محمدحسین معصومزاده: گروه طالبان پس از فتح کابل و تامین امنیت اولیه، خود را بیهمتا و بدون جایگزین در گستره افغانستان معرفی کرد ولی اکنون میتوان خدشههای جدی در ادعاهای اولیه آنان یافت. این گروه باید در مسائل مختلف دست به انتخاب بزند. یکی از مهمترین و در عین حال سختترین انتخابهای طالبان، سهیم کردن یا نکردن گروههای دیگر قومی و مذهبی به منظور تشکیل دولت فراگیر مردمی است. بدین شکل که در صورت انتخاب هر یک از این دو، این گروه با چالشهای جدی روبهرو خواهد شد.
1- اگر طالبان تمامیتخواهی قومی و گروهی خود را در حکومت حفظ کند، مشروعیت حکمرانیاش دارای خدشه خواهد شد، هم مشروعیت داخلی و هم مشروعیت بینالمللی. با توجه به شرط اغلب کشورهای موثر در تحولات افغانستان مبنی بر تشکیل دولت فراگیر متشکل از تمام اقوام، این کشورها حکومت جدید را به رسمیت نخواهند شناخت و تعاملات خارجی دولت طالبان عقیم خواهد ماند؛ مسالهای که در بیانیه پایانی نشست تهران هم بر آن تاکید شد. از سوی دیگر در بعد داخلی، اقوام دیگر غیر پشتون و حتی پشتونهای ناراضی نیز از پذیرش امارت اسلامی امتناع کردهاند و با توجه به شرایط خاص افغانستان از منظر تنوع قومیتی و جغرافیای سخت این کشور، حفظ حکومت برای طالبان در این صورت بسیار مشکل میشود.
2- در صورت تشکیل دولت فراگیر، طالبان بهرغم مزایای بسیاری که به دست میآورد، مشکلاتی هم پیدا خواهد کرد. رضایت اقوام دیگر از حکومت این گروه و عدم سنگاندازی جلوی راه آن و به طور کلی اخذ مشروعیت داخلی، یکی از مزیتهای این رویکرد است. مزیت دیگر نیز این خواهد بود که به احتمال فراوان با روی دادن این اتفاق، دولت طالبان توسط کشورهای دیگر بویژه کشورهای همسایه مورد پذیرش و شناسایی قرار خواهد گرفت. در طرف دیگر اما طالبان با پذیرش این شرط، بسیاری از نیروهای بدنه خود را از دست میدهد و این نیروها به گروههای دیگری نظیر داعش خواهند پیوست. همین امر چالشهای بسیاری در حوزه امنیت - شبیه حملات تروریستیای که در هفتههای اخیر شاهد بودیم- برای این گروه به وجود خواهد آورد. البته جدایی نیروهای بدنه دلایل دیگری نیز دارد که در صورت تثبیت طالبان به عنوان یک حکومت، شاهد ریزشهای بیشتری در این گروه خواهیم بود.
با در نظر گرفتن این موارد این نتیجه حاصل میشود که ماه عسل طالبان در قدرت به سر آمده و آینده حکومت این گروه بسیار مبهم است.