گفتوگوی «وطن امروز» با علیمحمد مؤدب، شاعر و شاگرد مرحوم دکتر قیصر امینپور به بهانه سالگرد درگذشت قیصر
گروه فرهنگ و هنر: هشتم آبان، سالگرد درگذشت قیصر امینپور بود؛ شاعری که با قلمی نو، روان و لطیف به باور بسیاری از اهل ادب، لایق لقب «سعدی نو» است. هوشیاری و دقتنظر امینپور از او شاعری مضمونیاب و نکتهپرداز ساخت اما مضمونیابی و نکتهپردازی او را از واقعیتها دور نساخت، بلکه نازکاندیشیهای معماگونه را، همچون شاعران سبک هندی به ذهن و زبانش روانه کرد. زبان او در عین سادگی و روانی از زیبایی چشمگیری برخوردار است. قیصر امینپور همچنین یکی از پایهها و ارکان شعر انقلاب است. امینپور به نظر بسیاری از کارشناسان و اساتید نقد ادبی و شعر، یکی از تأثیرگذارترین شاعران در این وادی است. به گمان این افراد، شعر انقلاب بدون قیصر بخشی از هستی خود را از دست داده است؛ هر چند عدهای دیگر سعی در رنگ باختن این نظریه دارند. از سوی دیگر «قیصر امینپور» مشرب شعری متعادلی دارد و این تعادل را در عاشورایینویسیهای او میتوان دید. اگرچه میتوان او را در گروه شاعران سادهنویس معاصر محسوب کرد اما هرگز در دام مبتذلنویسی نمیافتد. بنابراین عاشوراییهای او نه کاملا هیاتی هستند و نه کاملا نوگرایانه و بغرنج اما همواره با بیانی ساده بیشتر به رونق و درخشش تفکر عاشورایی میاندیشید تا وجه عاطفی و احساسی آن.
* معلم اخلاق برای نوجوانان
علیمحمد مؤدب، شاعر و شناختهشدهترین شاگرد مرحوم دکتر قیصر امینپور در گفتوگو با «وطنامروز» درباره ویژگیهای اخلاقی و رفتاری امینپور گفت: بدون شک حسن اخلاق و متانت زندهیاد قیصر امینپور زبانزد خاص و عام بود و وقتی این ویژگی بارز و مهم در کنار سایر خصوصیات مثبت قیصر قرار میگرفت، کمتر کسی پیدا میشد که از صمیم قلب دوست نداشته باشد با قیصر ارتباط برقرار کند؛ آثار قیصر امینپور از مهمترین سرمایههای ادبیات انقلاب اسلامی محسوب میشود که این مساله از ویژگیهای خاص اشعار قیصر نشأت میگرفت، زیرا قیصر در قالبهای مختلف شعری چون رباعی، غزل و نیمایی حرفهای بسیاری برای گفتن داشت. همچنین وی در حوزه نوجوانان، سرودن تصنیف و ترانه هم بهترین آثار زمان خود را پدید آورد.
وی ادامه داد: یکی دیگر از مواردی که باید درباره قیصر امینپور اشاره کرد، جایگاه معلمی وی است، زیرا با استفاده بهینه از ویژگیهای شخصیتیاش توانست معلمی خلاق و توانا شود که در ارتباط سازنده با نوجوانان و جوانان میان اهالی شعر و ادب شهره بود. همچنین حوزه نوجوان، یکی از حوزههایی است که قیصر به طور کاملا جدی و با برنامهریزی مدون وارد شد و ورود جریانسازی هم داشت. قیصر با همراهی دوستانش در «سروش نوجوان» توانست نسلی را با کار منظم و سازمانی تربیت کند و دوره درخشانی را رقم زد. از سوی دیگر ذکر این نکته ضروری است که اگر شاعری در شعر بزرگسال مطرح باشد و بر اساس احساس نیاز و دغدغه وارد شعر نوجوان شود، در واقع کار پرریسکی را انجام میدهد اما قیصر امینپور این کار را انجام داد که این مساله محصول شاعرانگی و خطرپذیری شاعرانه قیصر است، البته باید گفت خوشبختانه این خطرپذیری قیصر جواب هم داده است و توانسته نوآوری بر پایه سنت را که اساس کار او در همه حوزههای تحقیق و مطالعه است، در حوزه نوجوان نیز پیادهسازی کند. مؤدب افزود: در مجموعه قیصر امینپور از آن دسته شاعرانی بود که بخوبی توانست یافتهها و تجربیات گرانبهای خود را به نسل بعد از خود انتقال دهد و آثاری آفرید که تا امروز، از سرمایههای مهم ادبیات معاصر برای نوجوانان محسوب میشوند.
