printlogo


کد خبر: 240024تاریخ: 1400/8/17 00:00
گزارش «وطن‌امروز» از اهمیت سیاسی، اقتصادی و راهبردی منطقه آسیای مرکزی برای ایران
جایگاه ایران در بازی بزرگ جدید
گذار از همسایگی به خویشاوندی

گروه سیاسی: قرن نوزدهم یکی از مهم‌ترین دوران‌ها در تاریخ تحولات منطقه‌‌‌ کنونی آسیای مرکزی تا آسیای جنوبی به حساب می‌‌آید؛ زمانی که ۲ ابرقدرت وقت یعنی پادشاهی بریتانیا و روسیه تزاری در کشمکش با یکدیگر برای کسب قدرت و منافع بیشتر در این ناحیه بودند. روسیه تزاری بنا بر وصیت پطر کبیر به وارثانش و همچنین خلأ ژئوپلیتیکی که همواره گریبان‌گیر آن بوده ‌‌است، به دنبال دسترسی به آب‌‌های گرم از سمت جنوبی خود بود. در طرف دیگر پادشاهی بریتانیا نگران دسترسی روس‌‌ها به الماس خود در آسیا یعنی «راج هندوستان» بود. همین امر منجر به شکل‌‌گیری دهه‌‌ها کشمکش میان 2 ابرقدرت وقت در این منطقه از آسیا که در همسایگی ایران در حکومت قاجار قرار داشت، شد. از تاثیرات این بازی قدرت این بود که روسیه بر تمام منطقه‌‌‌ آسیای مرکزی حاکمیت یافت و همچنین انگلیس‌‌ها مرزهای افغانستان را به نحوی شکل دادند تا منطقه‌‌ای حائل میان قلمرو تزارها و مستعمره‌‌‌ باارزش خود یعنی هندوستان ایجاد شود. 
این بازی بزرگ برای ایران مشکلات بسیار زیادی به‌‌وجود آورد. دولت ضعیف وقت که توانایی حفاظت از منافع ملی و سرزمینی را نداشت، نتوانست جلوی نفوذ این ۲ قدرت در گستره‌‌‌ ایران‌زمین را بگیرد و به همین دلیل ایران به منطقه‌‌‌ نفوذ روس‌‌ها در شمال و انگلیس‌‌ها در جنوب بنا بر قرارداد 1907 تبدیل شد. این مقطع در تاریخ کشورمان به نقطه‌‌ای سیاه بدل شد. با اینکه ایران در خط مقدم دعوای ۲ ابرقدرت قرار نداشت، ولی از تبعات منفی آن بی‌‌نصیب نماند. 
اکنون پس از گذشت بیش از یک سده از پایان بازی بزرگ، تحولات کنونی نشان از شکل‌‌گیری بازی بزرگ دیگری در همین منطقه‌‌‌ آسیای مرکزی و افغانستان دارد که به طور مستقیم بر ایران نیز تاثیرگذار خواهد بود. 
منطقه‌‌‌ آسیای مرکزی در حال حاضر از 5 کشور قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان تشکیل شده‌‌ است. این منطقه از شمال به روسیه، از جنوب به ایران و افغانستان، از شرق به چین و از غرب به دریای خزر متصل است و هیچ دسترسی‌ای به آب‌‌های آزاد ندارد. با اینکه مساحت این ناحیه 2ونیم برابر مساحت ایران است، جمعیتی کمتر و حدود 70 میلیون نفر را در خود جای داده ‌‌است. 
