3 ماه از آغاز به کار دولت سیزدهم گذشت؛ نیاز به تبیین روایت دولتمردان از شرایط کشور و طرح عبور از وضعیت موجود بیش از پیش احساس میشود
پایداری اعتماد عمومی نسبت به دولت نیازمند یک روایت منسجم درباره چگونگی پیادهسازی برنامههای اجرایی است
یونس مولایی: دولت سیزدهم در آستانه پایان سومین ماه عمر 4 ساله خود قرار دارد؛ 3 ماهی که هر چند بخش عمده آن به جابهجایی مدیران و تشکیل هیات وزیران اختصاص پیدا کرد اما طلیعه ریاست حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی بر قوه مجریه به حساب میآید. در چنین فضایی هرچند کماکان برای قضاوت عملکرد دولت زود است اما تصویر دولت سیزدهم در ذهن مردم در حال شکلگیری و تثبیت است؛ تصویری که با گذر زمان و عیان شدن نتایج عملکرد و سیاستهای دولت دچار تغییر و تحولاتی خواهد شد.
با این اوصاف آنچنان که از مشاهدات عمومی و نتایج نظرسنجیهای معتبر پیداست، دولت سیزدهم در بازگرداندن امید به تغییر در جامعه به توفیقی نسبی نائل آمده و عمده مردم از تغییر رویههای اجرایی رضایت داشتهاند. در این میان تسریع واکسیناسیون با روی کار آمدن دولت سیزدهم با توجه به در هم تنیده شدن اثرات کرونا با زندگی روزمره مردم احتمالا به عنوان مهمترین عامل در کسب این رضایت بوده است. از سوی دیگر شکستن دیوار میان دولتمردان و مردم و حضور رئیسجمهور و باقی مدیران دولتی در میان مردم دومین عاملی است که در شکلگیری این تصویر مثبت موثر بوده است. مردمی که در 8 سال گذشته میان خود و چهرههای دولتی شاهد یک دیوار بلند بودند، حالا دولتی را در میان خود میبینند که رفع مشکلات عمومی را وظیفه خود میداند. اگر تا پیش از این دولتمردان به عنوان چهرههای مغروری شناخته میشدند که قول و عملشان بر زخم مردم نمک میپاشید، اکنون با دولتی مواجهند که درد مردم را درد خود میداند. دیگر موضوعی که به ترمیم این شکاف دولت و ملت کمک کرده صداقت در بیان مشکلات و دوری جستن از مدیریت پشت درهای بسته است. مردمی که 2 سال پیش شاهد پنهانکاری دولت در مساله گران کردن قیمت بنزین بودند و در نهایت پس از مشاهده حوادث تلخ آبان سال98 با خنده رئیسجمهور سابق و اعلام بیخبریاش از گران شدن قیمت بنزین مواجه شدند، هفته گذشته شاهد مدیریت مردمی دولتی بودند که پس از حمله سایبری به پمپبنزینها در سریعترین زمان با مردم از در صداقت وارد شد و ضمن تشریح شرایط، آنها را به خویشتنداری دعوت کرد. مجموعه این مصادیق تا حد زیادی نشان از چرایی توفیق دولت رئیسی در 3 ماه گذشته برای کاهش شکاف میان دولت و ملت و تغییر تصویر عمومی از قوه اجرایی دارد. با این حال نمیتوان چشم بر این واقعیت بست که جامعه هنوز دولت مستقر را به علت نوپا بودنش مسبب و مسؤول وضعیت نامطلوب موجود نمیداند، از این رو ضمن استقبال از نشانههای تغییر در مدیریت جاری کشور با حسنظن با دولت همراهی قابل توجهی داشته است که نمود آن را در بحران بنزینی اخیر میتوان یافت. بر همین اساس گذر زمان عملا رابطه میان مردم و دولت را دستخوش تغییرات گریزناپذیری خواهد کرد، به گونهای که به تدریج مردم رد تغییر را بیش از رفتار دولتمردان در زندگی روزمره خود پی میگیرند. در این فضا «چشمانداز» تغییر بر مبنای سیمایی که دولت از شرایط موجود و امکان تغییرش مخابره میکند، فهم میشود.
