مرتضی یعقوبی: رئیس فدراسیون فوتبال این روزها از شفافیتی که ماهها قبل از آن دم میزد، فاصله گرفته و حالا ابهامات زیادی درباره مشکلات و مسائل پیرامون این فدراسیون وجود دارد. در حالی که مدیران این فدراسیون خود را با برگزاری نشستهای فراسازمانی مشغول کردهاند، سوالات زیادی درباره عملکرد غیرشفاف این مجموعه در ارتباط با مسائلی مانند کمکداور ویدئویی، ادامه غیبت تماشاگران، وضعیت آشفته فوتسال، اساسنامه و... وجود دارد اما هنوز هیچ توضیح شفاف و قانعکنندهای ارائه نشده است.
این مسائل در حالی است که از آخرین جلسه هیاترئیسه فدراسیون فوتبال ۲ ماه سپری شده و حتی در مواقعی اعضای هیاترئیسه هم هیچ اطلاعی از اقدامات و دلایل برخی اتفاقات ندارند و همه چیز را به یک نفر ارجاع میدهند؛ آن هم کسی نیست جز شهابالدین عزیزیخادم که از زمان ریاست بر فدراسیون فوتبال هیچگاه نشست خبری نداشته و حتی بعد از پیروزی در انتخابات هم اجازه پرسش و پاسخ داده نشد و او به سرعت نور سالن را ترک کرد!
در 8 ماهی که از روی کار آمدن عزیزیخادم گذشته، او انتصابها و اقداماتی داشته که با پرسشهای زیادی همراه بوده است اما هیچ گاه برای چند دقیقه پشت سر هم به سوالات موجود پاسخ نداده و همیشه خودش را به حضور در برنامههای تلویزیونی و سوالهای از پیش طراحی شده موظف دانسته است.
* از خرید پرابهام VAR تا مخالفت AFC
همچنان که عزیزیخادم از همدلی، همافزایی، اتحاد و این قبیل شعارهای بعضا عوامفریبانه به زبان میآورد، سوالات زیادی درباره نحوه خریداری سیستم کمک داور ویدئویی (VAR) وجود دارد که بدون پاسخ باقی مانده است.
تنها سیستم VAR موجود در ایران در شرایطی خریداری شد که قرار بود با وعدههای عزیزیخادم مبنی بر یک اقدام تاریخی، در دیدار با کرهجنوبی استفاده شود اما فوتبالدوستان مانند غیبت تماشاگران، شاهد رونمایی فرمایشی از این سیستم بودند؛ در حالی که یک پنالتی تیم ملی در نبود همین سیستم سوخت و کک فدراسیون فوتبال هم نگزید!
در واقع این همه پروپاگاندای رسانهای و «نمایش» با این سیستم در حالی بود که به گفته کامرانیفر «عدم هماهنگی با AFC مانع استفاده از این سیستم شد». اگر این سیستم مشکلی نداشت، چرا باید کنفدراسیون فوتبال آسیا آن را رد میکرد و به برگزاری مسابقه بدون VAR رضایت میداد؟ مگر فیفا و کنفدراسیونهای قارهای خواهان توسعه فوتبال با استفاده از تکنولوژی نیستند؟ آیا منطقی نبود فدراسیون فوتبال برای استفاده از این سیستم، ابتدا با کنفدراسیون فوتبال آسیا مذاکره و اطلاعات مربوط را کسب کند؟ چه اقداماتی در این فرآیند انجام شده که هیچ پاسخ شفافی به رسانهها گفته نمیشود؟
* غیبت تماشاگران مقابل کرهجنوبی