آسیای مرکزی طی سال‌های طولانی منطقه‌‌ای تحت حاکمیت روسیه تزاری و پس از آن اتحاد جماهیر شوروی بود که پس از فروپاشی ابرقدرت شرق، حاکمیت‌‌های مستقل یافتند. با فروپاشی شوروی اهمیت این ناحیه نیز افزایش یافت. آسیای مرکزی تا زمانی که تحت حاکمیت روس‌‌ها بود، راه برای اعمال قدرت و اعمال نفوذ قدرت‌‌های دیگر بسته بود. با فروپاشی شوروی، قدرت‌‌های دیگر نیز بنا را بر ورود به حیاط خلوت روس‌‌ها گذاشتند. جمهوری اسلامی ایران از نخستین کشورهایی بود که جمهوری‌‌های جدا شده از شوروی را به رسمیت شناخت و شروع به برقراری ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با آنان در دهه 70 شمسی کرد. کشورهای غربی نیز تلاش‌‌های بسیاری برای افزایش نفوذ خود در این منطقه کردند. نخستین دلیل غربی‌‌ها – بویژه ایالات‌متحده آمریکا- برای نفوذ در آسیای مرکزی در آن زمان غیرقابل بازگشت کردن این منطقه برای تسلط مجدد روس‌‌ها بود. دلیل دوم نیز جلوگیری از نفوذ ایران در این منطقه بود، زیرا ایران به دلیل داشتن مرز مشترک؛ همچنین مشترکات فراوان تاریخی، فرهنگی و دینی امکان حضور موثر در کشورهای آسیای مرکزی را داراست. در کنار این اشتراکات، تنها راه مطمئن‌‌ و نزدیک‌ترین مسیر دسترسی آسیای مرکزی به آب‌‌های آزاد، می‌‌تواند از خاک جمهوری اسلامی ایران بگذرد. به همین دلیل در اوایل دهه 70 که جمهوری‌‌های نوپا در این منطقه تشکیل شد، ایران توانست ارتباطات موثری را ایجاد کرده و مناسبات را گسترش دهد. 
روسیه نیز پس از جدا شدن از بحران‌‌های اول فروپاشی، توجه دوباره‌‌‌ خود را به این ناحیه نشان داد. به همین دلیل مبدع پیمان امنیت دست‌جمعی «CSTO» در سال 1992 شد. تا قبل از خروج ازبکستان از آن در سال 2012، 4 جمهوری از 5 جمهوری آسیای مرکزی در این پیمان حضور داشتند. همچنین روسیه پس از دوره بوریس یلتسین و آغاز دوران ولادیمیر پوتین، با شروع مسیر رشد و قدرت‌یابی مجدد خود، توجه بیشتری به آسیای میانه اختصاص داد و نفوذش را در این ناحیه روز‌‌به‌روز بیشتر کرد. 
چین نیز در سالیان اخیر سعی در نفوذ بیشتر خود در آسیای مرکزی داشته است. حوزه‌‌ اصلی نفوذ چین در ناحیه‌‌‌ مذکور به صورت اقتصادی ا‌‌ست. بدون‌شک مهم‌ترین طرح چینی‌‌ها که می‌‌تواند مناسبات منطقه را چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ راهبردی دست‌خوش تغییر کند، ابتکار «یک کمربند، یک راه» یا همان راه ابریشم جدید است. شی جین پینگ، رئیس‌جمهور چین در سفر دوره‌‌‌ای به 4 کشور آسیای مرکزی در سال ۲۰۱۳ میلادی این طرح کریدوری عظیم و جنجالی را مطرح کرد. 
در کنار این کشورها و قدرت‌‌ها، کشورهای دیگری نیز توجه وافری به افزایش نفوذ خود و تقویت مناسبات‌شان با کشورهای آسیای میانه کرده‌‌اند. از این میان می‌‌توان به هند اشاره کرد. هند نیز مناسبات فراوانی را با این جمهوری‌‌ها رقم‌ زده و این کشور می‌‌تواند با تکمیل راه‌‌گذر شمال- جنوب دسترسی بالاتری به این ناحیه پیدا کند. طبیعتا پاکستان نیز به دلیل رقابت خود با هند به دنبال ارتباط موثرتر با آسیای مرکزی است تا بتواند ضمن مطیع کردن افغانستان، پشتوانه لجستیکی خود در برابر هند را افزایش دهد. ترکیه نیز دیگر کشوری است که در سال‌ها گذشته مناسبات فراوانی با این کشورها برقرار کرده است. تشکیل شورای ترک یا شورای همکاری کشورهای ترک‌زبان متشکل از ترکیه، جمهوری آذربایجان و 3 کشور آسیای مرکزی یعنی قزاقستان، قرقیزستان و ازبکستان از مهم‌ترین ابتکارات ترکیه برای افزایش روابط خود با کشورهای این منطقه است. 
