نگاهی به کارنامه کاری «بهروز شعیبی» به بهانه استقبال مخاطبان از عرضه جدیدترین اثرش در نمایش خانگی
فرزانه غلامیتبار: فیلم سینمایی «روز بلوا» به کارگردانی بهروز شعیبی و بازیگری بابک حمیدیان، لیلا زارع، محسن کیایی و داریوش ارجمند که در 3 قسمت در نمایش خانگی به نمایش درآمد مورد اقبال مخاطبان قرار گرفت تا ریسک سازندگان «روز بلوا» برای تبدیل کردن این فیلم سینمایی اکران نشده به سریال ۳ قسمتی در شرایط فعلی ترافیک اکران جواب دهد. نسخه فیلم سینمایی «روز بلوا» به نویسندگی مهران کاشانی و تهیهکنندگی محمدرضا تختکشیان، سال ۹۸ برای نخستینبار در جشنواره فیلم فجر پخش شد اما به دلیل همزمانی با پاندمی کرونا هیچگاه به صورت عمومی اکران نشد. این فیلم حالا با اضافه شدن راشهای جدید و تکمیل قصه در قالب سریال، در ۳ قسمت آماده پخش و راهی اکران آنلاین شد. «روز بلوا» را که چهارمین فیلم سینمایی بهروز شعیبی پس از «دهلیز»، «سیانور» و «دارکوب» در مقام کارگردان است میتوان نخستین تجربه جدی سینمای ایران در زمینه پرداختن به مساله مهم ورشکستگی مؤسسات مالی و اعتباری دانست. در «روز بلوا» استاد دانشگاهی خوشنام و سرشناس به نام «عماد» وجود دارد؛ عماد که اتفاقا به واسطه حضور در برنامههای تلویزیونی تبدیل به یک چهره نامآشنا در میان مردم شده است به یکباره با گره خوردن زندگیاش به ماجرای ورشکستگی موسسات مالی و اعتباری درگیر اتهاماتی میشود که خود و خانوادهاش را در موقعیتی پیچیده قرار میدهد تا دنیای دوستداشتنی و پر از شهرت و محبوبیت «عماد» تبدیل به روزی پر از بلوا و استرس و آشوب شود! اما اساسا بهروز شعیبی نشان داده هر چه در دنیای بازیگری به تکرار نقشهای کلیشهای علاقهمند است یا حداقل کارگردانها بیشتر نقشهایی شبیه هم به او پیشنهاد میکنند، در دنیای کارگردانی بشدت انسان تنوعطلبی است و هر بار خود قرار است پشت دوربین قرار بگیرد، دست روی یک قصه جذاب و متفاوت و البته تا حدودی ملتهب میگذارد. شعیبی از همان ابتدای مسیر کارگردانیاش در سینما که سراغ ساخت «دهلیز» رفت و روایتگر قصهای پیرامون قصاص شد، نشان داد سعی میکند دغدغههایی متفاوت از جریان مرسوم سینمای ایران را دنبال کند و اتفاقا در شرایطی که همه سینمای ایران به تولید فیلمهایی علیه قصاص میپرداختند، با تمرکز بر مساله بخشش و عفو از این منظر به مساله فقهی قصاص پرداخت. او در «سیانور» که دومین ساخته سینماییاش بود هم یک بار دیگر دست بر داستانی ملتهب گذاشت و سراغ روایت قصهای از تاریخ معاصر رفت تا گوشهای از تفکرات انحرافی سازمان منافقین را به تصویر بکشد؛ قصهای درباره چگونگی پدید آمدن انحراف ایدئولوژیک در این سازمان که با چاشنی عشق و حادثه نیز همراه شده بود. قصه «دارکوب» که سومین اثر سینمای شعیبی بود هم قصه جالب توجهی داشت؛ شعیبی در این اثر دست بر قصه تکراری اعتیاد گذاشت اما این بار سعی کرد از مساله اعتیاد و حق