printlogo


کد خبر: 239720تاریخ: 1400/8/10 00:00
گزارش «وطن‌امروز» از فیلم سینمایی«تل ماسه» که توجهات زیادی را به خود جلب کرده است از قطعی بودن مسأله منجی تا تلاش برای قرائت‌های غیردینی
چشم به دروازه‌های نخستین

امین خیام: فیلم «تل ماسه» به طرز چشمگیری بین عناصر و آموزه‌های مذهبی و عرفانی ادیان و مکاتب مختلف، درهم‌آمیختگی ایجاد کرده است. در بین همه نشانه‌ها و نمادهایی که از عرفان سرخپوستی، آیین شمنیسم، ذن بودیسم و سنت دینی ادیان ابراهیمی در این فیلم شاهد هستیم-که بیان و تحلیل هر کدام از آنها فرصت جداگانه‌ای می‌طلبد-، موضوع «منجی» و «موعود» در نقطه کانونی لایه دینی این فیلم قرار دارد. آنچه در این فیلم به طور ویژه برای مخاطب ایرانی جلب توجه می‌کند، پیوند موضوع «منجی» با نشانه‌های اسلامی- شیعی است. خاندان آتریدیس به دستور امپراتور برای استخراج ماده‌ای ارزشمند به نام «اسپایس» به سیاره‌ای صحراگونه به نام «آراکیس» هجرت می‌کنند. «آراکیس» نامی است که از لغت انگلیسی‌Iraq  (عراق) اقتباس شده است. پاول، پسر جوانی که نشانه‌های منجی موعود را دارد، از طریق اتحاد با اقوام فرمن، ساکنان اصلی آراکیس، کنترل این سیاره را به دست می‌گیرد و از این نقطه قیام کهکشانی خود را آغاز می‌کند. نام آراکیس مخاطب مسلمان و شیعی را به یاد روایت دینی فتح عراق به دست منجی و قرار دادن کوفه به عنوان مرکزیت حکومت جهانی می‌اندازد، اگر چه در فیلم «تل ماسه»، این موقعیت جغرافیایی نه مرکزیت حکومت، که نقطه آغاز قیام موعود است. به کار بردن نام «مهدی»، «لسان‌الغیب» و برجسته کردن نقش شمشیر و به همراه داشتن یک شمشیر یا خنجر خاص در دست موعود، نشانه‌های اسلامی-شیعی عنصر موعود را غلیظ‌تر می‌کند. اگر چه ماجراهای فیلم در آینده‌ای بسیار دور رقم می‌خورد اما همه جنگ‌های تن به تن با شمشیر انجام می‌شود و خبری از اسلحه نیست؛ به طور ویژه منجی و موعودی که خاندان‌های مختلف انتظار او را می‌کشند صاحب یک خنجر به‌خصوص است، البته نباید این مساله را نادیده گرفت که مساله ظهور منجی با شمشیر از جمله مسائل مشترک موعودباوری در سنت مسیحی و اسلامی- شیعی است. باب 19 مکاشفات یوحنا، ظهور مسیح را با شمشیر آخته‌ای تصویر می‌کند که با آن کافران را درهم می‌کوبد. 
***
«تل ماسه » به چه زبانی حرف می‌زند؟
نوبت به مطرح کردن این سوال می‌رسد که فیلم «تل ماسه» به صورت مشخص قصد دارد چه حرف به خصوصی درباره منجی بزند؟ وارد کردن نشانه‌ها و نمادهای اسلامی در موضوع منجی برای القای چه پیامی به کار گرفته شده است؟
به نظر می‌رسد نخستین پیامی که این فیلم به صورت عام درباره منجی درصدد بیان آن است، مطرح کردن یک روایت علمی از مساله ظهور موعود است. در سکانسی که پاول از مادرش جسیکا سوال می‌پرسد که منجی چه تمایزی از بقیه دارد؟ چه ویژگی‌ای دارد که او را قدرتمند می‌کند؟ جسیکا پاسخ می‌دهد: ذهن؛ ذهنی که از محدودیت‌های فضا و گذشته و آینده عبور کند. منجی فیلم «تل ماسه‌»، قدرتش را از نیروهای غیبی نمی‌گیرد، بلکه از ذهن می‌گیرد. 