 
* بازی بزرگ حول محور یک راه
ابتکار کمربند و جاده، یک طرح سرمایه‌گذاری در زیربناهای اقتصادی بیش از ۶۰ کشور جهان و توسعه‌‌‌ 2 مسیر تجاری «کمربند اقتصادی راه ابریشم» و «راه ابریشم دریایی» است که شی‌جین پینگ، دبیرکل حزب کمونیست چین و رئیس‌جمهور آن کشور آن را نخستین‌بار در جریان یک سفر رسمی به قزاقستان در سپتامبر ۲۰۱۳ معرفی کرد. این طرح سرمایه‌‌گذاری 900میلیارد دلاری، بزرگ‌ترین طرح سرمایه‌گذاری است که تاکنون توسط یک کشور ارائه شده‌ است. در بخش ریلی، بر اساس طرح اولیه جاده، قرار بر این گذاشته شد که مسیر خط‌آهنی از چین تا آسیای میانه، ایران، آذربایجان، گرجستان و از آنجا به سمت روسیه یا ترکیه و در نهایت اروپا شکل گیرد.  بنابراین مشاهده می‌‌شود که منطقه‌‌‌ آسیای مرکزی از اصلی‌‌ترین بخش‌‌های این مسیر به شمار می‌‌رود که از آنجا مسیرهای موازی شکل می‌گیرد. در صورت اتمام پروژه‌‌‌ راه ابریشم جدید، معادلات منطقه دستخوش تغییرات فراوانی خواهد شد و علاوه بر توسعه‌‌‌ کشورهای آسیای مرکزی، نفوذ چین در این منطقه افزایش فراوانی خواهد یافت و بالطبع منافع کشورهای غربی - به طور خاص ایالات‌متحده آمریکا- به طور چشمگیری تهدید خواهد شد که مطلوب این کشورها نخواهد بود. آمریکا در دوره‌‌‌ جدید به علت پیشرفت روزافزون چین، سعی دارد تمرکز خود را به منطقه‌‌‌ آسیای شرقی و دریای چین جنوبی اختصاص دهد تا بتواند در راستای مهار اژدهای چین گام بردارد. طبیعی است یکی از اصلی‌‌ترین مناطقی که می‌‌تواند به منافع چینی‌‌ها ضرر بزند، آسیای مرکزی است. بسیاری از تحلیل‌‌گران مسائل اخیر افغانستان را اینگونه فهم می‌‌کنند؛ بدین صورت که آمریکا با خروج غیرمسؤولانه‌‌‌ خود از افغانستان و با ایجاد خلأ موقتی قدرت، سعی در بی‌‌ثبات‌‌سازی این کشور داشت. اهداف آمریکا از این عمل در ۲ مورد هم‌‌راستا با هم قابل فهم است. نخستین هدف، درگیری رقبای خود یعنی ایران، روسیه و چین با یکدیگر برای کسب منافع بیشتر در افغانستان بود تا بتواند از قدرت هر ۳ بکاهد. این هدف با همگرایی‌‌های صورت‌گرفته طی نشست‌‌های مشترک چندجانبه میان همسایگان افغانستان به‌علاوه‌‌‌ روسیه تا حد زیادی به نتیجه نرسید. دومین هدف آمریکا گسترش بی‌‌ثباتی از افغانستان به سمت آسیای مرکزی است. بدین صورت که با قدرت‌‌گیری گروه‌‌های تروریستی در خاک افغانستان و گسیل آن گروه‌‌ها به سمت آسیای مرکزی، این ناحیه با معضلات امنیتی فراوان روبه‌رو شود. با تکوین این فضا، مشخصا پیشبرد ابتکار راه ابریشم میسر نخواهد بود که علاوه بر چین، ضرباتی جدی به منافع روسیه، کشورهای آسیای مرکزی و جمهوری اسلامی ایران وارد خواهد آمد. بنابراین برای غلبه بر این توطئه، ایران باید با اتخاذ چند رویکرد از تهدید منافع خود جلوگیری کند. 
1- ادامه‌‌‌ تلاش‌‌ها برای تشکیل دولت فراگیر در افغانستان: از آغاز سقوط دولت اشرف غنی و روی‌‌کار آمدن طالبان، سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران در قبال افغانستان، تشکیل حکومت فراگیر متشکل از تمام اقوام و گروه‌‌های افغانستانی بوده ‌‌است. در همین راستا ایران اقدامات گوناگون دیپلماتیک و میدانی از جمله ارتباط با طالبان برای حفظ امنیت دیگر گروه‌‌ها، حفاظت از جان و مال گروه‌‌های قومی غیرپشتون بویژه هزاره‌‌ها و شیعیان و برگزاری نشست‌‌های چندجانبه و قبولاندن مفهوم تشکیل دولت فراگیر در افغانستان را به دیگر کشورها انجام داده ‌‌است. با تشکیل دولت فراگیر، افغانستان به یک امنیت درون‌‌زا خواهد رسید که در این شرایط دیگر مجالی برای قدرت‌‌گیری گروه‌‌های تروریستی برای ناامنی افغانستان و منطقه باقی نمی‌‌ماند. 
