یادداشتی درباره اظهارات حکمتیارکه گفته است ایران مانع به رسمیت شناخته شدن دولت طالبان شده است
محمدحسین معصومزاده*: گره کلاف سردرگم وضعیت داخلی افغانستان همچنان باز نشده است؛ وضعیتی که از 3 ماه پیش با سرنگونی حکومت پیشین افغانستان آغاز شد. شرایط بحرانی فعلی نگرانیهای بسیار زیادی را برای دیگر کشورها از جمله کشورهای همسایه افغانستان ایجاد کرده است. به همین منظور ابتکارات دیپلماتیک مختلفی مطرح شده تا کشورها به راهبردی مشخص در این باره دست یابند. از مهمترین این ابتکارات میتوان به نشست کشورهای همسایه افغانستان به علاوه روسیه در تهران اشاره کرد که تاکید بر تشکیل دولت فراگیر در همسایه شرقی ایران از خروجیهای این نشست بود. حال یکی از رهبران پیشین دوران جهاد افغانستان گفته است جمهوری اسلامی ایران با تلاشهای خود از به رسمیت شناخته شدن دولت طالبان جلوگیری کرده است.
گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی افغانستان و از رهبران مهم دوران جهاد با شوروی که در حال حاضر ارتباط مساعدی با طالبان دارد، در اظهارنظری بیان کرد: «ایران تلاش میکند مانع به رسمیت شناخته شدن حکومت طالبان شود. در حالی که چین، روسیه و پاکستان تمایل داشتند طالبان را به رسمیت بشناسند، ایران برای جلوگیری از این اقدام، نشست تهران را برگزار کرد». خلل بسیاری در این روایت وجود دارد؛ از جمله اینکه نشست تهران دومین دور از نشست همسایگان افغانستان بود. هر چند نشست تهران در سطحی به مراتب بالاتر از نشست مجازی پیشین آن به میزبانی پاکستان برگزار شد اما در همان راستا ارزیابی میشود. البته در اینکه جمهوری اسلامی ایران از مبدعان اصلی این ابتکار چندجانبه بوده، جای شک و تردیدی وجود ندارد.
حال باید این سوال را مطرح کرد: جمهوری اسلامی ایران چه ملاحظاتی نسبت به افغانستان و حکومت جدید طالبان دارد و در این راستا چه راهبردهایی را در پیش گرفته است؟
در پاسخ به این سوال باید به 3 محور اشاره کرد.
توالی سقوط و ظهور خشونتبار دولتهای گوناگون: حکومت جدید طالبان، هفتمین حکومت افغانستان در نیم قرن اخیر است. طی این سالها حکومت در افغانستان توسط گروههای مختلف و به طور غیرمسالمتآمیز دست به دست شده است. حکومت ظاهر شاه - آخرین شاه افغانستان- سال 1973 با کودتایی به وسیله پسر عمویش داوودخان سقوط کرد و داوود حکومت جمهوری را بنا نهاد. پس از 5 سال در سال 1978(در بحبوحه انقلاب اسلامی ایران) کمونیستها در کودتایی خونین که به کشته شدن داوودخان و خانوادهاش انجامید، حکومت وی را سرنگون کردند و حکومت کمونیستی در افغانستان شکل گرفت. پس از آن با ورود نیروهای نظامی شوروی به این کشور، قیام مردمی آغاز شد و نبرد میان مجاهدین و دولت مرکزی به پشتیبانی نیروهای شوروی آغاز شد. حکومت کمونیستی نیز 14سال عمر کرد و توسط مجاهدین در سال 1992 برچیده شد اما این پایان ماجرا نبود و از این تاریخ تا سال 1996 مجاهدین درگیر جنگ داخلی ویرانگر شدند. در این میان تحریک طالبان تکوین یافت و توانست با کنار زدن مجاهدین حکومت مرکزی کابل را به دست گیرد. در حکومت 5 ساله طالبان نیز درگیری این گروه با ائتلاف شمال ادامه داشت و سال 2001 با ورود آمریکا به افغانستان، حکومت جدیدی به نام جمهوری اسلامی به ریاستجمهوری حامد کرزی شروع به کار کرد. این حکومت نیز دوام نیاورد و پس از 20 سال طالبان با تصرف مجدد کابل، امور حکومت را به دست گرفت. ایران از این نابسامانیها ضربات مختلفی خورده است که در ادامه به آن اشاره میشود.