سرپرستی فرزندان بگوید و از یک منظر انسانی و مادرانه به این موضوع ورود کند. اتفاقا این فیلم در جشنواره فجر هم مورد توجه قرار گرفت و باعث شد تا «دارکوب» در رشتههای متعددی نامزد شود و جایزه مهم نقش اول زن سیوششمین جشنواره فیلم فجر را هم از آن خود کند. به قول فرید سجادیحسینی یکی از بازیگران باسابقه تئاتر، سینمای امروز ایران باید قدر هنرمندانی همچون بهروز شعیبی را بداند. سیدفرید سجادیحسینی از چهرههای پیشکسوت عرصه تئاتر و سینما است. او بازیگری، کارگردانی و تهیهکنندگی در عرصههای مختلف را بارها تجربه کرده و با کارگردانی سریال «مهرآباد» از نزدیک با بهروز شعیبی همکاری داشته است؛ سریالی کمدی- اجتماعی که اردیبهشت سال ۱۳۹۲ از تلویزیون پخش شد و یکی از نکات جالب در این اثر، حضور بهروز شعیبی در یک نقش خاکستری و منفی بود چراکه بیشتر عادت داریم شعیبی را با همان چهره معصوم و دلنشین او در نقشهای مثبت ببینیم و ریتم و ضرباهنگ روان بازی او را با شخصیتهای سفید آثار سینمایی و تلویزیونی به تماشا بنشینیم. البته که سجادیحسینی میگوید شعیبی را از دوران نوجوانی و همان سالهایی که با «بازگشت پرستوها» پا به عرصه بازیگری گذاشت، میشناسد و از همان زمان، آیندهای درخشان و پربار را برای او متصور بوده است. به همین بهانه و نظر به همکاری بهروز شعیبی با فرید سجادیحسینی در مجموعه تلویزیونی «مهرآباد»، گفتوگویی با این بازیگر و کارگردان مطرح انجام داده و سینمای شعیبی را به روایت او مرور کردهایم.
***
* آقای سجادیحسینی! مخاطب عام بهروز شعیبی را بیشتر در مقام بازیگر میشناسد اما او در سالهای اخیر با ساخت فیلمهایی همچون «دارکوب»، «سیانور» و «دهلیز» نشان داد در عرصه کارگردانی نیز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. به عقیده شما بهروز شعیبی در کدام عرصه، نمایش بهتری از توانمندیها و قابلیتهای هنری خود ارائه کرده و کدام مسیر، فرصت بهتری برای چهره شدن او فراهم آورده است؟
به عقیده من سینمای امروز ایران باید قدر هنرمندانی همچون بهروز شعیبی را بداند؛ فردی که با کولهباری از استعداد، تفکر و ایده و فارغ از دغدغههایی همچون ستاره شدن و صرفا قرار گرفتنش روی پرده سینما پا به این حوزه گذاشت. بهروز شعیبی بارها نشان داده است بهرغم سن و سال کمش، ایدههای خلاقانه بسیاری در چنته دارد که چه در مقام بازیگر و چه کارگردان، به وقت مناسب آن را رو کرده و دریچه جدیدی از خود به روی مخاطبانش باز کند. به طور کلی من بهروز شعیبی را بازیگری باهوش و کارگردانی موقعیتشناس میدانم که دغدغه انسانها را دارد و همواره تلاش میکند در مسیر انسانیت و کمال انسانی گام بردارد. با مرور سابقه حضور این هنرمند جوان در عرصه سینما و تلویزیون به وضوح میتوان دریافت بهروز شعیبی جوان با قواعد سینما آشناست و با دست پر از دنیای پرنقش و نگار بازیگری به عرصه دشوار اما جذاب کارگردانی قدم نهاده است.