2- همگرایی بیشتر با کشورهای آسیای مرکزی هم با توافق‌‌نامه‌‌های چندجانبه و هم افزایش روابط دوجانبه: آنچه در برنامه‌های حجت‌‌الاسلام و‌المسلمین رئیسی، رئیس‌جمهور جدید ایران در عرصه سیاست خارجی مشهود و شایان توجه است، توجه به همسایگان و مناطق پیرامونی ایران به عنوان حلقه اول سیاست خارجی کشور است. در این راستا، منطقه آسیای مرکزی به عنوان یکی از مناطق پیرامونی ایران از جمله مناطقی است که در سیاست خارجی دولت سیزدهم‌ می‌تواند مورد توجه جدی‌تری نسبت به گذشته قرار گیرد. با گذشت تقریبا ۳ ماه از روی کار آمدن دولت جدید، پالس‌‌های مثبتی از افزایش روابط با کشورهای آسیای مرکزی به چشم می‌‌خورد. روابط ایران با ترکمنستان، به ‌‌عنوان دروازه‌‌‌ ورود به آسیای مرکزی، بهبود یافته و توافقنامه‌هایی نیز توسط ۲ طرف به امضا رسیده ‌‌است. همچنین روابط ایران و تاجیکستان که طی سال‌های گذشته با تنش همراه بود، ارتقا داشته است به طوری که نخستین سفر خارجی رئیسی به دوشنبه‌‌‌ تاجیکستان به منظور شرکت در اجلاس سازمان همکاری‌‌های شانگهای بود که با استقبال بسیار زیاد طرف تاجیک نیز روبه‌رو شد. در حاشیه‌‌‌ این اجلاس، رئیس‌جمهور ایران گفت‌وگوهای دوجانبه‌‌ای با روسای کشورهای آسیای مرکزی داشت. همچنین از فرصت عضویت در سازمان همکاری‌‌های شانگهای نیز می‌‌توان برای افزایش ارتباطات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بهره جست. منطقه‌‌‌ آسیای مرکزی باید جایگاه و منزلت بالای استراتژیکی در سیاست خارجی ایران در دولت سیزدهم پیدا کند. 
3- تقویت روابط با چین و روسیه: ۲ کشور روسیه و چین در حال حاضر رقبای جدی ایالات‌متحده محسوب می‌‌شوند. در همین راستا می‌‌توان با این کشورها روابط بسیار خوبی ایجاد کرد تا بتوان به صورت راهبردی همکاری‌‌های مشترکی را رقم زد. امضای توافقنامه 25ساله میان ایران و چین و عضویت دائم ایران در سازمان همکاری‌‌های شانگهای نوید تقویت ارتباطات با این ۲ کشور را می‌‌دهد. همچنین تلاش در جهت تکمیل راه‌‌گذر شمال- جنوب و امضای توافقنامه راهبردی دوجانبه با روسیه - شبیه آن چیزی که با چین امضا شد- این روابط را گسترده‌‌تر می‌کند. با تکمیل این پازل، ایران می‌‌تواند حضور خود در آسیای مرکزی را افزایش داده و از منافع سرشاری بهره‌‌مند شود. 
در پایان باید گفت اتخاذ راهبردها و سیاست‌‌های درست و استفاده‌‌‌ درست از تنش میان بازیگران جهانی می‌‌تواند جایگاه ایران را در محیط بین‌الملل ارتقا دهد و برخلاف بازی بزرگ قرن نوزدهم که ایران بزرگ‌ترین بازنده‌‌‌ آن بود، جمهوری اسلامی ایران بزرگ‌ترین برنده‌‌‌ بازی بزرگ جدید باشد.
