یونس مولایی: آدمی ذاتا در میان داشتهها و نداشتههای خود بیش از همه به دومی میاندیشد، تا جایی که بسیاری از نعمات و مواهب تا از دست نروند، کسی چندان به اهمیت آنها فکر نمیکند. در سطح ملی نیز ملتها در بسیاری از مواقع نسبت به داشتههای خود چندان آگاه نیستند. گزافه نیست اگر یکی از مهمترین عناصر ملت ایران که کمتر ملتی در جهان همانند آن را دارد، «تاریخ» بدانیم. ملتی با پیشینهای چند هزار ساله و انباشتی از تجارب تاریخی که جزئی جداناشدنی از هویتش به حساب میآید. کافی است نگاهی به کشورهای اطرافمان که از فقدان چنین عنصر گرانقیمتی محروم هستند، بیندازیم و نتایج آن را در شکل نگرفتن «هویت ملی» و متقابلا نبود یک انسجام جمعی برای دفاع و صیانت از سرنوشت جمعیشان مشاهده کنیم.
در چنین فضایی، نادیده گرفتن تاریخ و برخورد تشریفاتی با این سرمایه ناب را میتوان مصداقی از کفران نعمات الهی از سوی بسیاری از مقامات و مسؤولان فرهنگی و آموزشی کشور به حساب آورد. عدم توجه به «حافظه جمعی» مردم و تاثیر کتمانناپذیر تاریخ بر هویت ملی ایرانیان باعث شده شاهد انبوهی از تهدیدات باشیم.
تاکید رهبر حکیم انقلاب بر «جهاد روایت و تبیین» را میتوان شاهد مثالی از ضعف مدیران کشور در این باره دانست. ایشان با نیازسنجی صحیح نسبت به برنامهریزی منسجم دشمنان برای ضربه به «حافظه جمعی» ایرانیان، بر ضرورت روایت حقیقی «واقعیات جامعه، تاریخ انقلاب، دفاعمقدس و حوادث گوناگون 43 سال اخیر» تاکید و خاطرنشان کردند: اگر این کار نشود ـ که در موارد متعدد نشده است ـ دشمن روایت تحریفآمیز و دروغ خود را در افکار عمومی جاری و با عوض کردن جای ظالم و مظلوم، اقدامات مستمر ظالمانه خود را توجیه میکند».
بر همین اساس صیانت از تاریخ و هویت ملی ایرانیان را میتوان پا به پای صیانت از امنیت ملی واجد اهمیت دانست؛ واجبی که صدالبته باید آن را نیز فراموش شده دانست و به سختی میتوان رد آن را در سیاستگذاریهای آموزشی و فرهنگی کشور پیدا کرد. تسریع تحولات و افزایش دامنه ارتباطات در سایه اقتضائات تکنولوژیهای جدید باعث شده نسل جوان با انبوهی از روایتها درباره مقاطع مختلف تاریخ خود روبهرو شود. در چنین فضایی، آنچه انکارناپذیر است سهم اندک جریانات انقلابی در تبیین روایت شکستها و پیروزیهای ملت ایران است؛ تجاربی که نادیده گرفتن آنها به منزله نفی خود و چراغ سبز به تهاجمهای خارجی خواهد بود.