فرزانه غلامیتبار: فیلم سینمایی «روز بلوا» به کارگردانی بهروز شعیبی تبدیل به سریالی ۳ قسمتی شد و این مینیسریال از دوشنبه اول آذر به صورت اختصاصی از یکی از پلتفرمها پخش میشود. بابک حمیدیان، لیلا زارع، محسن کیایی، محمد علیمحمدی، مسعود دلخواه، زکیه بهبهانی، ساغر قناعت، پاشا جمالی و داریوش ارجمند از جمله بازیگرانی هستند که در «روز بلوا» به ایفای نقش پرداختند. نسخه فیلم سینمایی «روز بلوا» به نویسندگی مهران کاشانی و تهیهکنندگی محمدرضا تختکشیان، سال ۹۸ برای نخستینبار در جشنواره فیلم فجر پخش شد اما به دلیل همزمانی با پاندمی کرونا هیچگاه به صورت عمومی اکران نشد. این فیلم حالا با اضافه شدن راشهای جدید و تکمیل قصه در قالب سریال، در ۳ قسمت آماده پخش شده است و از دوشنبه اول آذر ساعت ۲۰ پخش آنلاین میشود. اما «روز بلوا» را که چهارمین فیلم سینمایی بهروز شعیبی پس از «دهلیز»، «سیانور» و «دارکوب» در مقام کارگردان است میتوان نخستین تجربه جدی سینمای ایران در زمینه پرداختن به مساله مهم ورشکستگی مؤسسات مالی و اعتباری دانست. ورشکستگی شماری از مؤسسات مالی و اعتباری در سال 96 یکی از بیسابقهترین بحرانهای بانکی در سالهای اخیر بود که در نهایت نیز به سرانجام مشخصی نرسید و بحثها هنوز در ارتباط با آن ادامه دارد. هزاران نفر از مردم به شکل مستقیم و غیرمستقیم در این ماجرا درگیر بودند و همین اتفاق باعث شد تا این موضوع تبدیل به یکی از مهمترین موضوعات روز جامعه ایران شود؛ موضوعی که البته با وجود اهمیت بالایی که داشت به چشم بسیاری از سینماگران ایرانی نیامد، بویژه آنکه بیشتر از روایت این ماجرا، شاید آنچه نیاز است تا از طریق رسانهای همچون سینما و در قالب یک درام جذاب و پرکشش به مخاطب ارائه شود، چگونگی شکلگیری این اتفاق و ریشههای آن است. اما تعجبی ندارد سینمایی که معمولا به موضوعات روز متمایل نیست و به موضوعاتی خاص که دامنه کمی از مردم را به خود درگیر کرده است؛ همچون ماجرای اسیدپاشی یا خیانت در بعضی از خانوادههای ایرانی میپردازد، اساسا تمایلی برای پرداختن به مساله مهمی همچون «بحران اقتصادی ناشی از ورشکستگی مؤسسات مالی و اعتباری» که طیف گستردهای از مردم را به شکل مستقیم و غیرمستقیم درگیر کرده بود، نداشته باشد. در «روز بلوا» استاد دانشگاهی خوشنام و سرشناس به نام «عماد» وجود دارد؛ عماد که اتفاقا به واسطه حضور در برنامههای تلویزیونی تبدیل به یک چهره نامآشنا در میان مردم شده است به یکباره با گره خوردن زندگیاش به ماجرای ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری درگیر اتهاماتی میشود که خود و خانوادهاش را در موقعیتی پیچیده قرار میدهد تا دنیای دوستداشتنی و پر از شهرت و محبوبیت «عماد» تبدیل به روزی از پر از بلوا و استرس و آشوب شود!