* چشمانداز تغییر در دولت سیزدهم چگونه است؟
همواره دولتها در مواجهه با افکار عمومی و مطالبات جامعه برای تغییر شرایط به ترسیم چشمانداز وضعیت موجود و چگونگی تغییر آن میپردازند؛ چشماندازی که بیش و پیش از هر چیز بر مبنای فهم نظری از جهان پیرامونی، تضاد منافع و شعار محوری دولتها ساخته و تثبیت میشود. برای نمونه ابرمفهومی که دولتهای پنجم و ششم بر آن تاکید داشتند «سازندگی» بود و مجموعه اقدامات دولت در نسبت با این ابرمفهوم فهم میشد. دولت از عملکرد خود در نسبت با این مفهوم دفاع میکرد و چالشهای موجود را نیز با توجه به تاثیرگذاری و تاثیرپذیری از این مفهوم توضیح میداد. پس از آن نیز ابرمفهوم دولتهای هفتم و هشتم «توسعه سیاسی» و دولتهای نهم و دهم «عدالت» بود. در این میان هر چند دولتها به اقتضای ماهیتشان با انبوه موضوعات و مشکلات مواجهه داشتند اما همواره شرایط را مبتنی بر این ابرمفهومها تبیین کرده و با جامعه ارتباط میگرفتند. دولتهای یازدهم و دوازدهم به ریاست حسن روحانی اما تلاش داشتند به جای ابرمفهومها، استراتژی «تعامل خارجی» را به عنوان تنها نسخه بهبود شرایط جامعه و تحقق رفاه و توسعه در مرکز مفاهیم قرار دهند. از همین رو حسن روحانی با طرح این استراتژی به عنوان وعده انتخاباتی موفق به کسب رای مردم شد و پس از آن نیز حیات و ممات اجتماعی دولت در پیوند گسستناپذیر با این استراتژی شکل گرفت و پس از عیان شدن شکست برنامه دولت در سیاست خارجی، عملا در قوه مجریه به محاق فراموشی سپرده شد و لایههای میانی جامعه به عنوان مهمترین حامیان سیاسی روحانی با سرخوردگی مواجه شدند.
با این اوصاف آنچه در میان تحرکات دولت در ارتباطگیری با مردم و تلاش برای تغییر شرایط موجود کمتر به چشم میآید اما با گذر زمان اهمیتش هویدا خواهد شد، چشمانداز دولت برای تغییر شرایط موجود و ابرمفهومی است که دولت اقدامات خود را حول آن تعریف خواهد کرد. به عبارت دیگر دولت هر قدر در این 3 ماه سیمای مجموعهای «پرکار»، «خستگیناپذیر» و «مردمی» را از خود نشان داده اما کماکان در تعریف یک ابرمفهوم یا حتی استراتژی کلان برای تغییر شرایط و تثبیت آن در ذهنیت جامعه به توفیق جدی نرسیده است.
شرایط شکننده اقتصادی کشور و تجربه شکست خورده دولت قبل در بهبود شرایط عمومی و حتی ارتباطگیری با مردم در میانمدت و بلندمدت، دولت رئیسی را با انباشتی از تقاضاهای عمومی مواجه کرده است. در این فضا عدم انسجام میان گفتار و رفتار دولت و فقدان یک چشمانداز پذیرفته شده، شرایط را برای رئیسی و باقی دولتمردان دشوار خواهد کرد.
* بیم و امیدهای تغییر
کسب نسبی رضایت و اعتماد عمومی و نمایان کردن میل به تغییر مهمترین دستاورد دولت سیزدهم در آستانه 100روزه شدن عمر دولت است. هر قدر شروع دولت با توجه به میراث سوخته روحانی برای رئیسی جامعه را با تردیدهای زیادی مواجه کرده بود اما حالا در پایان نخستین 100روز از دولتداری رئیسی، شکاف میان دولت و ملت بسیار کمتر از مردادماه سال جاری است.
غنیمت شمردن چنین سرمایه اجتماعیای و هدایت آن به سمت قدرتآفرینی خارجی برای دولت نیازمند نگاهی حسابشده است. بخشی از جامعه هر چند نشانههای میل به تغییر را مشاهده میکند اما به دنبال چشمانداز و روایت دولت از شرایطی است که این تغییر در بستر آن محقق شود؛ چشماندازی که کارآمدی دولت در نسبت با آن سنجیده و قضاوت خواهد شد. بر همین اساس هر قدر توفیق دولت رئیسی در تسریع عملیات واکسیناسیون عمومی و اصلاح الگوی رفتاری در مواجهه با افکار عمومی امتیازی مثبت به حساب میآید اما مردم بویژه لایههای میانی و تحصیلکرده جامعه در ماههای آتی رفتار دولت جدید را در نسبت با چشمانداز تعریف شده مورد ارزیابی قرار خواهند داد.