محمدعلی باوند: افراد دارای سندرم داون از جمله گروههایی هستند که به واسطه شرایطی که دارند، معمولا کیفیت پایینی از زندگی را تجربه میکنند. در این میان میتوان گفت «هنردرمانی» راهی برای ابراز بیانات و هیجانات فرد سندرم داون فراهم میکند و وسیلهای برای برقراری ارتباط او است.
از سویی از جمله گروههایی از کودکان که نیاز به توجه بسیار ویژه دارند، کودکان دارای سندرم داون هستند. سندرم داون متداولترین اختلال کروموزومی مادرزادی است که کمتوانی ذهنی به میزانهای مختلف و مشکلات رفتاری را به همراه دارد.
در این میان هنردرمانی از ابزار احساسات درونی از طریق رسانههای بیشمار استفاده میکند تا به فرد در کشف هیجانات خودش و تضاد درونی کمک کند و موجب افزایش کیفیت زندگی فرد میشود. در حقیقت هنردرمانی راهی برای ابراز بیانات و هیجانات فرد سندرم داون فراهم میکند و وسیلهای برای برقراری ارتباط او است. هنردرمانی با رویکرد نقاشی بر کاهش ترس دانشآموزان از ناشناختهها مؤثر بوده و روشی سودمند برای کاهش ترس دانشآموزان از ناشناختههاست.
افراد دارای سندرم داون نسبت به افراد عادی مشکلات بیشتری را از خود نشان میدهند. آنها میتوانند بهسرعت دچار ناکامی، اضطراب و تنش شوند. در اغلب اوقات مشکلات تحصیلی، این افراد را مستعد مشکلات رفتاری میکند و در نتیجه با افزایش مشکلات رفتاری، مشکلات یادگیری تشدید شده و موجب شکست فرد در زمینههای مختلف میشود.
ساختن اثر هنری میتواند فرصتی برای بیان ارتباطات درون، درمان روانشناختی برای افرادی که به دشواری میتوانند احساسات و افکار خود را به طور صریح بیان کنند و یک رویکرد در دسترس برای کودکان و بزرگسالان با ناتوانی یادگیری باشد. تحقیقات نشان داده است فعالیتهای مبتنی بر هنر به کودکان سندرم داون فرصت اظهار کردن افکار و احساسات خود و به اشتراک گذاشتن احساسات و افکار خود با دیگران را داده است و برای مدیریت احساسات آنها مفید بوده و مخالفت و نافرمانیها را کاهش داده است.
با استفاده از برنامه علمی هنردرمانی، کودکان سندرم داون از طریق خلق آثار هنری راهی برای افزایش درک هیجانات و رفتارها، تواناییهای مکالمه و پیشبینی موقعیتها در رشد اجتماعی و مهارتهای ارتباطی پیدا کرده و کیفیت زندگی خود را افزایش میدهند.
در پژوهشی که توسط بنده تحت عنوان نقش هنر در افزایش کیفیت زندگی افراد سندرم داون به صورت کتابخانهای میدانی و در مرکز کارداون انجام شده است، به تعیین اثربخشی هنر بر افزایش کیفیت زندگی افراد سندرم داون با دیدی نوین پرداخته شده است. جامعه آماری همه افراد دارای سندرم داون هستند و نمونه پژوهش از نوع نمونه در دسترس و شامل 30 نفر از افراد سندرم داون بود که در مرکزی که به همین منظور و به هدف ایجاد کسب درآمد برای این افراد تحت عنوان مرکز کارداون ایجاد شده بود، تحت هنردرمانی قرار گرفتند و با انجام فعالیتهای هنری نسبت به کسب درآمد اقدام کردند. علت انتخاب این افراد این است که به مدت چند سال پژوهشگر در این مرکز روی این افراد مشغول آموزش، تحقیق و بررسی بوده است.
از آنجا که کودکان دارای نشانگان داون به دلیل وجود مشکلات متعدد جسمانی روانشناختی، معمولا بار روانشناختی زیادی را به والدین خود تحمیل میکنند و همانطور که اشاره شد عمدتا نگهداری این کودکان در خانواده انجام میشود و به همین دلیل تغییرات ساختاری، عملکردی و روانشناختی زیادی بر خانواده تحمیل خواهد شد، این کودکان به کندی تحول پیدا کرده و نیازمند مراقبت و توجه بیشتری هستند و میزان تحریکات محیطی و رفتاری و اجتماعی مورد نیاز این کودکان نیز بیشتر خواهد بود.
