاف دارم اما از جدم رسولالله شنیدم که فرمود: هر کسی حاجت برادر مؤمن خود را برآورده کند، مانند آن است که خدای بزرگ را ۹ هزار سال عبادت کرده است، در حالی که روزها را روزه گرفته و شبها را به عبادت پرداخته است.
* نویسنده و پژوهشگر حوزه علمیه قم