افغانستان؛ پناهگاه تروریستها: از نتایج نابسامانی در افغانستان میتوان به ناامنیها در این کشور و تبدیل شدن همسایه شرقی ایران به مأمن تروریستها اشاره کرد. حتی بسیاری از کارشناسان یکی از عمدهترین ریشههای تشکیل گروههای افراطی را در زمان جهاد افغانستان و فعالیتهای عربستان سعودی و آمریکا در دهه80 میلادی میدانند که نتایج خود را دهههای بعد نشان داد. در زمان حکومت طالبان در دهه90 بود که با بیعت اسامه بنلادن با ملامحمدعمر، رهبر وقت طالبان، افغانستان به پناهگاه القاعده برای انجام عملیاتهای خارجی تبدیل شد. اکنون نیز پس از گذشت 2 و نیم دهه، تبدیل افغانستان به مأمن تروریستهای بینالمللی از جمله داعش، حرکت اسلامی ازبکستان، جنبش اسلامی ترکستان شرقی و گروههای متعدد دیگر موجب نگرانی همسایگان این کشور شده است. همچنین یکی از قربانیان اصلی قدرتگیری تروریستها، شیعیان هستند که نمونههایی از آن را میتوان در حملههای تروریستی به مساجد شیعیان قندوز و قندهار مشاهده کرد.
بحران انسانی و مهاجرتهای گسترده: نابسامانیهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی در دهههای اخیر، منجر به بروز بحرانهای متعدد شد که نخستین قربانی آن مردم افغانستان بودند. چندین موج مهاجرت، حجم بسیار بالایی از نیروی انسانی این کشور را تلف کرده و به همسایگان آن از جمله ایران نیز هزینههای هنگفتی وارد کرد. تخمینهای غیررسمی، تعداد مهاجران افغانستانی در ایران را 3 میلیون نفر برآورد میکند. پس از تحولات ماههای اخیر نیز موج جدید مهاجرتی به سوی مرزهای ایران راه افتاده، به طوری که یک سازمان نروژی حامی مهاجران روز چهارشنبه گذشته اعلام کرد از زمان تشکیل امارت اسلامی به دست طالبان، روزانه ۴ تا ۵ هزار شهروند افغانستان وارد ایران میشوند و انتظار میرود صدها هزار تن دیگر از اتباع این کشور در زمستان این راه را در پیش گیرند. علاوه بر این با شروع فصل سرما، مشکلات معیشتی و اقتصادی خبر از یک بحران انسانی خطرناک طی ماههای آتی میدهد.
با توجه به این 3 محور، جمهوری اسلامی ایران راهبرد اساسی خود را تشکیل حکومت فراگیر متشکل از تمام اقوام و گروهها در افغانستان اعلام کرده است. مشاهده تحولات چند دهه اخیر، ایران را به این نتیجه رسانده که در شرایط خاص افغانستان باید تمام اقوام خود را در قدرت شریک ببیند تا امنیت درونزا در این کشور شکل گیرد. با شکلگیری امنیت درونزا مشکلات امنیتی در داخل و خارج افغانستان تا حد بسیار زیادی برطرف خواهد شد. همچنین تشکیل حکومت فراگیر، اجماع جهانی در به رسمیت شناختن حکومت جدید افغانستان و به تبع آن مبادلات تجاری و سرازیر شدن کمکهای بینالمللی را به همراه خواهد داشت که از تعمیق بحران انسانی جلوگیری میکند.
ایران در این راستا سعی کرده دولتهای دیگر را با خود همراه کند. نشست همسایگان افغانستان بهعلاوه روسیه در تهران برای این منظور برگزار شد. در بیانیه پایانی این نشست، تمام کشورها بر تشکیل حکومت فراگیر تاکید کردند که از نقاط عطف این نشست به شمار میرود. همچنین در نشست امنیتی دهلینو نیز -که هفته گذشته برگزار شد- بر این موضوع تاکید دوباره شد.
البته برداشت همه طرفها از مفهوم دولت فراگیر یکسان نیست. بهطور مثال «امیرخان متقی» وزیر خارجه طالبان در این باره اظهار کرد دولت کنونی طالبان متشکل از تمام گروههای داخلی و قومیتهای افغانستان است! به احتمال زیاد برخی دیگر از کشورها نظیر پاکستان نیز این قرائت را قبول دارند. لازم است ایران مسیر فعلی در زمینه دیپلماسی را ادامه دهد تا با ایجاد همگرایی حداکثری در ایجاد دولت فراگیر متشکل از اقوام مختلف، طالبان را مجبور کند به این مساله تن دهد و هزینه به رسمیت شناخته شدن حکومت فعلی بدون ایجاد تغییرات لازم را افزایش دهد.
* روزنامهنگار