فاطمه ترابی: بعد از حضور شیوخ امارات و قطر در فوتبال اروپا و خرید تیمهایی مثل سیتی و پیاسجی، این سوال برای سران سعودی به وجود آمد که چرا ما نه؟ از این رو نخستین پروژه ورزشی ولیعهد بلندپرواز سعودی خرید یک باشگاه در فوتبال انگلیس بود. آنها از سال 2018 استارت کار را زدند اما با توجه به موانع بسیار بزرگ حقوق بشری و همچنین حق پخش و اختلاف با بیناسپورت قطر، کمتر کسی تصور میکرد پای بنسلمان به این زودیها به فوتبال اروپا باز شود اما گویا در جهان امروز هر چیزی خریدنی است و فقط قیمت خاص خود را دارد. بعد از ۲ بار شکست، سرانجام صندوق سرمایهگذاری سعودی که رابطه مستقیمی با نظام سلطنتی سعودی دارد، موفق شد 80 درصد سهام نیوکاسل را بخرد؛ اتفاقی که موجب خشنودی هواداران این تیم شد اما خشم وسیع بسیاری از مردم اروپا و همچنین دیگر مالکان تیمهای انگلیسی را در بر داشت. حضور رژیمی که براحتی همه آزادیهای حقوق بشری را زیر پا میگذارد، در سفارتش در کشور ترکیه سلاخی باورنکردنی و قرون وسطایی به راه میاندازد و جنگ ۷ ساله بیرحمانهای را علیه مردم یمن به راه میاندازد، در فوتبال اروپا با کدامیک از ارزشهای مورد ادعای آنها برابری میکند؟
محمد بنسلمان تنها یک آرزو دارد و آن بهبود چهره خود در رسانههای جهان است. چه میانبری بهتر از فوتبال و چه جایی بهتر از انگلیس که هم اینک بهترین لیگ فوتبال جهان را از حیث کیفی و کمی در اختیار دارد؟ البته بزودی این صندوق سرمایهگذاری سعودی با خرید تیمهایی مثل اینتر بر دامنه امپراتوریاش در ایتالیا و دیگر کشورها میافزاید و به نظر میرسد نیوکاسل تنها نقطه شروع آنهاست. حضور در فوتبال و داشتن تیم باشگاهی، بهترین راهکار برای حکومتهای غیردموکرات است که با صندوق رای هیچ قرابتی ندارند و بدتر از آن، هیچ شفافیتی در هیچ یک از موارد حقوق بشری در آنها دیده نمیشود.
اما مهمترین موضوع برای اروپاییها گویا همین دلارهای نفتی است. آنها حاضر شدند روی همه ارزشهایی که خود مدعیاند روی گسترش آنها اصرار و ابرام دارند، چشم ببندند تا فقط «قصاب سعودی» بتواند با گسیل پول، اعتباری مجدد برای خود و خاندانش بخرد.
تجربه گذشته سیتی با خاندان اماراتی و پاریسنژرمن با حکومت قطر نشان داد فوتبال تا چه حد در پیشبرد چنین اهدافی تواناست اما یک فرق بزرگ بین صندوق سعودی با رقبای اماراتی و قطریاش وجود دارد؛ برخلاف سعودی که درگیر جنگ و دهها موضوع مهم نقض حقوق بشری است، در قطر و امارات اوضاع به این شکل نیست. با این وجود پس از اینکه مشخص شد محمد بن راشد آلمکتوم، حاکم دوبی و نخستوزیر امارات از برنامه پگاسوس (متعلق به شرکت اناساو اسرائیل) برای هک تلفن همراه همسر سابقش هیا بن الحسین، خواهر ناتنی ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن و تلفنهای همراه برخی نزدیکانش از جمله وکلایش استفاده کرده، جنجال بسیار زیادی بهپا شد تا حدی که این پرسش در میان رسانههای انگلیسی به وجود آمد: آیا به صرف داشتن سرمایه باید به هر حکومت خارجی اجازه تیمداری در این کشور را بدهیم یا نه؟ کاخ باکینگهام هم اعلام کرد بعد از این سعی میکند از دیدار رودرروی ملکه و حاکم دوبی جلوگیری کند.
طبیعتا موارد اتهامی خاندان سعودی بسیار بزرگتر و کلانتر از هک یک تلفن همراه است. همه چیز پول و سرمایه نفتی سعودیها نیست. شاید ولیعهد سعودی تا حدی بتواند با شوآف در نیوکاسل و چند تیم دیگر چهره بشدت مخدوششده خویش را اصلاح کند اما بدون شک در آینده نه چندان دور، با توجه به ذات دیکتاتور این حکومت و همچنین گریز آنها از هر شفافسازی، حواشی بسیار زیادی گریبان نیوکاسل و لیگ برتر انگلیس را خواهد گرفت. امروز بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس نقش جادهصافکن حکومت سعودی را برعهده دارد اما مشخص نیست نخستوزیر آتی انگلیس هم بر این مدار میچرخد یا نه. بدون شک داستان سعودی و رژیم این کشور فاصلههایی با همتایان خود در قطر و امارات دارد و نباید هواداران نیوکاسل تصور کنند با پول بیحد و مرز آنها، خوشبختی محض در انتظارشان است. از این به بعد هر پروندهای شبیه خاشقجی و هر جنگی به سان جنایت در یمن، مستقیم متوجه برند باشگاه نیوکاسل و لیگ برتر انگلیس میشود.
پول، حلال خیلی از مشکلات است اما نه همیشه و دائمی؛ آن هم نه هر پولی. زمستان در راه است؛ دلخوش به گرمای امروز نباشید.