printlogo


کد خبر: 240460تاریخ: 1400/8/27 00:00
غیرمعمولی

بنده معمولی‌ام فقط قدری، خانه‌ام جای غیرمعمولی‌ست!
خوب دقت نموده‌ام چیزی، سر جای خودش گمانم نیست
صبح، سیگار می‌کشد کتری، می‌پرد تخم‌مرغ در آتش
در تب و خلسه بخار و دود، ساعتم مانده بین خواب و غش
من پُرم از گرسنگی اما، حیف یخچال خانه پوچ‌گراست
آتئیست است جیب مفلوکم، مذهبش از قدیم باد هواست
راهِ انگشت کوچک پا را، پایه مبل باز یکهو بست
آآآخ! انگشت کوچک پایم، از خدایان سبک کوبیسم است
مغزی شیر آب را بستم، نطق حمام، چک‌چک آمد بند!
تحت تاثیر نطق دمپایی، سوسک‌هایش ولی اُپن‌مایندند
جملگی جغدهای عالم شب، موش و خرگوش می‌کنند شکار
«بوف‌کورم» تَرَق! کند تا صبح، پشه‌کوره ضمیمه دیوار
روی این وضع غیرمعمولی، بگُذارم سه سوته نامی بکر
هرکه پرسید این چه وضعش است؟ فَست گویم که آیْم (I'm) روشنفکر!

Page Generated in 0/0064 sec