printlogo


کد خبر: 239276تاریخ: 1400/7/27 00:00
نگاهی به کاهش تولید برنامه‌های عروسکی به بهانه پایان جشنواره فیلم کودک
دزد عروسک‌ها!

گروه فرهنگ وهنر: این روزها همزمان با برگزاری جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان، بازخوانی‌هایی درباره آثار باکیفیت حوزه کودک و نوجوان می‌شود؛ بازخوانی‌هایی که دهه‌های پرافتخار 60  و 70 خورشیدی را که اوج فعالیت برای کودکان و نوجوانان بود (و شاید همین جشنواره فیلم کودک و نوجوان به نوعی محصول فعالیت‌های کم‌نظیر آن دهه است) یادآوری می‌کند؛ فعالیت‌هایی که عمدتا عروسک‌محور و مبتنی بر قصه‌های تربیتی و اخلاقی بودند. گلنار، گربه آوازه‌خوان، دزد عروسک‌ها، مدرسه موش‌ها، سری کلاه قرمزی، خونه مادربزرگه، سفر جادویی، الو الو من جوجو‌ام و... از جمله فیلم‌های سینمایی و برنامه‌های تلویزیونی بودند که با محور قرار دادن عروسک، توانسته بودند قصه‌های کم‌نظیری را برای مخاطبان کودک و نوجوان تهیه کنند. در ۲ دهه بعد یعنی دهه‌های 80 و 90، بتدریج از نمایش‌های عروسکی در فیلم‌های سینمایی و برنامه‌های تلویزیونی کاسته شد. اگر دهه‌های 60 و 70 شخصیت‌های عروسکی شناخته شده بودند، در نیمه دوم دهه 90 فقط عروسکی به نام جناب‌خان بود که برای عموم مردم شناخته شد. عدم فعالیت در حوزه عروسکی باعث شد تیم‌های عروسکی نیز توسعه نیابند، تا آنجا که هنوز کارگردان‌های اصلی عروسکی در سال 1400، همان‌هایی هستند که ۲ دهه قبل کارهای عروسکی را روی آنتن و پرده می‌بردند. ایرج طهماسب، حمید جبلی و مرضیه برومند معروف‌ترین چهره‌هایی هستند که هنوز هم امیدهای اصلی برای تهیه کارهای عروسکی باکیفیت هستند. یکی از شبکه‌های نمایش خانگی این روزها از برومند دعوت به فعالیت کرده و او در حال حاضر یک کار عروسکی را برای شبکه نمایش خانگی تولید می‌کند. غیر از اینها اما گزینه شناخته‌شده‌ای در عرصه نمایش عروسکی فعالیت ندارد. یکی از دلایل این اتفاق عدم اعتماد تلویزیون به نیروهای جوان است. مدیران در سال‌های گذشته تلاش قابل قبولی برای تربیت عروسک‌گردان‌ها و چهره‌های حوزه عروسکی و کارگردانی در این حوزه نکرده‌اند. این اتفاق می‌توانست با سپردن برنامه‌های ترکیبی و دادن نقش فعال به عروسک و شخصیت عروسکی در آن آغاز شود. 
از سوی دیگر قصه‌های عروسکی زمانی جدی گرفته می‌شوند که مدیران تلویزیونی به این مهم توجه داشته باشند که مخاطب این حوزه مخاطب قابل توجهی است. برنامه‌های عروسکی با هر محتوایی که روی آنتن صداوسیما می‌روند، بیش از همه توجه کودکان و نوجوانان را به خود جلب می‌کنند. از سوی دیگر اگر بخواهیم به پیشینه فیلم‌های عروسکی سینمای ایران رجوع کنیم باید به فیلم عروسکی «ابراهیم در گلستان» (این فیلم به بخشی از زندگی حضرت ابراهیم‌(ع) اشاره دارد) به کارگردانی ایرج امامی اشاره کرد که در نخستین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۶۱ به نمایش درآمد و می‌توان گفت این فیلم عروسکی مقدمه‌ای شد برای تولید فیلم‌های عروسکی شاخص دهه‌های 60 و 70 سینمای ایران؛ فیلم‌هایی که هر کدام به آثار درخشان سینمای کودک بدل شده است که جای خالی آنها در دهه‌های 80 و 90 بشدت در سینمای کودک احساس می‌شد. هر چند مرضیه برومند و ایرج طهماسب طی سال‌های اخیر با ساخت فصل‌های جدید کلاه قرمزی و شهر موش‌ها سعی کردند ضمن آنکه خاطرات خوش کودکان دهه‌های 60 و 70 را دوباره زنده می‌کنند، نقشی در خاطره‌سازی برای کودکان دهه‌های 80 و 90 داشته باشند اما این ۲ مجموعه محبوب بیشتر برای بزرگ‌ترها جذاب بوده است تا کودکان دهه‌های 80 و90. در این میان اما باید به فیلمسازانی چون محمدرضا هنرمند و مسعود کرامتی نیز اشاره کرد که زمانی آثار شاخص سینمای کودک را به تولید رسانده‌اند اما در ادامه مسیر فیلمسازی خود دیگر سراغ فیلم عروسکی و سینمای کودک نرفتند. 