******
نگاهی به روابط ایران و ترکمنستان در ۸ سال اخیر
گذار از همسایگی به خویشاوندی
امید رحیمی‌*: جمهوری ترکمنستان یکی از شاخص‌ترین همسایه‌های جمهوری اسلامی ایران است. مرزهای ایران با این جمهوری امن‌ترین و کم‌حاشیه‌ترین مرزهای کشور طی ۳ دهه اخیر بوده است. روابط تاریخی ۲ کشور نیز از سال 1992 در پرتو حسن ‌همجواری آغاز شد. با این‌ وجود در دوره عملکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم، غفلت تاریخی از همسایگان و عملکرد فاجعه‌بار سیاست خارجی منطقه‌ای دولت دامنگیر روابط تهران با عشق‌آباد نیز شد و شماری از چالش‌ها بر فرصت‌های موجود در مناسبات دو و چندجانبه غلبه یافت. با این ‌حال در دولت سیزدهم به نظر می‌رسد نگاه به همسایگان و البته توسعه مناسبات با ترکمنستان مجددا به‌ صورت راهبردی در دستور کار قرار گرفته است. رئیس‌جمهور ترکمنستان به دلیل میزبانی از سومین نشست سران کشورهای آسیای مرکزی نتوانست در مراسم تحلیف حجت‌الاسلام رئیسی شرکت کند اما این جمهوری یک هیات عالی‌رتبه به رهبری مقامات عالی‌رتبه پارلمانی این کشور به تهران اعزام کرد. قربانقلی بردی‌محمداف همچنین جزو معدود رؤسای‌‌جمهوری بود که پیش از مراسم تحلیف با حجت‌الاسلام رئیسی به ‌صورت تلفنی گفت‌و‌گو کرد. در حاشیه برگزاری نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان نیز رؤسای‌جمهور ایران و ترکمنستان با یکدیگر دیدار کردند. چندی پیش نیز رشید مراداف، وزیر خارجه ترکمنستان به منظور شرکت در اجلاس همسایگان افغانستان به تهران سفر کرد. در همین بازه کوتاه نیز براساس اعلان‌های رسمی، مذاکراتی درباره از سرگیری واردات گاز توسط ایران انجام شده و توافقاتی نیز در زمینه واردات برق از ترکمنستان به دست آمده است. 
 
* اهمیت راهبردی ترکمنستان
ترکمنستان از جهات گوناگونی برای ایران حائز اهمیت است. ترکمنستان تنها نقطه امن در محیط پیرامونی کشور است که هیچ تهدیدی چه به ‌صورت سلبی و چه حتی به‌ صورت ایجابی از سمت آن متوجه ایران نیست. در عین ‌حال در حوزه ژئوپلیتیک، این جمهوری به ‌عنوان تنها دروازه مستقیم و زمینی ایران به آسیای میانه و دسترسی زمینی به چین و شرق روسیه نقش بسیار پررنگی ایفا می‌کند. در پرتو همین اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک است که ۲ گذرگاه ریلی و چند گذرگاه جاده‌ای بین ایران و آسیای مرکزی، همگی از مسیر ترکمنستان می‌گذرد. این گذرگاه‌ها بویژه در پرتو استراتژی «نگاه به شرق» و در چارچوب آن توسعه مناسبات با چین، روسیه و ۴ جمهوری دیگر در آسیای مرکزی اهمیت مضاعفی می‌یابد. 
در عین ‌حال ایران و ترکمنستان در حوزه فرهنگی و تاریخی نیز اشتراکات عدیده‌ای دارند. مختومقلی فراغی، شاعر و عارف شهیر ترکمن که چهره‌اش در پول ملی ترکمنستان حک شده، در شمال شرق ایران متولد شده و آرامگاه او نیز هم‌اکنون در روستای آق‌توقای در استان گلستان است. آرامگاه بسیاری از چهره‌ها و مشاهیر ایرانی و اسلامی همچون ابوسعید ابوالخیر، شیخ نجم‌الدین کبری، جارالله زمخشری، شیخ ابوالفضل سرخسی، خواجه یوسف همدانی و... همگی در ترکمنستان امروز واقع است. «مرو» نیز به ‌عنوان اقامتگاه امام رضا(ع) که نزد ترکمن‌ها به «قزل امام» معروف است، در نزدیکی شهر ماری ترکمنستان قرار دارد و آثار تاریخی برجا مانده از آن کماکان مورد احترام ترکمن‌هاست. بسیاری از میراث ناملموس دیگر نیز همچون نوروز بین ۲ کشور وجود دارد. در پرتو همین اشتراکات نیز مقام معظم رهبری روابط ۲ کشور را نه صرفا همسایگی بلکه از جنس «خویشاوندی» عنوان کرده‌اند. 