برای فهم اهمیت این موضوع لازم است اشاره‌ای داشته باشیم به مساله علوم‌شناختی و پیوند آن با الهیات. در دهه‌های گذشته مطالعه روی فعل و انفعالات مغزی و فرآیندهای ذهنی رشد چشمگیری داشته است، با رشد این دست از پژوهش‌ها، کم‌کم پای داده‌های این تحقیقات به حوزه الهیات هم باز شد؛ جنبشی که تلاش می‌کند تمام پدیده‌های دینی از جمله وحی، الهام، مکاشفه و معجزات را ناشی از عملکرد ذهن معرفی کند. همین ادعا، واکنش الهی‌دانان جهان را برانگیخت و تضارب آرا بین این ۲ گروه، شاخه‌ای را ایجاد کرد به نام الهیات علوم‌شناختی؛ رشته تازه‌تاسیسی که هنوز در فضای ایران آنچنان شناخته شده نیست و دعواهای نظری آن خیلی در فضای علمی کشور وارد نشده، برعکس آنچه که در غرب اتفاق افتاده، چرا که اکنون یکی از مهم‌ترین چالش‌های خداباوران و آتئیست‌ها بر سر همین موضوع است. 
این نکته را هم نباید فراموش کرد که فرانک هربرت، نویسنده رمان «تل ماسه‌» به اعتراف کسانی که زندگی او را روایت کرده‌اند، بشدت تحت تاثیر آموزه‌های ذن بودیسم بوده است. ذن بودیسم، شاخه عملی و عرفانی آیین بوداست که مساله ذهن، در کانون آن قرار دارد. در ذن بودیسم، همه چیز ذهن است و اگر کسی بتواند مهار ذهنش را به دست بگیرد به رهایی و کمال می‌رسد. هیچ حقیقتی در خارج از انسان وجود ندارد و هر چه را انسان حقیقت می‌پندارد، ساخته ذهن اوست. آرامش و رهایی نیز از جایی شروع می‌شود که سالک، زمام ذهنش را به دست بگیرد. به هر حال نخستین چیزی که در فیلم به مخاطب عرضه می‌شود، این است که تنها تفاوت منجی با سایر افراد، قدرتی است که در به‌کارگیری ذهن دارد. شائبه جدی‌تر آنجاست که فیلم بنای انتقال این مفهوم را دارد که اساسا مساله منجی، مساله‌ای ذهنی و زاییده ذهن است؛ به عبارت دیگر انکار منجی با ارائه تعریفی جدید از منجی صورت می‌گیرد. 
***
اشاره‌ای به مسأله میلاد مسیح 
برخی طرفداران افراطی ذهن‌گرایی در مغرب‌زمین که از حد و مرزهای علمی فراتر رفته و قدرت‌های جادویی زیادی را به ذهن نسبت می‌دهند، ادعا دارند یک ذهن قدرتمند، می‌تواند با تمرکز عمیق، هم در بیرون اثر بگذارد و هم درون. حتی می‌تواند یک اندام فرسوده را دوباره بازسازی و ترمیم کند و هم دست به ساخت یک اندام جدید بزند. آنها بعد از چیدن این گزاره‌ها در کنار هم، مدعی می‌شوند که مریم مقدس از طریق دست یافتن به قدرت ذهن، توانست در درون خودش، مسیح را خلق کند. (برای اطلاع بیشتر رجوع شود به کتاب جهان هولوگرافیک اثر مایکل تالبوت). ما در فیلم «تل ماسه» رگه‌ای از این اعتقاد را شاهد هستیم؛ آنجا که کاهن اعظم بنه جزریت، جسیکا را شماتت می‌کند که تو قرار بود دختر به دنیا بیاوری اما به خاطر علاقه به همسرت پسر به دنیا آوردی. این یعنی صراحتا تعیین جنسیت جنین را موکول به خواست و اراده جسیکا می‌کند. دوگانه جسیکا- پاول هم خود به تنهایی، تداعی‌گر مریم مقدس- مسیحاست. به هر ترتیب نخستین نکته در باب مساله موعود در فیلم «تل ماسه»، ارائه یک روایت علمی از برتری منجی و علت قدرت اوست؛ قدرتی که برخاسته از یک امر ذهنی است. در جریان فیلم ما با نام Kwisatz Haderach مواجه می‌شویم، نام موعودی که فرقه بنه جزریت منتظر تولد اوست، این نام وام گرفته از لغت عبری «קְפִיצַת הַדֶּרֶךְ» به معنای کوتاه کردن مسیر و راه است، یا دقیق‌تر به معنای شخصی که قدرت طی‌الارض داشته و مسیر طولانی‌ای را در کمترین زمان طی می‌کند و این از ویژگی‌های موعود است. در بخش دوم رمان «تل ماسه» هم‌ پاول با فرا گرفتن مهارت تحت کنترل قرار دادن کرم ماسه‌ها، می‌تواند از آنها برای پیمایش سریع صحرا بهره بگیرد و به این ترتیب قدرت صحرا را در مشت بگیرد. در سکانس‌های انتهایی فیلم نیز شاهد این هستیم که وقتی پاول بر ترس خود غلبه می‌کند و در یک نبرد تن به تن شخص مهاجم را می‌کشد، با یک ندای درونی به همان نام موعود فرقه بنه جزریت خوانده می‌شود. 