درباره این موضوع بارها گفته شده اما هیچگاه عزیزیخادم که برای نخستینبار وعده حضور تماشاگران را داده بود و حتی تا 4-3 روز قبل از مسابقه آن را قطعی میدانست و از نهایی شدن تعداد آنها هم سخن میگفت، حاضر به پاسخگویی نشده است. حضور تماشاگران موضوعی بود که فدراسیون فوتبال از مدتها قبل روی آن مانور تبلیغاتی میداد اما ۲ روز مانده به بازی، حضور یار دوازدهم تیم ملی رسما منتفی شد. حسن کامرانیفر، سرپرست دبیرکلی فدراسیون فوتبال درباره حضور نداشتن تماشاگران ایرانی در ورزشگاه آزادی برای تماشای دیدار با کرهجنوبی گفته بود: «این بازی و نبود تماشاگر هیچ ارتباطی با بحث خارجی ندارد و ما در داخل با توجه به پروتکلهای بهداشتی و بحث واکسیناسیون و مسائل زیرساختی تصمیم گرفتیم بازی بدون تماشاگر باشد. همین الان اگر یک تماشاگر بخواهد وارد ورزشگاه شود و بحث تست «پیسیآر» او مطرح شود، هزینه زیادی برای تماشاگران در پی دارد. بحث سلامت تماشاگران باید راستیآزمایی شود. در نهایت ما به این نتیجه رسیدیم این بازی بدون تماشاگر باشد». از سوی دیگر وزارت ورزش به عنوان نهاد بالادستی صراحتا اعلام کرده بود آماده حضور هواداران در ورزشگاه است اما فدراسیون فوتبال با سکوت عجیب خود تنها باعث شد رسانههای معاند از این موضوع سوءاستفاده و مسائل دروغین را مطرح کنند. آیا بجا نبود فدراسیون دستکم پاسخ شبههافکنی آن رسانهها (که خواستار تحریم ورزش ایران هستند) را بدهد؟
* آغاز لیگ برتر بدون تماشاگران
سوت آغاز لیگ بیستویکم در حالی نواخته شد که همچنان بعد از ۲۰ ماه خبری از تماشاگران نیست. در واقع این یک رکورد برای فوتبال ایران محسوب میشود که همچنان نتوانسته شرایط حضور تماشاگران فوتبال حتی به اندازه ۱۰۰۰ نفر را هم فراهم کند؛ آن هم در محیطهایی با گنجایش ۳۰ تا ۷۰ هزار نفر که هر تماشاگری میتواند با فاصلهگذاری مناسب مسابقات را تماشا کند. با روند آهسته و پرابهام و بعضا مبتدیانه این فدراسیون در انجام هماهنگیهای لازم مانند ماجرای کمکداور ویدئویی، نمیتوان به حضور تماشاگران حداقل در این فصل هم امیدوار ماند.
در فدراسیونی که همه از داخل تا خارج کشور مقصرند و اشتباه میکنند جز مدیران آن، هیچ چیز بعید نیست و باید به نظاره نشست و دید سرانجام چه زمانی تکانی به خود خواهند داد و اقدام قابل توجهی برای بهبود اوضاع فوتبال انجام میدهند.
* نابسامانی در خانواده فوتسال
انتقادها از عملکرد فدراسیون فوتبال و سوالات اهالی رسانه از مدیران این مجموعه بویژه عزیزیخادم به وضعیت کمیته فوتسال هم مربوط میشود. کمیتهای که ظرف چند ماه بعد از شروع فعالیت با مدیریت جدید، اسیر حاشیه شد. ابتدا سراجی؛ عضو هیاترئیسه و رئیس کمیته با عزیزیخادم بر سر برخی تصمیمات به مشکل خورد که در نتیجه رئیس فدراسیون برنده این مناقشه بود و خودش بدون وجود رئیس کمیته، کارها را در مسیر جامجهانی بر عهده گرفت. سپس نوبت به نتایج ضعیف تیم ملی فوتسال رسید که با بازیهای عجیب، در یکچهارم نهایی مسابقات حذف شد و حتی نتوانست حضور در نیمهنهایی را هم تجربه کند. از زمان بازگشت به ایران هم هیچگونه جلسهای در ارتباط با نتایج این تیم برگزار نشده است.