* به نظر شما تجربیات متعدد بازیگری و ایجاد فرصت همکاری با کارگردانان بنام برای هنرمند جوانی همچون بهروز شعیبی تا چه اندازه میتواند او را در مسیر کارگردانی به سمت موفقیت سوق دهد؟
شعیبی را از دوران نوجوانی و همان سالهایی که با «بازگشت پرستوها» پا به عرصه بازیگری گذاشت، میشناسم و از همان زمان آیندهای درخشان و پربار را برای او متصور بودهام. بهروز هم در زمینه بازیگری و هم در عرصه کارگردانی با تأمل پیش رفت و هرگز شتابزده عمل نکرد. او در همان دوران نوجوانی و با قرار گرفتن در برابر دوربین کارگردانانی همچون ابوالقاسم طالبی در «بازگشت پرستوها» یا ابراهیم حاتمیکیا در «آژانس شیشهای» به وضوح نشان داد که روح و روانش با عالم تصویر بیگانه نیست و بخوبی و هنرمندانه میتواند از عهده وظیفهاش برآید. بدون شک در فاصله نزدیک به یک دهه از حضور او به عنوان بازیگر و کارگردان در حوزه سینما، بهروز همواره یاد گرفته و تلاش کرده است محصل خوبی در برابر تجربیات بزرگترها باشد.
* به نظر میرسد کارنامه بهروز شعیبی در زمینه کارگردانی دارای تنوع بیشتری نسبت به بازیهای او باشد چرا که اغلب عادت داریم شعیبی را در نقشهای مثبت و سفید ببینیم اما او در امر کارگردانی سراغ سوژههای متنوعتری رفته و کارهایش، تفاوتهای عمده بسیاری در سایر بخشها دارد؛ نظر شما در این باره چیست؟
با بخش ابتدایی پرسش شما چندان موافق نیستم، چراکه با مرور بازیهای او به این نتیجه میرسم که این بازیگر را در ژانرهای مختلفی دیدهام و تواناییهای بسیاری را از او در امر بازیگری شاهد بودهام اما به واقع با بخش دوم پرسش موافقم. کارنامه بهروز شعیبی در امر کارگردانی بسیار متنوع است و هر چند که به نظر میرسد ژانر اجتماعی و پرداختن به بحران و چالشهای اجتماعی خانوادههای ایرانی را در عرصه کارگردانی هدف قرار داده است اما هر بار که او فیلم میسازد، باید منتظر یک روایت جدید از وی بود. در زمینه بازیگری اگر احساس میشود او خودش را بازی میکند، علت این است که او بازیگر باهوشی است و در حوزه کارگردانی اگر به نظر میرسد حرفهای بسیاری برای گفتن دارد به این دلیل است که قابلیتها و توانمندیهای بسیاری دارد. به هر تقدیر بهروز شعیبی تازه در ابتدای راه ایستاده و در آینده حرفهای بسیاری را به زبان سینما بازگو خواهد کرد.
* بهروز شعیبی امسال با کارگردانی مینیسریال «روز بلوا» در نمایش خانگی حضور داشت؛ پیشبینی شما از آخرین ساخته شعیبی چگونه است؟
ساختار سینمای بهروز شعیبی با وجود جوانی او، ساختاری مثالزدنی و منحصربهفرد است و از صمیم قلب امیدوارم او را دیگربار با این فیلم، موفق و پیروز ببینم. به عقیده من بهروز شعیبی با تمام تجربیات خوب و شیرینی که از خود در زمینه کارگردانی به جا گذاشته است، توقع مخاطبانش را از خود بالا برده است. داستان «روز بلوا» را نمیدانم اما کارنامه کاری بهروز نشان میدهد هر اثری که پدید میآورد، اثری بدیع و متفاوت است و نقشمایه و درونمایه آثارش، متعلق به شخصیت خاص و درونیات این هنرمند جوان است. همانگونه که پیش از این گفتم، کارنامه کاری بهروز شعیبی نشان میدهد دغدغه او انسان بوده و این همان دغدغه حقیقی هنر است. به هر روی از رهگذر جشنواره فیلم فجر باید منتظر ماند و دید که این کارگردان جوان، این بار کدام سوژه را دستمایه کار خود قرار داده و با کدام ژانر، اثر تازهای برای سینمای ایران به ارمغان آورده است.