در ایران نیز برای نخستینبار از هنردرمانی برای کاهش هیجانات بیماران روانپریش که در بیمارستان امینآباد (رازی) شهرری نگهداری میشدند استفاده و تلاش شد از مکرمهبافی، سبدبافی، حصیربافی، نقاشی و موسیقی برای تخلیه هیجانات، احساسات و تکانههای این بیماران دردمند و رنجور استفاده شود و بعد از انقلاب نیز این برنامهها گسترش یافت.
در این پژوهش، در زمینه استفاده از هنردرمانی در افزایش کیفیت زندگی افراد سندرم داون، هنرهای زیادی مورد بحث و بررسی قرار گرفت. آموزش هنرهای تجسمی در بسیاری از مشکلات کودکان بویژه مشکلات مربوط به یادگیری آنها راهگشاست. در واقع آموزش هنرهای تجسمی میتواند فرآیند یادگیری و رشد تمام مهارتهای مرتبط با یادگیری را تسهیل کند. مطالعات و بررسیهای انجام گرفته در این زمینه نشان میدهد هر ۲ نیمکره مغز هنر را از جنبههای گوناگونی درک کرده و آموزش هنر میتواند مشکلات شناختی و ادراکی را کاهش دهد و نیز برخی بررسیها حاکی است هنرهای تجسمی موجب رشد بسیاری از مهارتها و تواناییهای کودک میشود.
از برنامه هنرهای تجسمی میتوان برای از بین بردن مشکلات شناختی، هیجانی، عاطفی، ادراکی و حتی جسمانی کودکان با ناتوانیهای خاص استفاده کرد. به همین منظور در برنامه درمانی کودکان با اختلالات رفتاری، اختلالات یادگیری، عقبماندگی ذهنی و دیگر کودکان میتوان برنامههای هنردرمانی را گنجاند و از مزایای آن بهره بسیار برد.
همچنین این پژوهش نشان داد آموزش موسیقی به افراد دارای اختلال رفتاری مانند اوتیسم و سندرم داون در روند بهبود آنها مؤثر است. موسیقی به این افراد کمک میکند به هماهنگی بین احساسات خود، حس شنوایی و مهارتهای حسی- حرکتی و رفتارهای اجتماعی، گفتار و تمرکز دست پیدا کنند.
از سویی بسیاری از فعالیتهای موسیقایی برای عقبماندگان ذهنی منافع درمانی دارد.
یکی دیگر از این ابزارها نمایشدرمانی یا استفاده از فرآیند و فنون نمایشی با هدف درمانی است. نمایشدرمانی روش درمانی بسیار نزدیک به طبیعت کودک است، چرا که کودک را همانگونه که هست میپذیرد و بدین خاطر که از تخیلات کودکان سود میجوید.
از جمله منافعی که در نمایش درمانی برای کودکان سندرم داون وجود دارد میتوان به کاهش احساس تنهایی، رشد مهارتهای تقلیدی و الگوبرداری، افزایش بیان احساسات، افزایش عزت نفس و خودارزشی، افزایش احساس بازی و خودانگیختگی و رشد ارتباطات اشاره کرد.
در بین فعالیتهای کودک، نقاشی فعالیتی است که از تحول شناختی، عاطفی و اجتماعی تأثیر میپذیرد و به همین دلیل به مقیاسی وسیع در تشخیص روانی و رواندرمانگری به کار گرفته میشود.
کودکی که در تعریف قصهاش به صورت کلامی مشکل دارد، با کشیدن نقاشی میتواند اطلاعاتی درباره خودش، خانوادهاش و محیطش بدهد یا برملا کند. او میتواند با نمایش مستقیم مردم و وقایع و نمایش غیرمستقیم فرافکنانه از طریق نمادهای سمبولیک، چنین کاری را انجام دهد.
نقاشی و رنگآمیزی، کودک را به آزمایش و بازی ترغیب میکند، البته هنگام استفاده از آنها باید به خاطر داشته باشیم که کودکان از سطح مهارتهای متفاوتی برخوردارند که وابسته به سن و رشد آنهاست. مشاور باید از سطح مهارتهایی مناسب با رشد، آگاهی داشته باشد، به نحوی که عملکرد کودک را به غلط و نابهنجار تعبیر نکند و هنگام استفاده درمانی از این وسیله حداکثر بهره را به دست آورد. خود کودکان سندرم داون نقاشی را نوعی بازی میپندارند و مشتاقانه به آن میپردازند و درست همانطور که در بازی افرادی با اسباببازیها و چیزهای دیگر غرق میشوند، در آن نیز غرق میشوند. یکی از نظریههای بازی میگوید انسانها ذاتا برای فعال شدن در کارهای گوناگون آمادگی دارند و بازی طریقهای برای تخلیه انرژی اضافه است.