حنیف غفاری*: طی هفتههای اخیر در اتحادیه اروپایی، شاهد وقوع ۲ رخداد غمانگیز و همزمان در قبال پناهجویان بودهایم: یکی غرق شدن 31 پناهجو در کانال مانش و دیگری استمرار بحران پناهجویان در مرز بلاروس و لهستان.
کانال مانش که در شمال فرانسه و جنوب انگلیس واقع شده است، یکی از پررفتوآمدترین آبراههای جهان به شمار میرود و پناهجویان اغلب با شناورهای کوچک از آن عبور میکنند. سال جاری میلادی، نزدیک به 26 هزار مهاجر غیرقانونی از کانال مانش عبور کرده و وارد خاک انگلیس شدهاند. اخیرا پس از وقوع حادثه غرق شدن 31 مهاجر - بر اثر واژگونی قایق حامل آنها- بوریس جانسون، نخستوزیر انگلیس و امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه یکدیگر را مقصر این بحران قلمداد کرده و از طرف مقابل خواستند مسؤولیتپذیری بیشتری در قبال مهاجران غیرقانونی و تامین جان آنها در کانال مانش داشته باشد!
واقعیت امر این است که دولتهای انگلیس و فرانسه در دوران پسابرگزیت، در صدد آن هستند تا از یکدیگر امتیازاتی را در حوزههای حقوقی، مهاجرتی، اقتصادی و استفاده از آبراههای مشترک بگیرند. در این معادله، تنها موضوعی که اهمیت ندارد، جان پناهجویان و مهاجران است. انگلیس و فرانسه با هدف تحت فشار گذاشتن یکدیگر در این آوردگاه، کانال مانش را کاملا رها کردهاند. هنوز مشخص نیست چه تعداد از پناهجویانی که قصد عبور از کانال مانش را داشتهاند، به دور از توجه رسانههای غربی غرق شده و جان خود را از دست دادهاند.
ماجرا به این نقطه ختم نمیشود! آنچه امروز در مرز بلاروس و لهستان میگذرد، نماد دیگری از بازی خونین اتحادیه اروپایی با جان پناهجویان است. مقامات اروپایی میگویند پس از وضع تحریمهای یکجانبه و سرسختانه این مجموعه علیه دولت لوکاشنکو در بلاروس -که مصداق دخالت غرب در امور داخلی مینسک محسوب میشود- رئیسجمهور بلاروس نیز مرز کشورش را به سوی لهستان و اتحادیه اروپایی باز کرده و پناهجویان را در اقدامی تلافیجویانه به سوی کشور همسایه خود گسیل داشته است. فارغ از اینکه اصل ادعای مقامات اروپایی تا چه اندازهای صحیح یا نادرست است، در این ماجرا نکته اساسی و ابهام مهمی وجود دارد؛ اینکه چرا سران اروپای واحد 5 هزار پناهجوی سرگردان را که تعدادی از آنها زنان و کودکان هستند، در مرز بلاروس و لهستان نگاه داشته و به صدور بیانیه علیه دولت لوکاشنکو مشغول شدهاند؟! آیا اسکان این تعداد پناهجو -تا زمان حلوفصل اساسی بحران به وجود آمده- از عهده اروپای واحد خارج است؟ پاسخ این سوال تلخ است: سران اروپا مانند امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه تاکید دارند با توجه به تقویت موقعیت احزاب ملیگرا و افراطی در اتحادیه اروپایی، لازم است مواجهه سختتری با پناهجویان داشت و به هر قیمت ممکن - حتی به قیمت مرگ آنها- مانع ورود آنها به خاک اروپا شد. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه هدایتگر اصلی این صحنه است. مکرون در فاصله ۶ ماه مانده تا انتخابات ریاستجمهوری کشورش معتقد است هر اندازه پناهجویان بیشتری بر اثر سیاستهای سختگیرانه اتحادیه اروپایی در مضیقه و فشار قرار بگیرند، به همان میزان آرای گروههای نژادپرست و افراطی بیشتر در سبد رای وی به گردش درخواهد آمد. اما این بازی لایه پیچیدهتری نیز دارد که بسیاری از رسانههای غربی به صورت عامدانه از کنار آن عبور میکنند. این مساله، به منازعات داخلی لهستان و اتحادیه اروپایی مربوط میشود. دولت ملیگرای لهستان با دیگر دولتهای عضو اتحادیه اروپایی بر سر پروندههایی مانند «حمایت از سقط جنین»، «الزامی بودن احکام دادگاه اروپا»، «مشارکت در حل بحرانهای اجتماعی در اتحادیه اروپایی» و... اختلافات شدیدی دارد. بنابراین یکی از انگیزههای اساسی کشورهایی مانند آلمان و فرانسه از حفظ پناهجویان در مرز بلاروس و لهستان و عدم اسکان دادن آنها در کشورهای دیگر عضو اتحادیه اروپایی، تضعیف دولت مستقر در ورشو و متعاقبا، سقوط این دولت است؛ موضوعی که دولت لهستان نیز هنوز آن را درک نکرده و تصور میکند حمایت اروپاییان از ورشو، یک حمایت واقعی است!
سران اتحادیه اروپایی در پشت پرده بیانیهها و اعلامیههای رسمی و به ظاهر دلسوزانه خود در حمایت از پناهجویان گرفتارشده، به صورت همزمان در صدد تسویهحساب با بلاروس و لهستان هستند. امثال مکرون بسیار خرسند خواهند شد که به واسطه عدم پذیرش پناهجویان در خاک اروپا بتوانند ژست خود را نزد گروههای ملیگرای افراطی در اروپا تقویت کنند و در مقابل، شاهد سقوط دولت لهستان و تضعیف دولت لوکاشنکو در بلاروس باشند! در این نقشه راه کوتاهمدت، اساسا اهمیتی ندارد چند کودک بر اثر سرما جان خود را در مرز بلاروس- لهستان از دست بدهند. سازمانهای به اصطلاح حقوق بشری در خاک اروپا نیز ترجیح میدهند به رصد پارامترهای نخنما و مطلوب خود در آن سوی مرزهای اروپا پرداخته و عامدانه چشم خود را به تسویهحساب داخلی اروپاییان با خون پناهجویان ببندند.
* دکترای روابط بینالملل