* ماه تا ضربالاجل فیفا برای اصلاح اساسنامه
اگرچه اساسنامه جدید فدراسیون فوتبال سال گذشته به تصویب رسید اما هنوز موضوع مربوط به ماهیت این فدراسیون و بند یک اساسنامه به قوت خود باقی است. از فرصت یک ساله فیفا برای اصلاح قوانین داخلی که در منافات با قوانین بینالمللی است، ۲ ماه باقی مانده است اما فدراسیون فوتبال توضیح شفافی از اقداماتش برای رفع دغدغههای افکار عمومی و همینطور فیفا ارائه نکرده است تا در نهایت اینفانتینو در جلسه اخیر با عزیزیخادم در قطر، نسبت به اصلاح این بند از اساسنامه تذکر دهد.
* ادامه فعالیت سرپرستها در فدراسیون فوتبال
از زمان روی کار آمدن عزیزیخادم، تمام کمیتهها و دپارتمانهای این فدراسیون با سرپرست اداره میشوند و از فرصت ۳ ماهه برخی نفرات هم گذشته است. در حالی که این اتفاق در مغایرت با اساسنامه این فدراسیون است، عزیزیخادم هیچ زحمتی به خود برای رعایت قانون نداده است. حتی چهرههای بازنشسته مانند حیدر بهاروند که از سوی نهادهای قانونگذار مجوز حضور در انتخابات این فدراسیون را هم به دست نیاورده بودند، همچنان به عنوان سرپرست در سازمان لیگ و سمت نایبرئیس دوم فدراسیون فوتبال فعالیت میکنند!
* نامشخص بودن زمان برگزاری مجمع و تعیین تکلیف هیاترئیسه
در حال حاضر فدراسیون فوتبال نیازمند تعیین نایبرئیس اول و دوم و رایگیری برای نامزدهای تعیین شده در مجمع عمومی این فدراسیون است اما به علت برگزار نشدن جلسه هیاترئیسه مشخص نیست این اتفاق چه زمانی رخ خواهد داد. طبق قانون سرپرستها فقط میتوانند ۳ ماه به فعالیت خود ادامه دهند اما ظاهرا عزیزیخادم برای خود استثناهایی قائل شده و در این زمینه خود را بالاتر از قانون میداند و به اعضای هیاترئیسه هم پاسخگو نیست! اتفاقی که در دوره گذشته هم رخ داده بود.
* مشکلات شرکت خصوصی نایبرئیس بانوان
در مدت زمان اخیر، اخبار و حواشی پیرامون فعالیتهای مالی شرکت خصوصی (بادران) شهره موسوی، نایبرئیس فدراسیون فوتبال بر سر فوتبال زنان هم سایه افکنده است و او این مسائل را به خاطر موفقیتش در بحث بانوان قلمداد کرده است! در واقع عزیزیخادم برای پیشبرد امور فوتبال زنان فعالیت خود را با چهرهای شروع کرده و ادامه میدهد که بیش از تمرکز روی امور مربوط به فوتبال زنان و توسعه بخشهای عقبمانده این قشر از فوتبال کشور، حواشی اقدامات شخصی او در زمینه مالی، دامنگیر فوتبال شده است و چه بسا روند رو به رشد فوتبال زنان را هم متوقف کند!
فعلا فدراسیون فوتبال و تیم مدیریتی این مجموعه مشغول انجام سفرهای پرتعداد به شهرها و کشورهای مختلف هستند که حساسیت نهادهای بازرسی و دولتی را هم به دنبال داشته و هشدارهایی را هم درباره سفرهای بیقاعده و قانون به این مجموعه دادهاند تا عزیزیخادم خود را موظف به اجرای قانون بداند. در شرایطی که رئیس فدراسیون خودش را مسؤول پاسخگویی به رسانههای جمعی و افکار عمومی نمیداند، مطمئنا دامنه این قبیل موضوعات غیرشفاف گستردهتر خواهد شد و بیشترین آسیب را هم فوتبال کشور میبیند که در اختیار این تیم مدیریتی قرار گرفته است.