اما اساسا بهروز شعیبی نشان داده هر چه در دنیای بازیگری به تکرار نقشهای کلیشهای علاقهمند است یا حداقل کارگردانها بیشتر نقشهایی شبیه هم به او پیشنهاد میکنند، در دنیای کارگردانی بشدت انسان تنوعطلبی است و هر بار که خود قرار است پشت دوربین قرار بگیرد، دست روی یک قصه جذاب و متفاوت و البته تا حدودی ملتهب میگذارد. شعیبی از همان ابتدای مسیر کارگردانیاش در سینما که سراغ ساخت «دهلیز» رفت و روایتگر قصهای پیرامون قصاص شد، نشان داد سعی میکند دغدغههایی متفاوت از جریان مرسوم سینمای ایران را دنبال کند و اتفاقا در شرایطی که همه سینمای ایران به تولید فیلمهایی علیه قصاص میپرداختند؛ با تمرکز بر مساله بخشش و عفو از این منظر به مساله فقهی قصاص پرداخت. او در «سیانور» که دومین ساخته سینماییاش بود هم یک بار دیگر دست بر داستانی ملتهب گذاشت و سراغ روایت قصهای از تاریخ معاصر رفت تا گوشهای از تفکرات انحرافی سازمان منافقین را به تصویر بکشد؛ قصهای درباره چگونگی پدید آمدن انحراف ایدئولوژیک در این سازمان که با چاشنی عشق و حادثه نیز همراه شده بود. قصه «دارکوب» که سومین اثر سینمای شعیبی بود هم قصه جالبتوجهی داشت؛ شعیبی در این اثر دست بر قصه تکراری اعتیاد گذاشت اما این بار سعی کرد از مساله اعتیاد و حق سرپرستی فرزندان بگوید و از یک منظر انسانی و مادرانه به این موضوع ورود کند. اتفاقا این فیلم در جشنواره فجر هم مورد توجه قرار گرفت و باعث شد تا «دارکوب» در رشتههای متعددی نامزد شود و جایزه مهم نقش اول زن سیوششمین جشنواره فیلم فجر را هم از آن خود کند.
بابک حمیدیان بازیگر نقش اول «روز بلوا» است؛ نقشی که با یک غافلگیری جالب توجه در پیش چشم مخاطبان ظاهر میشود. نقشی متفاوت در کارنامه بابک حمیدیان که بسیاری از مخاطبان را هم غافلگیر میکند. در کنار آن لیلا زارع، محمد علیمحمدی، مسعود دلخواه، زکیه بهبهانی، ساغر قناعت، پاشا جمالی و داریوش ارجمند دیگر بازیگرانی هستند که در «روز بلوا» به ایفای نقش پرداختند. ترکیبی از بازیگران نه چندان گرانقمیت که نشان میدهد احتمالا سازندگان این فیلم تلاش کردند به جای تمرکز بر استفاده از ستارهها، بر روایت قصهای مخاطبپسند تمرکز کنند. نکته حائز اهمیت در ارتباط با «روز بلوا» آن است که این فیلم برای نخستینبار به یکی از موضوعات ملتهب اقتصادی در چند سال اخیر پرداخته است؛ موضوعی که اگر بدرستی به آن پرداخته شود میتواند بابی برای ورود سایر فیلمسازان به این حوزه و زمینهساز علاقهمندی سایرین برای پرداختن به این موضوعات شود؛ موضوعاتی که میتواند بالاخره سینمای ایران را به شرایطی که باید «آینه جامعه ایرانی باشد»، نزدیکتر کند تا شاید سینماگران اجتماعیساز سینمای ایران نیز به این باور برسند که دغدغه مردم و مطالبه آنها از آثاری با مضامین اجتماعی مسائلی عام همچون بحران اقتصادی ناشی از ورشکستگی بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری و سایر مجموعههای اقتصادی است نه مسائلی فرعی و حاشیهای همچون اسیدپاشی یا مشکلات خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر یا مسائلی از این دست! البته یک آفت نیز در کمین این اثر نشسته است که باید آن را آفت تولید اثری ضعیف در این حوزه دانست، چرا که اولینها در هر حوزهای همیشه با مشکلاتی از همین دست روبهرو هستند؛ اگر خروجی نهایی «روز بلوا» آنگونه که باید برای مخاطبان جذاب نباشد در نهایت نتیجهای جز سختتر شدن مسیر ورود سایر فیلمسازان به عرصه ساخت آثاری انتقادی و اجتماعی از این دست را در پی نخواهد داشت.