روحالله اژدری: معارضان سوری جریانی بدون انسجام و فاقد سر شناخته میشوند که حتی در دسترسی به اهداف واحد نیز با یکدیگر اختلاف دارند. مخالفان نظام سوریه را میتوان به شکل زیر تقسیمبندی کرد.
* شورای ملی سوریه
از ابتدای تحولات و ناآرامیها در سوریه، گروههای معارض دولت تلاش کردند با یکدیگر متحد شوند و به عنوان نماینده مردم سوریه ایفای نقش کنند. در نهایت این تلاشها به شکلگیری سازمانی فراگیر و سیاسی ختم شد که گروهها، جریانهای سیاسی کشور و شخصیتهای ملی و مذهبی را در بر میگرفت. هدف غایی این شورا براندازی نظام سوریه بود. شورای ملی سوریه ۲۲ آگوست ۲۰۱۱ در استانبول ترکیه پس از نشستهای متوالی و پیدرپی در این کشور و مناطق دیگر اعلام موجودیت کرد. شورای ملی سوریه شامل اخوانالمسلمین، مخالفان سکولار و اقلیتهای کرد و آشوری بود. تشکیل شورا بیش از آنکه مرهون خواست و اراده جمعی گروهها و جریانهای مخالف باشد، ناشی از فشار و اعمال نفوذ کنشگران خارجی و منطقهای همچون قطر، عربستان و ترکیه بود که سعی داشتند با متحد کردن مخالفان با یکدیگر و تعریف هدف جامع برای کنار هم نگاه داشتن آنان، زمان انسجامبخشی میان آنها و فروپاشی نظام را سرعت بخشند. شورای ملی توانست حمایت تعدادی از اعضای سازمان ملل بویژه برخی کشورهای عضو دائم شورای امنیت شامل فرانسه، انگلستان و آمریکا را به دست آورد و به رسمیت شناخته شود. اسپانیا، بلغارستان، تونس و همچنین شورای انتقالی لیبی با شورای ملی سوریه گفتوگوهایی داشته و مساله اعطای سلاح، جنگجویان داوطلب و انتقال تجارب به ارتش آزاد سوریه را بررسی کردند. کشورهای بلژیک، هلند، ترکیه، آلمان، ایتالیا و کانادا نیز شورا را تنها در حد یک شریک به رسمیت شناختند و درباره تعاملات خارج از چارچوب ابراز عدم تمایل کردند. گفتنی است به دلیل تفوق جریان اخوانالمسلمین در شورای ملی و دیدگاه افراطی این حرکت، بسیاری از جریانهای ملیگرا، مذهبی و قومی، مسیحیان، دروزیها و حتی اهلسنت از آن خارج شدند که برای نمونه میتوان به جدایی هیثم المالح وکیل و قاضی سابق و کمال البوانی اشاره کرد که با جدایی، «فعالیت ملی سوریه» را تشکیل دادند. این گروه علت جدایی خود را ناتوانی شورا اعلام کردند و سرنگونی نظام با بهرهگیری از همه وسایل و امکانات از جمله حمایت از ارتش آزاد سوریه را در دستور کار خود قرار دادند. (دوستی 1391:221) برخی گروههای معارض مسلح که در سوریه علیه دولت سوریه میجنگیدند را میتوان با مرام ملی و ناسیونالیستی معرفی کرد که عدهای از آنها سکولار و عدهای از آنها اسلامگرا هستند.