***
منجی کیست؟
بعد از بیان این جزئیات، به سوال مهم بعدی می‌رسیم؛ وارد کردن عناصر اسلامی- شیعی در فیلم با چه هدفی انجام می‌شود و کارگردان قصد دارد چه چیزی را به مخاطب القا کند؟ اگرچه پاسخ به این سوال می‌تواند محمل نظرات گوناگون باشد اما به نظر می‌رسد یک دیالوگ کلیدی در این باره می‌تواند زمینه‌ساز مطرح کردن یک ایده باشد. در بخشی از فیلم، «پاول» قدم در «آراکیس» گذاشته و با استقبال «فرمن‌»ها مواجه می‌شود؛ قومی که بشدت نشانه‌های اسلامی دارند و تداعی‌کننده مسلمانان هستند. پاول پس از بازدیدی کوتاه از صحرا وقتی سوار شیء پرنده می‌شود، گفت و شنودی بین او و مادرش جسیکا مطرح می‌شود. 
پاول: آنها چه چیز را صدا می‌زدند؟
جسیکا: لسان‌الغیب را؛ صدایی از دنیای دیگر. اسم منجی موعود آنهاست. این یعنی «بنه جزریت» اینجا اقداماتی کرده. 
پاول: نشر خرافه؟
جسیکا: هموار کردن راه. این مردم قرن‌هاست منتظر لسان‌الغیب بودند. تو را می‌بینند، نشانه‌ها را می‌بینند. 
پاول: چیزی را می‌بینند که به آنها گفته شده ببینند. 
این دیالوگ‌ها نشان می‌دهد اعتقاد فرمن‌ها به موعود، نقشه و دست‌ساز «بنه جزریت» است، همان فرقه‌ای که زمینه‌سازان اصلی آمدن موعود هستند. آنها هستند که سال‌های سال برای ظهور منجی زمینه‌سازی کردند، تلاش کردند اصلاح نژادی کردند و همین‌ها در فرمن‌ها عقیده به موعود را ابداع و بین موعود و فرهنگ زبانی آنها تطابق ایجاد کردند و برای آن نام و لقب و نشانه برگزیدند (پیش‌تربه مساله ذهنی بودن امر منجی اشاره شد). اما آنها چرا این کار را کردند؟ برای «هموار کردن راه». تا بعد از ظهور موعود که از فرمن‌ها نیست، متعلق به آنها نیست و آنها زمینه‌ساز آمدن او نبوده‌اند، با این حال با موعود، متحد شوند و بتوانند او را در قیام کهکشانی‌اش یاری کنند. فرمن‌ها صاحب زمینی بودند که ماده ارزشمندی در آن است و همین باعث شد وطن آنها محل تاخت و تاز قدرت‌ها قرار بگیرد، برای همین همیشه آواره و فرودست باقی ماندند و برای بقای خود به اردوگاه‌ها پناهنده شدند. همین‌ها گزینه مناسبی هستند تا منجی را کمک کنند که به اهداف جهانی و کیهانی خود برسد؛ برای این کار لازم بود عقیده به منجی را در آنها ایجاد کرد. به نظر می‌رسد این یکی از اصلی‌ترین پیام‌هایی است که فیلم با به‌کارگیری عناصر اسلامی- شیعی به مخاطب خود القا می‌کند. خود همین پیام نیز ریشه در یکی از مهم‌ترین نظریات مستشرقین درباره اسلام دارد. این نظریه که از آن با نام «نظریه اقتباس» یاد می‌شود، مدعی است اسلام و قرآن، شکل عربی‌شده عهد عتیق و عهد جدید است. آنها مدعی هستند پیامبر اسلام به علت دیدارهایی که با علمای یهود و مسیحیت در طول زندگی خود داشته و همچنین زندگی در محیطی که اهل کتاب در آن حضور جدی داشته‌اند، دست به بومی‌سازی آموزه‌های عهد عتیق و سنت عبری- آرامی یهودیت و مسیحیت و تطبیق آن با فرهنگ و زبان عربی ‌زده است. اگرچه این فرضیه در اثبات مدعای خود ناکام مانده است اما به هر ترتیب یکی از نظریات در فضای مطالعات اسلامی در غرب است و همین نیز زیربنا و پایه تئوریک رمان و فیلم «تل ماسه» برای پرداختن به موضوع مهدویت اسلامی و نسبت آن با منجی‌گرایی یهودی- مسیحی شده است.
