ناگفتههای آهنگران از حاجقاسم همزمان با گرامیداشت هفته بسیج، یادواره «سازهای خاکی» با حضور اهالی هنر و تعدادی از مدیران فرهنگی- هنری در تالار وحدت برگزار شد.
به گزارش «وطنامروز»، حاج صادق آهنگران ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای دفاعمقدس، بویژه شهید سردار سپهبد حاجقاسم سلیمانی گفت: ما هر چه تاکنون داشتیم و داریم از نفس امام راحل و شهدای انقلاب اسلامی و دفاعمقدس است. ما خودمان هیچ نداریم و هر چه داریم از این شهیدان عزیز است. این مداح و خواننده آثار آیینی و انقلابی ادامه داد: اگر بخواهیم همه خصوصیات و رفتارهای شایسته بسیجیان عزیز را با هم در یک جا جمع کنیم بدون تردید یکی از این کانونهای تجمیع، حاجقاسم سلیمانی است. او از جمله سرداران سرافراز اسلام بود که همواره شوق شهادت داشت. حاجقاسم همواره برای شهادت بیقرار بود و این بیقراری هم بعد از شهادت شهید احمد کاظمی بیشتر و بیشتر شد. او ویژگیهای زیادی داشت و میتوان گفت آنچه خوبان همه داشتند، او تنها داشت. شهید سلیمانی شجاعت، فروتنی، هوش، ارادت به اهلبیت و انقلاب اسلامی، دلسوزی و ارادت به مردم را همیشه داشت او یک ویژگی مهم داشت و آن اینکه همواره طالب وصل بود و این وصل را با اشک میخواست؛ اشکی که ویژگی بارز حاجقاسم بود.
وی با بیان خاطراتی از همراهیهایی که با شهید سلیمانی در دوران دفاعمقدس و بعد از آن داشت، توضیح داد: من همیشه میدیدم هر بار که دوستان حاجقاسم یک به یک شهید میشدند، این بیتابی و شوق به وصل در او بیشتر میشد. من بخوبی خاطرم هست وقتی برای یادواره شهدا همراه ایشان به شهر همدان سفر کرده بودیم و وقتی بر سر مزار شهید همدانی دور هم گرد آمدیم و حال خوبی هم برقرار شد، حاجقاسم باز هم به من گفت: «برای من هم آرزوی شهادت کن». حتی در زمانی دیگر که به تهران بازمیگشتیم، یکی از سرداران عزیز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشغول ارائه گزارشی بود و من میدیدم که حاجقاسم اگر چه مشغول شنیدن گزارش بود اما هر از چند گاهی هم به من نگاه تیزی میکرد و بعد دوباره به آن عزیز نگاه میکرد. تا اینکه به من دوباره نگاه کرد و گفت: «صادق اگر شهید شدم برای من سنگتمام بگذار».
آهنگران با اشاره به آخرین دیداری که با حاجقاسم داشت اظهار کرد: آخرین دیداری که با حاجقاسم داشتم، مربوط به شب بیستویکم ماه رمضان در جوار حرم ملکوتی حضرت رقیه(س) بود. ما در آنجا به همین مناسبت برنامهای داشتیم که خوشبختانه برنامه خوبی هم شد. در این زمان بود که به من اطلاع دادند حاجقاسم هم در حرم حضور دارد. این توضیح را هم بدهم که در آن زمان درهای حرم را ساعت ۱۰ شب میبستند اما آن شب به مناسبت شب 21 ماه رمضان قرار شد تا ساعت ۱۲ درها باز باشد و ساعت ۱۲ درها بسته شد و من هم برای صرف سحری به مکانی که در آن خدام حرم حضور داشتند رفتم تا اینکه به من گفتند حاجقاسم از ابتدای برنامه شما تا الان در اتاق هست اما به جهت مسائل امنیتی نتوانسته در برنامه حضور داشته باشد. جالب اینکه هیچکس هم در حرم نبود و من بعد از اینکه با این شهید بزرگوار احوالپرسی کردم به من گفت: «صادق امشب به من نچسبید»، گفتم: «چرا؟ من احساس کردم حال خوبی در برنامه حاکم بود». به هر حال بعد از چند دقیقه بود که به من گفت: «اگر خسته نیستی میتوانی ۱۰ دقیقه بخوانی؟» من هم با کمال میل پذیرفتم و هر دو به پای ضریح رفتیم، در همین حین شهید پورجعفری هم همراه ما بود و از این لحظات فیلم میگرفت.
ذاکر اهلبیت در بخش پایانی صحبتهای خود که با اجرای قطعاتی از نوحههای دوران دفاعمقدس همراه بود، توضیح داد: آن شب حاجقاسم سرش را روی ضریح گذاشته بود و من به مدت زمان ۴۰ دقیقه علاوه بر قرائت زیارت عاشورا و مراسم مربوط به شب قدر در خدمت حاجقاسم بودم اما حتی بعد از پایان برنامه هم میدیدیم که حاجقاسم همچنان گریه میکند تا اینکه بعد از مدتی آرام شد. گویی برای من خاطرات مربوط به سفر ملایر دوباره تداعی شده بود و من همچنان شور شهادت را در حاجقاسم میدیدم. بنابراین چنین خصلتی تا این حد در حاجقاسم بالا بود، چنان که به فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی همین اشکها حاجتش را برآورد کرد و او را پیش دوستان شهیدش برد.