«دزد عروسک‌ها» به کارگردانی محمدرضا هنرمند از دیگر فیلم‌های خاطره‌انگیز دهه ۶۰ خورشیدی است که اکبر عبدی و آزیتا حاجیان در آن نقش داشتند تا با همراهی عروسک‌ها، داستانی رئال‌ـ عروسکی را به تصویر بکشند. مسعود کرامتی هم در عرصه سینمای کودک و نوجوان یکی از آثار به یادماندنی با نام «پاتال و آرزوهای کوچک» را خلق کرده که سال ۶۸ در جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان نمایش داده شد. این فیلم که نویسندگان اولیه آن رضا کیانیان و مهدی سجاده‌چی بودند، سال ۹۳ در شبکه نمایش خانگی توزیع شد. در این فیلم هم چهره‌های مطرحی از سینمای ایران حضور داشتند که به بازیگری رضا کیانیان و احمد آقالو، آهنگسازی محمدرضا علیقلی و تدوین مرحوم رسول ملاقلی‌پور می‌توان اشاره کرد. در پایان باید گفت احیای فیلم‌های عروسکی متناسب با امکانات روز سینمای جهان یکی از مهم‌ترین راهکارها برای احیای سینمای کودک در کشور است که امیدواریم این اتفاق هرچه سریع‌تر رخ دهد.
***
    شترگاوپلنگ سینمای کودک!   
در عمده فیلمنامه‌هایی که برای کودک و نوجوان خلق و تبدیل به اثر سینمایی می‌شود، تفکیک بین مخاطب کودک با نوجوان به چشم نمی‌آید. در واقع در بهترین حالت یک اثر می‌تواند مخاطب کودک و نوجوان را با هم داشته باشد و کمتر محصولی است که مخصوص نوجوانان نوشته و ساخته شود. بسیاری از فیلم‌هایی که تحت عنوان فیلم کودک شناخته می‌شوند، باید شرط ورود 12+ سال را روی آنها حک کرد. از جمله سری‌دوزی فیلم‌های «آهوی پیشونی سفید» که بسیاری از کودکان پس از تماشای فیلم دچار اضطراب و هراس بالایی شده بودند. معیارهای گیشه‌ای نیز موجب شده در فیلم‌های اینچنینی مخاطب بزرگسال هم درگیر شود و پخش قطعات موسیقی نوستالژیک پیش از انقلاب همراه رقص و آواز‌هایی که ارجاع به سال‌های دور می‌کند، می‌تواند به عنوان شاهد مثالی باشد که کارگردان تلاش داشته همزمان کودک، نوجوان و بزرگسال را در گیشه خود جای دهد. اگر چه ضروری است اثر سینمایی بتواند مخاطبان بزرگسال و خانواده‌ها را نیز با خود همراه کند اما خلق شترگاوپلنگی به نام فیلم کودک راه‌حل این اتفاق نیست. 
در حالی که دنیای نویسندگان ادبیات داستانی در حوزه بزرگسال به صورت چشمگیری اشباع شده است، نویسندگان زیادی نیستند که در حوزه ادبیات کودک و فیلمنامه‌های داستانی کودکان قلم بزنند. همان‌طور که عنوان شد حضور نویسنده‌ای در این ژانر به معنای تمرکز کامل بر این حوزه است، در حالی که بسیاری از نویسندگان از تمرکز بر یک حوزه سر باز می‌زنند. همچنین کودکان و نوجوانان به عنوان مخاطبان غیرجدی و کم‌اهمیت ادبیات داستانی و سینما شناخته می‌شوند. در حالی ‌که تجربه «العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر» نشان می‌دهد خلق اثر برای مخاطب کودک و نوجوان به مراتب تاثیرگذاری بسیار بیشتری به نسبت گروه سنی بزرگسال دارد. همچنین اگر‌چه فعالیت در سینمای کودک با چالش‌ها و موانع فراوانی روبه‌رو است اما تجربه گیشه در سینمای ایران و جهان نشان داده فیلم‌های پرقوت در سینمای کودک و نوجوان با اقبال بالای مخاطب و در نتیجه سود اقتصادی برای سرمایه‌گذار همراه است. سخن کوتاه اینکه چالش‌های موجود نمی‌تواند اهمیت و ظرفیت بالای فرهنگی- اقتصادی سینمای کودک را کاهش دهد. تقویت فضای داستان‌نویسی کودک و نوجوان نیازمند شبکه پیچیده‌ای از کنشگران است که باید همزمان به رفع چالش‌های پیش ‌روی آنها پرداخت. 

