بازگویی میراث روحانی توسط دولت سیزدهم امری ضروری است اما نباید منتهی به ناامیدی مردم از امکان اصلاح وضعیت موجود شود
گروه سیاسی: «موجودیای وجود ندارد»؛ این بخش از پاسخ محمود واعظی رئیس دفتر رئیسجمهور سابق خطاب به رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه در پایان نامهای به تاریخ 9 مردادماه سال جاری یعنی کمتر از یک هفته تا پایان دولت حسن روحانی را احتمالا میتوان خلاصهای از میراث به جا مانده دولت دوازدهم برای دولت سیزدهم دانست. به گزارش «وطنامروز»، با آغاز به کار دولت جدید به ریاست حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی گمانهزنیها درباره امکانهای بالقوه تغییر وضع موجود و سرعت تغییرات بالا گرفته است. از سویی رئیسجمهور بر پایبندی به وعدههای انتخاباتیاش تاکید دارد و از سوی دیگر حامیان دولت روحانی از همین حالا شمشیرهایشان را برای نزاع با رئیسجمهور تیز کردهاند تا شرایط موجود را به مدیریت دولت جدید منسوب کنند. در این میان اما رئیسجمهور و دولتمردان در 3 ماه گذشته تمایل چندانی به شرح وضعیت کشور و موقعیتی که تحویل گرفتهاند ندارند؛ سکوتی که البته در ۲ هفته گذشته تا حدی شکسته شد و رئیسی ۲ بار در سخنانش اشاره مختصری به شرایط تحویل گرفتن دولت داشت. نخستینبار در جریان جلسه شورای اداری استان فارس بود که رئیسی با بیان اینکه در دولت سیزدهم ترجیح دادیم به جای پرداختن به اینکه کشور را در چه وضعی تحویل گرفتیم، در عمل به حل مشکلات اقدام کنیم، گفت: هیچ نیازی برای تشریح وضع کنونی کشور وجود ندارد و هرکس، نگاهی به سفره خودش بیندازد بخوبی درک میکند که با چه وضعی مواجه هستیم. بار دوم اما در گفتوگوی تلویزیونی هفته گذشته با مردم و در پاسخ به سوال مجری برنامه درباره وضعیت خزانه کشور بود که رئیسجمهور لب به گلایه گشود و اظهار داشت: دولت در شرایط خوبی تحویل ما نشد و اگر بگویم وضع خزانه چه بود، ممکن است برخی بگویند شما هم دنبال این هستید که با گلهگذاری کار را آغاز کنید. اگر کسی فقط به سفره مردم و ارزش پول ملی، میزان بدهکاری دولت و میزان کسری بودجه، نگاه کند متوجه میشود دولت را در چه وضعی تحویل گرفتهایم. بویژه دولت قبل در 6-5 ماه آخر، تعهدات بسیاری ایجاد کرد که این تعهدات مزید بر مشکلات شد. با مجموعه این اوصاف و به رغم شکستن سکوت رئیسجمهور، کماکان چشماندازی روشن از سیاست دولت در مواجهه با افکار عمومی و شرح شرایط موجود کشور و میراث روحانی وجود ندارد؛ مسالهای که البته میتوان در پس آن میلی به عدم تکرار رویه حسن روحانی در آغاز دولتش را مشاهده کرد. روحانی سال 92 و پس از در دست گرفتن قدرت اجرایی کشور تمام ظرفیت ارتباط خود با مردم را به ۲ بخش تقسیم کرد؛ نیمی حمله به دولت سابق و نیم دیگر خلاصه کردن راهحل عبور از هر مشکلی به توافق هستهای، مسالهای که البته هیچگاه نقطه پایانی پیدا نکرد و او حتی تا زمان تحویل دادن جایگاه ریاستجمهوری کماکان به تکرار آن پرداخت و لاجرم به فراگیر شدن موجی از ناامیدی در میان مردم، بویژه لایههای میانی جامعه منجر شد که مهمترین حامیان دولت یازدهم و دوازدهم به شمار میآمدند. بر این اساس طبیعی است دولت سیزدهم تمایلی به تکرار رویکرد دولت سابق نداشته و بر گزاره تغییرپذیری شرایط در سایه مدیریت صحیح تاکید داشته باشد، با این حال باید نسبت به این مساله نیز آگاه باشد که گذر زمان و عدم تشریح مناسب و کامل شرایطی که از دولت سابق به ارث رسیده است از ظرفیتهای عمومی دولت جدید برای همراه کردن مردم با تغییرات میکاهد.