وی گفت: اگر بخواهم منصفانه بگویم باید اذعان داشت قیصر امینپور در هر حوزه فرهنگی که ورود کرد، کارنامه قابل دفاع از خود به جا گذاشت، از سوی دیگر قیصر در سرودن قالبهای مختلف شعری بسیار درخشید، همچنین ایشان در تحقیقات ادبی هم دستی بر آتش داشت.
***
دستور زبان عاشق
ضیاءالدین خالقی: هر شاعری به شعرش شناخته میشود؛ با حد و اندازههای تکاملی که در سیر و سلوک کار خود داشته است و به اندازه غوری که در پدیدهها کرده و تجربههایی که از زندگی کسب کرده است؛ در واقع از همان جوششهای آنی و کشف و شهودهایی که حاصل خلسههای شبانهاش بوده است. حال میخواهد هر مرام و مسلک و عقیدهای داشته باشد، چون تجربه و غور و الهام و جوشش و کشف و شهود شاعران یک وجه مشترک بزرگ با هم دارد و آن «شناخت» است؛ شناختی تازه و دیگرگونه و در واقع، شناختی انقلابی از جهان و هستی به طور کلی و از پدیدههایش به طور جزئی. در واقع شاعرانی از این دست و از این جنس که در اوج شاعری قرار دارند، حتی اگر یک عمر عاشقانه هم بسرایند، شما یک سطر در آن از دفاع از ظلم و ستم (در انواع و اقسام اجتماعی و روانشناختی و فلسفی و سیاسیاش) نخواهید دید، بلکه لایههایی از عصیان علیه ظلم را در لابهلای اشعار پیدا خواهید کرد؛ در عین حالی که روح لطیف شاعر- که در اشعارش مستتر است- نجواگر هر چه لطافت و مخالف هر چه خشونت است؛ شعری که خشمهای انقلابی و غیرت و تعصب را برمیتابد، چرا که طبیعی است عکسالعمل یک عاشق سینهچاک در مقابل عشقی بزرگتر که وطن او است و عشقی بزرگتر از همه که مکتب و مسلک و عقیده و ایمان او است. یک عاشق بهتر از هر کسی میتواند عاشقی کند و در میدانهای بزرگتر عاشقی طبعا انقلابیتر از دیگران خواهد بود، چون عاشقتر از دیگران است. روزی پیروان مولانا به او میگویند حالا که ما در عرفان پیرو تو هستیم، میخواهیم در مذهب نیز پیرو تو باشیم. مولانا در جواب میگوید: «هر کس پیرو همان مذهبی باشد که بوده (حنبلی، شافعی، مالکی، حنفی، شیعه یا...)، چون که ما پیرو مذهب عشقیم». شما پیرو مذهب عشق باش، انقلابی هم خواهی بود. اگر انقلابی بودن را اینگونه درک کنیم، درک درستتر و بهتری از آن به دست دادهایم و در واقع ظواهر امر ما را نفریفته است. علاوه بر این، شعر انقلابی شعری نیست که زمانبردار باشد؛ مثلا شعر «ناخدای استبداد با خدای آزادی» از اشعار انقلابی ماندگار فرخییزدی است که در هر دوره و زمانی قابلیت خوانش دارد، بر عکس بسیاری از اشعار او که علیه مجلس و فلان درباری و بهمان وزیر سروده است؛ سرودهای که در حد یک شعار داغ و تاثیرگذار، تنها در همان مقطعی که سروده کاربرد داشته است.