1-گروههای سکولار ملی سوریه
ریشه مخالفان سکولار ملی سوریه از نظر فعالیت تاریخی و منازعه سیاسی و اجتماعی به دوران پس از درگذشت حافظ اسد در ژوئن ۲۰۰۰ بازمیگردد که گروههایی از فعالان سیاسی و اجتماعی، شروع به طرح مسائل سیاسی و اجتماعی در فضای باز سیاسی ناشی از روی کار آمدن بشار اسد کردند. این فعالان حول محور پارهای از خواستههای سیاسی و اصلاحات درخواستهایی مطرح کردند که سپتامبر ۲۰۱۱ در قالب «اعلامیه ۹۹» مطرح شد. این نخستین مانیفست جنبش اجتماعی- مدنی سکولار سوریه پس از درگذشت حافظ اسد بود. در واقع این تحرک اجتماعی همانگونه که اشاره شد، معلول دوران آزادی نسبی ابتدای قدرتگیری بشار اسد بود که به دوران «بهار دمشق» مشهور شد. در پایان اکتبر ۲۰۰۵ شخصیتهای معارض سوری بیانیهای واحد صادر کردند که به «اعلامیه دمشق» معروف شد. این اعلامیه که توسط یکی از مخالفان مهم سوری به نام «میشل کیلو» نوشته شد، از دولت سوریه به عنوان نظامی مستبد، اقتدارگرا و وابسته انتقاد کرد و خواستار اصلاحات ساختاری به شیوه تدریجی گفتوگو و صلح شد. گفتنی است این اعلامیه را ۲۵۰ چهره شناختهشده امضا کردند. (دوستی 1391:229) از مجموعه معارضان سوری گروههایی مثل ارتش آزاد سوریه، لواء سلطان محمد فاتح، لواءسلطان مراد، لواء سلطان عثمان، جبهه ثور سوریه، حرکت الهضم، گروههای ترکمن و فلیق الخمیس و... دارای مرام سکولار بودند. (2019:18Yüksel)
2-گروههای اسلامگرای ملی سوریه
جریان اخوانالمسلمین در سوریه بخشی از جریان جهانی اخوانی است که بر اساس طرح و اندیشه حسن البنا در مصر در پایان قرن بیستم شکل گرفته است. اخوان طی اشغال سوریه توسط فرانسه در زمینه سیاسی فعالیت آشکاری میکرد. در ابتدا این جنبش تمایلی به حرکتهای مسلحانه نداشت و فعالیتهای آن در چارچوب احزاب سنتی متمرکز بود. اما با گذشت زمان تحت تاثیر افکار سید قطب اقدام به شورش مسلحانه ضد حافظ اسد در دهه ۱۹۸۰ در حما کرد که طی آن تعداد زیادی از طرفداران جنبش کشته شدند. محمد ریاض آلشفقه بارها نفوذ اخوانالمسلمین را در شورای ملی سوریه رد کرد و نظام جایگزین اسد را نظامی تکثرگرا، دموکراتیک و مردمی دانست. به طور کلی مشی و تاکتیک اخوانالمسلمین در سرزمینهای هدف و هر کشور متفاوت است و از الگوی واحدی پیروی نمیکند. در جران بحران سوریه مواضع مهم اخوانالمسلمین به شرح ذیل بوده است: 1- اعتراض به روابط ایران و سوریه و انتقاد از نفوذ ایران در سوریه 2- تاکید بر لغو قانون ۴۲ که اجرای حالت فوقالعاده در کشور را در بر داشت و مرجع توجیه خشونت علیه اخوانالمسلمین بود. 3- تاکید بر بازگشت تبعیدشدگان سوری و اخوانی، آزادی زندانیان و توضیح درباره سرنوشت مفقودین 4- تغییر نظام سیاسی کشور با جابهجایی افرادی که دستشان به خون آلوده است. (دوستی 1391:223) از گروههای معارض سوری که ضمن داشتن تعلقات اسلامی و مذهبی نوعی نگاه ناسیونالیستی نیز داشتند و در صدد تشکیل حکومت اسلامی در سوریه بودند میتوان گروههای احرارالشام، فلیق الشام، جیش الحر، جیش الفتح، لواء التوحید، لواء الشهداءالاسلام و جیش الاسلام را نام برد. (2019:18Yüksel)
3- اسلامگرایان خلافتگرای فراملی
داعش و جبهه النصره اگر چه بسیاری از معارضان و مردم عادی بویژه اهل سنت سوریه را جذب کرده بودند و در سوریه علیه حکومت سوریه میجنگیدند اما اهداف اصلی آنها فراتر از تشکیل حکومت در سوریه بود. این ۲ گروه به ظاهر رقیب، در اندیشه ایدئولوژیک، متحد بودند اما در شیوه و سیاست با هم اختلاف داشتند. در واقع، آنها دعوا و سودای قدرت داشتند. یکی وابسته به القاعده بود که از جنگ افغانستان پرچم احیای خلافت را برداشته بود و دیگری از جنگ عراق با سرپیچی از رهبران القاعده، خود سودای تشکیل خلافت اسلامی داشت. آنها در واقع نیامده بودند در سوریه و برای مردم سوریه بجنگند، بلکه آمده بودند سرزمینی را تصاحب کنند که اهداف و آرزوی ایدئولوژیک خود را محقق کنند.