***

ما هر روز از دهه‌های طلایی سینمای کودک و نوجوان دور می‌شویم
کارگردان فیلم سینمایی «لیپار» از دست دادن مخاطب کودک و نوجوان را زنگ خطری برای نسل آینده دانست. 
به گزارش «وطن‌‌امروز»، حسین ریگی، کارگردان فیلم سینمایی «لیپار»، برنده پروانه زرین بهترین کارگردانی در سی‌و‌چهارمین جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان درباره اهمیت برگزاری جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان گفت: جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان می‌تواند مهم‌ترین رویداد سینمایی در ایران باشد یعنی حتی از جشنواره ملی فیلم فجر هم مهم‌تر است. 
کارگردان فیلم «لیپار» با ابراز تاسف از کم‌توجهی به سینمای کودکان و نوجوانان اظهار کرد: ما هر روز از دهه‌های طلایی آثار کودکان و نوجوانان دور می‌شویم و این خیلی خطرناک است. 
او افزود: دور شدن از فضای کودک و نوجوان باعث می‌شود فیلمسازان در این زمینه دیگر تولیداتی نداشته باشند و برای ساخت آثار خود برای این گروه سنی تمایل نشان ندهند. این موضوع منجر به از دست رفتن مخاطب ما که باید روی او در بحث‌های آموزشی، پرورشی و استعدادیابی سرمایه‌گذاری شود، می‌شود. 
کارگردان مستند «فصل بادهای گرم» از دست دادن مخاطب کودک و نوجوان را زنگ خطری برای آینده دانست و افزود: مدیران مرتبط با این حوزه، وزیر ارشاد، وزیر آموزش‌و‌پرورش و تمام نهادها مثل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باید جدی‌تر به مقوله فیلمسازی در زمینه کودکان و نوجوانان بپردازند. 
کارگردان انیمیشن «عبور ممنوع» با یاد کردن از علی لندی، نوجوان ۱۵ ساله ایذه‌ای که در حادثه آتش‌سوزی برای نجات ۲ زن سالمند جانش را از دست داد، گفت: فیلم من درباره 5 نوجوان در سیستان و بلوچستان است که هر کدام از آنها برای آینده‌شان رویا و برنامه‌ریزی دارند. علی لندی هم قطعا به عنوان یک نوجوان رویا و برنامه‌ریزی‌هایی برای خودش داشته است. وقتی یک انسان در جایگاهی قرار می‌گیرد که بین خیال‌ها و برنامه‌ریزی‌های آینده‌اش، نجات جان هموطن خود را انتخاب می‌کند- در زمانی که هیچ کس اجباری برای نجات دیگران برایش به وجود نیاورده است- نامی جز رشادت نمی‌توان برایش در نظر گرفت. 
برنده پروانه زرین بهترین کارگردانی سی‌و‌چهارمین جشنواره بین‌المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان درباره اهدای جایزه‌اش به علی لندی به صبا گفت: پیشنهاد یکی از دوستانم باعث شد به اهدای جایزه به علی لندی فکر کنم. بازیگر نوجوان فیلم هم این تصمیم را داشت که اگر در بازیگری جایزه‌ای به دست آورد و کارش دیده شود، جایزه را به این نوجوان فداکار اهدا کند.

 


Page Generated in 0/0082 sec