***
پیش‌بینی
در اینجا البته باید به گزاره و شائبه دیگری که در «تل ماسه» طرح شده است نیز اشاره کرد، چرا که به چگونگی زایش منجی در فضای عمومی فیلم بازمی‌گردد. از آنجا که حلقه‌های فیلم هنوز تکمیل نشده است، امکان قضاوت نهایی و قطعی وجود ندارد. باید توجه داشت که در این قسمت از فیلم، یک نکته سربسته ماند و آن هم اینکه جسیکا فرزند دیگری نیز باردار بود‌؛ فرزندی که آن را در یکی از رویاهای پاول، در آغوش مادر که یادآور نقاشی‌های مریم مقدس و نوزادی مسیح است، می‌بینیم. در مکاشفات یوحنا آمده است ۲ هیولا، دجال (Anti Christ) را یاری می‌کنند، یکی از دریا بیرون می‌آید و یکی از زیر زمین. این احتمال هم بعید نیست که در قسمت دوم فیلم، ناگهان فرزند جدید جسیکا منجی موعود باشد و پاول که تا اینجا باورش شده موعود است، با قدرت‌هایی که کسب کرده، در برابر منجی اصلی بایستد و به این ترتیب نبرد این ۲، نبرد منجی و دجال را که پیشگویی همه ادیان ابراهیمی است به تصویر بکشد. 
 
* قدرت جادویی صدا
«تل ماسه‌» در لایه دینی و مذهبی خود، معجونی از درهم تنیده شدن آموزه‌های گوناگون معنوی و عرفانی است اما به نظر می‌رسد مساله «صدا و صوت» و «قدرت اثرگذاری» در این اثر برجستگی ویژه‌ای دارد. در تمام عرفان‌های جهان، مساله صوت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است تا جایی که اسم اعظم خدا در هندوئیسم نه یک اسم معنادار، بلکه یک صوت و یک شکل آوایی است. همه ما می‌دانیم که حضرت موسی در کوه «طور» از طریق صوت با خدا ارتباط گرفت، از طرفی گوساله سامری نیز از طریق صدایی که از خود بروز می‌داد، بنی اسرائیل را منحرف کرد. مجموعه این عناصر دینی، باعث شد تا مساله صوت و اثر صوت در عرفان یهودی در جایگاه ویژه‌ای قرار بگیرد. بعدها اثر صوت در قالب اثر ذکر و نام خدا نیز مطرح شد و برای هر نام خدا و گفتن آن، اثرات بخصوصی تعلیم داده شد. مساله اهمیت صوت و اثرگذاری آن در سنت اسلامی نیز به وضوح قابل پیگیری است. اسرافیل، یکی از 4 فرشته اعظم خدا از طریق دمیدن در صور (شیپور) و با ایجاد یک صوت خاص، همه هستی را می‌میراند و از طریق دمیدن در صور برای بار دوم همه را زنده می‌کند. برخی عذاب‌های الهی نیز با یک صیحه انجام می‌شود، یعنی یک صوت و در آستانه ظهور نیز یک صیحه آسمانی شنیده می‌شود، یک صوت آسمانی. همه اینها باعث شد به صورت ویژه در علوم غریبه یک علم به صورت خاص حول محور صوت و اثرات آن شکل بگیرد. نگارنده در جست‌وجوهای علمی خود در متون علوم غریبه با صفحاتی برخورد کرد که نشان می‌داد کسانی که به این علم احاطه دارند، می‌توانند با زیر و بم کردن صدا در قرائت «بسم‌الله الرحمن الرحیم»، یک گوسفند را بدون استفاده از کارد، ذبح کنند. تشابه این آموزه با صحنه‌هایی که در فیلم مشاهده می‌کنیم که جسیکا با استفاده از فن زیر و بم کردن صدا بر دیگران اثر می‌گذارد، بسیار قابل توجه است. نباید فراموش کرد جسیکا، عضو یک فرقه جادویی است و این علم، که در فرهنگ اسلامی جزو علوم غریبه و در فرهنگ یهودی، جزو آموزه‌های عرفانی است، در این فرقه به اعضای خود آموزش داده می‌شود و جسیکا نیز این فن را به پاول تعلیم می‌دهد.

