printlogo


کد خبر: 240486تاریخ: 1400/8/29 00:00
تشییع با‌شکوه «سجاد رزمجو» خواننده‌ مطرح موسیقی نواحی، اهمیت بالای این هنر اصیل ایرانی را برای مدیران فرهنگی یادآور شد
موسیقی نواحی را در یابید

عباس اسماعیل‌گل: ظهر جمعه 14 آبان انفجاری در طبقه دوم منزلی مسکونی در شهرک ولایت یاسوج رخ می‌دهد. بلافاصله نخستین تیم امدادی در محل حاضر می‌شود که شکستگی در و پنجره‌ها معلوم می‌کند انفجار ناشی از انتشار گاز در این خانه بوده و پس آن آتش‌سوزی رخ داده است. خبر می‌دهند صاحبخانه در میان شعله‌های آتش گیر افتاده است. بدین ترتیب حریق مهار و صاحبخانه که دچار سوختگی شدیدی شده بود به مرکز درمانی منتقل می‌شود؛ مردی 40 ساله که بشدت مصدوم و دچار سوختگی شده بود. نام آن مرد «سجاد رزمجو» خواننده معروف موسیقی محلی کهگیلویه‌و‌بویراحمد بود. بلافاصله او را به بیمارستان شهید بهشتی یاسوج منتقل می‌کنند اما به خاطر سوختگی زیاد او باید به بیمارستان سوختگی امیرالمومنین شیراز اعزام می‌شد. تلاش کادر درمان بیمارستان سوختگی امیرالمومنین شیراز هم نتیجه نداد تا این خواننده با 80 درصد سوختگی، سرانجام در شامگاه دوشنبه 24 مرداد پس از 11 روز جدال برای زندگی، تسلیم مرگ شود. 
سجاد رزمجو، خواننده معروف کهگیلویه‌و‌بویراحمد چهارشنبه 26 آبان در یاسوج به خاک سپرده شد. در مراسم خاکسپاری این خواننده‌ محبوب، جمع زیادی از مردم کهگیلویه‌و‌بویراحمد، فارس، چهارمحال‌و‌بختیاری و خوزستان حضور داشتند؛ حضوری که منجر به برگزاری مراسمی باشکوه در زادگاه سجاد رزمجو در روستای سروک شد. فیلم‌های مراسم باشکوه تشییع مرحوم رزمجو بشدت در فضای مجازی مورد توجه قرار گرفت و بسیاری از مردم برای نخستین‌بار اسم این خواننده موسیقی لر را شنیدند و برخی دیگر از کاربران که نگاه عمیق‌تری به مسائل مطرح‌شده در فضای مجازی دارند، این پرسش به ذهن‌شان خطور کرد که چرا هیچگاه از ظرفیت بالای موسیقی نواحی و اقوام از سوی صداوسیما استفاده نمی‌شود؟! اما درباره مرحوم رزمجو باید گفت رزمجو خواننده‌ای محلی بود و از دهه 70 فعالیت جدی در عرصه موسیقی داشت و در استان‌های زاگرس‌نشین بخصوص استان کهگیلویه‌و‌بویراحمد از محبوبیت زیادی برخوردار بود. 
وی در خوانندگی شیوه خاص خود را داشت و در اجرای شروه‌خوانی و آوازهای محلی، تسلط و تبحر بسیاری داشت. رزمجو از سال 71 خوانندگی را آغاز کرد و در مراسم‌های شادی و عزای مردم برای‌شان می‌خواند. از جمله آثار معروف سجاد رزمجو می‌توان به آهنگ لری «برگ ریواس» با سنتور و کمانچه و آهنگ هی بو کو یارم، آهنگ بی‌کس، آهنگ ایلل و باره، آهنگ شروه سجاد رزمجویی و آهنگ دستمال بازی اشاره کرد. اما شاید یکی از متفاوت‌ترین آثاری که رزمجو تولید کرد مربوط به اثری است که در فراغ شهید سلیمانی خوانده بود؛ اثر متفاوتی که هیچگاه از رسانه ملی پخش نشد اما در فضای مجازی بشدت مورد توجه مخاطبان موسیقی نواحی قرار گرفت. همان‌طور که گفته شد، مهجور ماندن موسیقی نواحی طی سا‌های اخیر را باید در ۲ مساله مختلف مورد بررسی قرار داد؛ یکی مربوط به مدیریت ناکوک موسیقی کشور در نهادهای موسیقایی است که از بیت‌المال ارتزاق می‌کنند و به بهانه «تعالی موسیقی کشور» بودجه‌های کلان میلیاردی را برای هزینه کردن در حوزه موسیقی دریافت می‌کنند که به نظر می‌رسد مهم‌ترین مشکل موسیقی کشور در وهله اول همین آشفتگی، عدم ساماندهی و شفاف نبودن هزینه‌کرد بودجه‌های نهادهای مختلف موسیقی در کشور است که مشخص نیست این مراکز چه برنامه‌هایی برای موسیقی نواحی به عنوان ریشه‌دارترین و اصیل‌ترین هنر این مرز و بوم دارند. 