در پرتو همین اشتراکات و منافع مشترک و وابستگی متقابل، آغاز روابط ۲ کشور در قالب شماری از پروژه‌های راهبردی انجام گرفت. گذرگاه ریلی سرخس به‌ عنوان نخستین مسیر دسترسی آسیای مرکزی به جنوب پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه 1990 میلادی بین ایران و ترکمنستان با حضور سران کشورهای مختلف افتتاح شد. نخستین خط لوله انتقال گاز به خارج از آسیای مرکزی نیز در دهه 1990 بین ایران و ترکمنستان (از کرپجه به کردکوی) تأسیس شد. در ادامه نیز روابط ۲ کشور در پرتو همسایگی تداوم یافت و برای مدت‌ها ترکمنستان نخستین شریک تجاری ایران در آسیای مرکزی بود. 
 
* عملکرد ضعیف دولت اعتدال
در دوره عملکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم به‌طور کلی یک غفلت و در حقیقت رکود جدی در مناسبات با تمام همسایگان انجام گرفت که آسیای مرکزی نیز شامل آن می‌شد. سال 1392 مجموع مبادلات تجاری ایران با ۵ جمهوری آسیای مرکزی بیش از 2 میلیارد دلار بود که در سال 1398 تا پیش از شیوع بیماری کرونا به 07/1 میلیارد دلار و پس از آن در سال 99 به رقم بی‌سابقه 675 میلیون دلار رسید. ترکمنستان نیز در این راستا بیشترین افت را تجربه کرده است. براساس آمار رسمی گمرک ایران در سال 1393، مجموع مبادلات تجاری ایران و ترکمنستان 11/1 میلیارد دلار بوده که در سال 99 این رقم بیش از 5 برابر کاهش یافته و براساس داده‌های سازمان توسعه تجارت به 141 میلیون دلار رسیده است. بیشترین افت نیز مربوط به صادرات ایران به ترکمنستان بوده که از 997 میلیون دلار به رقم بی‌سابقه 136 میلیون دلار رسیده است. 
در حوزه مناسبات سیاسی نیز در قبال آسیای مرکزی و به طور ویژه ترکمنستان ضعف شدید دیپلماسی دولت کاملا مشهود است. در حالی که در دوره دولت‌های نهم و دهم، رئیس‌جمهور ترکمنستان بارها به ایران سفر کرد و افتتاح یک خط لوله جدید و احداث یک کریدور ریلی جدید در آن دوره صورت گرفت، در بازه سال‌های 92 تا 1400 قربانقلی بردی‌محمداف تنها ۲ بار در سال 92 برای شرکت در مراسم تحلیف حجت‌الاسلام روحانی و یک بار نیز سال 94 به تهران سفر کرد. در حال حاضر نیز بیش از 6 سال از آخرین سفر رئیس‌جمهور ترکمنستان به تهران می‌گذرد. در عین‌ حال هر ۲ خط لوله‌ای که پیش از این افتتاح شده بود با توقف واردات گاز بلااستفاده باقی مانده است. در حوزه ترانزیت نیز نه‌تنها توسعه‌ای در مناسبات دوجانبه مشاهده نشده، بلکه در پرتو اختلافات ترانزیتی نیز مرز اینچه‌برون با مشکلات جدی‌ای مواجه شده و ظرفیت مرز ریلی سرخس نیز شدیدا محدود شده است. 
 
* بحران در پرونده گازی
موضوع واردات گاز ایران از ترکمنستان ذیل ۲ مساله قیمت‌گذاری و بازپرداخت بدهی‌های ایران، اصلی‌ترین عامل بحران در روابط ۲ کشور طی ۸ سال اخیر بوده است. موضوع بازپرداخت با توافق ۲ دولت در زمینه تهاتر گاز با کالا در فروردین 92 تا حدودی حل‌و‌فصل شده بود اما به نظر می‌رسد این توافق بنا به دلایل نامشخص ملغی شد. همچنین در سوال‌های مجلس از وزیر سابق امور خارجه در آبان 99 توافق مجدد رؤسای‌جمهور ۲ کشور در زمینه تهاتر کالا و عدم پذیرش آن از سوی وزارت نفت مطرح شده است. موضوع دیگری که مورد اختلاف ۲ کشور بوده، مساله قیمت‌گذاری گاز است. طرف ترکمنستانی از بالاتر بودن قیمت گاز صادراتی ایران به ترکیه در مقایسه با گاز وارداتی از این کشور معترض بوده و از طرف دیگر، طرف ایرانی در شرکت ملی گاز و وزارت نفت پایین بودن کیفیت گاز وارد شده از ترکمنستان را مطرح کرده است. به هر حال اما این اختلاف دوجانبه به نحوی ضعیف در سطح سیاسی و دیپلماتیک مدیریت شد که در نهایت کار روابط ۲ کشور همسایه و خویشاوند به دادگاه‌های بین‌المللی رسید. در این پرونده نیز اگر چه در اخبار و رسانه‌های بین‌المللی و داخلی به محکومیت ایران به پرداخت بدهی و جریمه دیرکرد پرداخت اشاره شد اما کماکان وزارت نفت زنگنه این موضوع را نپذیرفته و ابهامات متعددی را از خود بروز داده است. 