***

این فقط آغاز ماجراست
بتازگی بعد از موفقیت فیلم «تل ماسه» در گیشه، با اعلام حمایت برادران وارنر و لجندری، خبر تولید دنباله این فیلم تایید شده است. هالیوود ریپورتر در گزارش خود پیرامون تولید این فیلم نوشته بود: رؤیای دنیس ویلنوو برای کامل کردن فیلم ۲ قسمتی «تل ‌ماسه» به حقیقت می‌پیوندد، چون شرکت‌های لجندری و برادران وارنر اعلام کردند دستور ساخت قسمت دوم این فیلم را داده و تاریخ بیستم اکتبر ۲۰۲۳ را برای اکرانش انتخاب کرده‌اند. قابل تامل آنکه تصمیم به تولید فصل اول «تل ماسه» پیش از آغاز پاندمی کرونا گرفته شده بود و در فرآیند تولید همه از این پروژه به عنوان ریسک بزرگ برادران وارنر یاد می‌کردند. ویلنوو در اعلام خبر دستور ساخت قسمت دوم فیلمش گفته است: رویای من بود که اقتباسی از «تل ‌ماسه» فرنک هربرت را بسازم و به خاطر حمایت از این رویا باید از هواداران، دست‌اندرکاران، لجندری و وارنر برادرز تشکر کنم. این فقط آغاز ماجراست. «تل ‌ماسه» با بودجه عظیم ۱۶5 میلیون دلاری ساخته شده و بازیگرانی چون خاویر باردم، زندایا، استلان اسکارسگارد، اسکار آیزک، تیموتی شالامه، چن چنگ و جاش برولین در آن ایفای نقش می‌کنند. کارگردانی دنیس ویلنوو برای تل ماسه نیز از برجستگی‌های این فیلم است که در نقدها و نظرهای منتقدان چند جشنواره سینمایی درباره‌اش صحبت شده است. کمپانی لجندری در سال ۲۰۱۶ قراردادی با خانواده فرانک هربرت، نویسنده کتابی به همین نام منعقد کرد تا حق استفاده از این رمان را به دست آورد و نه‌تنها ساخت فیلم سینمایی، بلکه ساخت پروژه‌های تلویزیونی از این اثر علمی- تخیلی را نیز در اختیار گرفت. همان ایام این گزاره مطرح شده بود که سریال تلویزیونی‌ای با عنوان «تل‌ ماسه: خواهری» از زاویه چشم یکی از زنان این رمان روایت خواهد شد. همچنین گفته شده بود لجندری قصد دارد این مجموعه را در پلتفرم‌های مختلف بسط دهد. پیش‌تر یک سریال ۳ قسمتی علمی- تخیلی در سال ۲۰۰۰ از این مجموعه روی آنتن رفته بود. بعد نیز «فرزندان تل‌ ماسه» در سال ۲۰۰۳ به نمایش درآمد. نخستین فیلم سینمایی از این اثر سال ۱۹۸۴ توسط دیوید لینچ و بر مبنای فیلمنامه‌ای که خودش نوشته بود، ساخته شد. «تل ماسه» یک مجموعه 8 قسمتی از رمان‌های علمی- تخیلی است که نخستین جلد آن سال ۱۹۶۵ میلادی منتشر شد. بسیاری از هواداران ژانر علمی- تخیلی، این اثر را یکی از برترین داستان‌های این ژانر برای تمام اعصار می‌دانند. داستان این مجموعه در آینده‌ای دور می‌گذرد که در آن جوامع به صورت ملوک‌الطوایفی و با الهام از مردمان و فرهنگ مردمی در محدود عراق کنونی بر کهکشان‌ها و ستارگان حکومت می‌کنند. در این میان شخصیتی به نام پل آتریدیز در مرکز داستان قرار دارد که خانواده‌اش کنترل بیابان‌های سیاره آراکیس را در اختیار دارند اما خانواده‌اش با چالش‌های فراروی آینده سرزمین‌هایی که در اختیار دارند مواجه می‌شوند.

Page Generated in 0/0403 sec