مساله دوم اما مربوط به صداوسیماست که طی سالیان اخیر هیچگاه نتوانسته در ذائقه‌سازی مخاطبان نقش مهمی ایفا کند و سالیان طولانی است که هنرمندان موسیقی اقوام و نواحی جایگاهی در صداوسیما ندارند و این رسانه جولانگاه موسیقی پاپ آن هم از نوع سخیف شده است و انواع و اقسام برنامه‌های مناسبتی تلویزیون پر شده است از حضور خواننده‌های پاپ پلی‌بک‌خوان که با دریافت مبالغ نجومی حاضر به حضور در رسانه ملی می‌شوند. 
از سوی دیگر قطعا اساتید پیشکسوت موسیقی نواحی در سراسر کشور از شرایط مالی مناسبی برخوردار نیستند اما این قشر صرفا به دنبال تکریم و احترام از سوی مسؤولان فرهنگی هستند و بدون‌شک مستمری ماهی 100 هزار تومان در شرایط فعلی جامعه برای اساتید هنر کشور نوعی تحقیر محسوب می‌شود. دوم آنکه در بودجه مصوب موسیقی در سال‌های اخیر، چندین میلیارد تومان به حمایت از پیشکسوتان موسیقی اختصاص یافته است که در کنار این ردیف بودجه، نهادهای فرهنگی دولتی، حاکمیتی و نیمه‌دولتی فرهنگی چون صندوق حمایت از پیشکسوتان هنر، بنیاد رودکی، انجمن موسیقی ایران، مرکز موسیقی حوزه هنری، صداوسیما، مرکز موسیقی شهرداری‌ها، خانه موسیقی و... هستند که با دریافت بودجه‌هایی موظف به حمایت از موسیقی اصیل و بومی این مرز‌ و بوم هستند که اگر چرتکه‌ای به جمع این مبالغ‌ زده شود، به بودجه‌ای فوق تصور برای حمایت از موسیقی اصیل و بومی می‌رسیم؛ بودجه‌هایی که به اسم تعالی موسیقی فاخر اصیل و بومی دریافت می‌شود اما هیچگاه از سوی هیچ سازمان و نهاد فرهنگی و هنری درباره نحوه هزینه‌کردشان شفاف‌سازی نشده است. 
نکته دیگر آنکه منظور از حمایت از بزرگان و اساتید موسیقی اصیل و نواحی این مرز و بوم صرفا کمک مالی به این قشر نیست، بلکه باید بخش قابل توجهی از بودجه‌هایی که به اسم حمایت از موسیقی اصیل و فاخر در اختیار نهادها و مراکز گذاشته می‌شود، هزینه ضبط، نگهداری و توزیع آثار این میراث‌داران هنر بااصالت ایرانی شود. در کنار این موارد، این نهادها و مراکز باید در ضبط آلبوم‌ها و اجراهای این اساتید نقش‌آفرینی کنند؛ اتفاقی که طی سال‌های اخیر خیلی کمرنگ بوده است. 
یکی از معضلاتی که موسیقی نواحی در کشور طی سالیان اخیر با آن دست و پنجه نرم می‌کند، خطر از بین رفتن تاریخ شفاهی بزرگان و پیشکسوتان موسیقی نواحی مناطق مختلف کشور است که بدون‌شک یکی از مهم‌ترین راه‌های نجات موسیقی نواحی از این خطر بزرگ، شناساندن موسیقی نواحی هر منطقه به نسل جوان آن منطقه است تا نسل جوان با دریافت انگیزه‌هایی مبنی بر حفظ فرهنگ و هنر بومی منطقه خود، به طور خودجوش نسبت به حفظ و اشاعه آن اقدام کنند. در چنین شرایطی برپایی جشنواره ملی موسیقی نواحی برای جوانان آن منطقه و استان این انگیزه‌ را به اوج می‌رساند که تمام توان خود را صرف معرفی موسیقی نواحی زادگاه خود کنند. در پایان اما باید گفت مسلما تبیین نقشه راه برای رسیدن به همه این اهداف متعالی که در این گزارش به آن اشاره شد، نیازمند حضور کارشناسانی است که هم درک درستی از فضای حقیقی موسیقی کشور داشته باشند و هم از تجربه سال‌ها فعالیت و همنشینی با اهالی موسیقی برخوردار باشند، تا به بهترین شکل ممکن مدیریت موسیقی کشور را ریل‌گذاری کنند. 

Page Generated in 0/0067 sec