موضوع دیگری که در عملکرد بسیار ضعیف دولت در پرونده گازی ترکمنستان مشهود بود، اختلاف‌نظر بین نهادهای مختلف دولتی است. نهاد ریاست‌جمهوری با محوریت رئیس‌جمهور و محمود واعظی، وزارت امور خارجه و وزارت نفت ۳ ضلع دولتی دخیل در این موضوع بودند. نمایندگان مجلس به نقل از ظریف بخش مهمی از مشکل را در وزارت نفت عنوان کرده‌اند. در این راستا توسط نمایندگان مجلس ذکر شده است که «وزیر خارجه در نامه‌ای به صراحت اعلام کرده است رفتار مجموعه وزارت نفت و اقداماتی که این وزارتخانه در این باره داشته موجب تنزل روابط ایران و ترکمنستان شده است». با این ‌حال زنگنه، وزیر نفت در ادعایی بالعکس، سیاست خارجی را عامل اصلی ضعف در واردات و صادرات گاز عنوان کرده و تصریح می‌کند: «برای صادرات نیاز به سیاست‌ خارجی برای توسعه روابط با همسایگان داریم. دلیل عدم موفقیت در صادرات، ناکامی در سیاست‌گذاری خارجی است». عدم موافقت وزارت نفت با توافقات صورت گرفته با شرکت ترکمن‌گاز در فروردین 96 و عدم موفقیت در اجرای توافقات ناشی از سفر آقای واعظی در شهریورماه سال 97 به عشق‌آباد نیز از جمله موارد دیگر محسوب می‌شود. 
 
* ضرورت بازگشت به روابط همسایگی
با وجود بر جا ماندن میراث عملکرد دولت‌های یازدهم و دوازدهم، «همسایگی» اصل و عاملی خدشه‌ناپذیر در روابط تهران و عشق‌آباد است. این روابط می‌بایست فراتر از صرف مجاورت جغرافیایی، بلکه در چارچوب اعتمادورزی و اعتمادسازی، برادری و در حقیقت «خویشاوندی» پیش‌ رود. به نظر می‌رسد طرف ترکمنستانی نیز معتقد به چنین نگاهی است. ترکمن‌ها در ضرب‌المثلی معروف می‌گویند «قیامت گونی همسایادان» (روز قیامت نخستین سوال از حق‌وحقوق همسایگی است). از این منظر احیای روابط همسایگی راهبردی‌ترین منافع ۲ کشور محسوب می‌شود که می‌تواند گره‌های به وجود آمده در حوزه‌هایی نظیر مبادلات تجاری، واردات گاز و مسائل ترانزیتی را نیز برطرف کند.  این موضوع بویژه در زمینه از سرگیری واردات گاز به ایران با توجه به نزدیکی فصل سرما حائز اهمیت است. یکی از راهکارهای کلیدی برای جبران افت فشار گاز در نیمه‌ شمالی کشور و پیشگیری از قطعی‌های برق و گاز، واردات گاز از ۲ خط لوله خانگیران و کردکوی از ترکمنستان است. این ۲ خط لوله در کنار توافق 25 ساله ۲ کشور در سال 1997، زمینه ورود سالانه 10 میلیارد مترمکعب گاز به ایران را فراهم می‌آورد؛ موضوعی که در وهله نخست مستلزم یک توافق در زمینه بازپرداخت بدهی‌ها (در پرتو نگاه همسایگی) و نیز توافق جدیدی برای پرداخت‌های آتی است.
* کارشناس آسیای مرکزی

Page Generated in 0/0090 sec