* چرا میراث روحانی نباید «راز سر به مهر» باشد؟
تشریح موقعیت کنونی کشور و زمین سوختهای که تحویل دولت سیزدهم شده است از مهمترین پیششرطهای دولت رئیسی برای تغییرآفرینی خواهد بود. هر چند آنچنان که رئیسجمهور نیز تاکید داشته موقعیت آشفته فعلی کشور برای تمام مردم قابل لمس است ولی آگاهی کاملی از این شرایط وجود ندارد. آنچه در نامه جدید منتشرشده از رئیس دفتر روحانی خبرساز شده تنها بخشی از میراثی است که دولتمردان سابق به آن اعتراف کردهاند. یقینا متوقف ماندن در این شرایط و سرمایهگذاری روی تکرار روزمره این شرایط بدون ایجاد بستر تغییر و بهبود (آنچنان که در 8 سال گذشته تجربه شد) نهتنها دوای درد نیست، که حتی آرامش و تمرکز جامعه را نیز بیش از پیش با مخاطره مواجه میکند اما نواخته شدن هر بانگ تغییری باید به موازات تشریح وضعیت موجود و تغییر آن به سمت موقعیت مطلوب باشد. به عبارت دیگر گذر زمان به ازدیاد درخواستها از دولت منتهی میشود و عدم تشریح شرایط موجود حتی تغییرات احتمالی سازنده را نیز در قضاوت افکار عمومی تضعیف خواهد کرد. سکوت فعلی اگر از روی رضایت نباشد و بیانگر این باشد که دل دولتمردان اهل شکایت از پیشینیان نیست، باز هم به مسیر آتی دولت ضربه خواهد زد.
یکی از مهمترین سرمایههای رئیسجمهور طبق نظرسنجیها رضایت نسبی و امید بالای جامعه نسبت به کارآمدی و توانایی دولت جدید است؛ سرمایهای که البته در صورت عدم مدیریت صحیح به مرور زمان هرز خواهد رفت. در چنین شرایطی روشن کردن شرایط اصلی کشور برای افکار عمومی میتواند به تقویت رابطه میان دولت و ملت برای تغییر ریل مدیریتی کشور کمک شایانی کند. چشمپوشی بر این واقعیت و عدم شکلگیری یک روایت صحیح تنها فشارها به رئیسی را در سالهای آتی افزایش خواهد داد.
* جایی میانه امکان و انکار
عمل هر دولتی در نسبت با روایتی که به جامعه ارائه میدهد سنجیده میشود و روایت هر دولت در نسبتی که میان وضعیت موجود و امکانهایش برای تغییر یا تثبیت این وضعیت برقرار میکند. از همین رو یکی از مهمترین نقایص موجود در 3 ماه گذشته فقدان روایت منسجم از سوی رئیسجمهور و دولتمردان بوده است. به گونهای که عملا دولت سیزدهم در ارتباط با مردم نه چندان به شرح وضعیت موجود پرداخته و نه امکانهایش برای عبور از این شرایط را ارائه کرده است. روایت اصلی دولت سابق مبتنی بر «اضطرارآفرینی» برای جلو بردن پروژه سیاست خارجی مدنظر روحانی و ظریف بود. به گونهای که در روایت دولتمردان سابق عمدتا از شرایط موجود به عنوان شرایطی در آستانه سقوط و فروپاشی یاد میشد که تغییر آن وابسته به توافق هستهای با کشورهای غربی بود، از همین رو رئیسجمهور صراحتا حل شدن مشکل آب آشامیدنی را نیز مرتبط با مذاکرات میدانست. در چنین فضایی در نهایت شکست پروژه دولت و بیسرانجامی برجام باعث شد هم دولت در عرصه مدیریت با بیعملی مواجه شود و هم بخشی از جامعه عملا امکان بهبود شرایط را مردود بداند. در نقطه مقابل «اضطرارآفرینی» دولت سابق باید از «امکانآفرینی» به عنوان یک دال مطلوب برای روایت دولت سیزدهم یاد کرد؛ روایتی که بر مبنای آن هم شرایط موجود بخوبی فهم و تشریح میشود و هم دولت با استناد به امکانهایی که برای تغییر این شرایط دارد جامعه را برای همراهی با سیاستهای مطلوب دولت آماده میکند. در چنین شرایطی میتوان امید داشت حتی بخشی از سرخوردگی جامعه ایران که ناشی از احساس قرار گرفتن تقدیر کشور در بنبست است ترمیم شود. اختصارا ماموریت دولت در مواجهه با افکارعمومی نه انکار انباشت بحرانها و سکوت در برابر میراث به جا مانده از روحانی، که تبیین امکانها برای خروج از این موقعیت است.