مهدی گرگانی: در حالی که تیم مذاکرهکننده ایران با جدیت و حسن نیت برای احیای توافق هستهای 1394 پا به وین گذاشته است، آمریکا و کشورهای اروپایی در چند جبهه در حال اعمال فشار به ایران برای دستیابی به خواستههای حداکثری خود هستند؛ پروپاگاندای رسانهای، خبرسازی، اخلال در بازار دلار و ارز، فشار سیاسی و همچنین استفاده از ابزار آژانس بینالمللی انرژی اتمی به رهبری «رافائل گروسی».
1- مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از چند هفته قبل از شروع مذاکرات وین، تحرکات گستردهای را برای تحت تاثیر قرار دادن مذاکرات به راه انداخته است. یکی از ابعاد اقدامات گروسی -که در راستای پازل آمریکا علیه برنامه هستهای صلحآمیز ایران است- ایجاد هراس در جامعه بینالملل در زمینه فعالیتهای هستهای ایران است؛ فعالیتهایی که همواره تحت نظارتهای آژانس باقی مانده است. گروسی طی چند ماه اخیر با کلیدواژههای «زمان و پیشرفت برنامه هستهای» تلاش کرده قدرتهای جهانی و جامعه بینالملل را برای اعمال فشار بیشتر به ایران برای حضور در پای میز مذاکرات ترغیب کند. وی در مصاحبه با شبکه «فرانس 24» در زمینه پیشرفت برنامه هستهای ایران گفت: «مواد هستهای بیشتری غنیسازی شده است و نسل جدیدتری از سانتریفیوژها در حال چرخش هستند. تغییراتی در مقایسه با سال 2015 به وجود آمده است البته ۲ طرف از بازگشت به شکل اولیه این توافق (برجام) سخن میگویند اما «زمان کمی» باقی مانده است».
استفاده از ادبیات پیشرفت برنامه هستهای و زمان کم در اظهارات دیپلماتهای اروپایی حاضر در وین نیز به وضوح شنیده میشود که نشاندهنده هماهنگی کامل و نوعی تقسیم کار میان آژانس با غرب در مذاکرات وین است.
2- سیاسیکاری و پروندهسازی بخش دیگر پروژه رافائل گروسی علیه ایران در برهه کنونی است. در مقایسه با یوکیا آمانو، مدیرکل سابق آژانس که توافق هستهای در زمان وی به امضا رسید و 15 مرتبه پایبندی ایران به تعهداتش را تایید کرد، رافائل گروسی به مراتب تجربه کمتری در این زمینه دارد و به لحاظ ملیت آرژانتینی، قرابت فکری و سیاسی بیشتری به آمریکا و غرب دارد.
در حالی که با خروج آمریکا از برجام و عدم اجرای تعهدات طرفهای اروپایی چیزی از برجام باقی نمانده است، گروسی همواره تلاش کرده علیه فعالیتهای ایران در چارچوب برجام شائبهسازی و با ایجاد سوالات مشخص، پشت سر هم پروندهسازی کند. اگرچه اجازه ایران به آژانس برای نصب مجدد دوربین در تأسیسات کرج شاید یک اقدام بر اساس حسننیت بوده باشد اما بدون تردید درباره سوءنیت آژانس و سیاسیکاری در برنامه هستهای ایران هیچ تردیدی وجود ندارد.
تاریخچه سیاسیکاری آژانس در قبال برنامه هستهای ایران این تجربه را پیش روی ما قرار داده که در کنار تعامل، هر نوع اعتماد به این نهاد، یک اشتباه مهلک و خلاف منافع و امنیت ملی است.
3- مساله دیگری که باید به آن اشاره کرد، استانداردهای دوگانه آژانس در قبال برنامه هستهای ایران است که موضوع آن حتی به یکی از نشستهای وین نیز کشیده شد. «وانگ کانگ» نماینده چین در آژانس با اشاره به این مساله، خطاب به نمایندگان غربی گفت: چرا آمریکا و انگلیس میگویند ایران نمیتواند اورانیوم غنیشده بالاتر از 7/3 درصد تولید کند اما خودشان به صورت آشکار چندین تن اورانیوم غنیشده ۹۰ درصد به استرالیا منتقل میکنند؟!! این یک نمونه بارز از استانداردهای دوگانه است و مانند توافق هستهای ایران، مساله انتقال تکنولوژی زیردریاییهای اتمی به استرالیا (اوکاس) یک مساله مهم است و آژانس و جامعه جهانی باید به آن توجه کنند.
«حقی اویغور» کارشناس تبعه ترکیه نیز با انتقاد از استانداردهای دوگانه آژانس و غرب در زمینه فعالیتهای هستهای، آن را یکی از موانع مذاکرات در وین خوانده و میگوید: هنگامی که بحث امنیت غرب آسیا و اسرائیل پیش کشیده میشود، استانداردهای دوگانه بسیار زیاد است؛ اسرائیل زرادخانه اتمی دارد اما این واقعیت توسط آژانس پیش کشیده نمیشود.
4- از سوی دیگر رژیم جعلی صهیونیستی طی سالهای گذشته تعدادی از بزرگترین دانشمندان هستهای ایران را با کمک اطلاعاتی که از آژانس درباره دانشمندان ایرانی به بیرون درز کرده به شهادت رسانده، علیه تاسیسات ایران حملات سایبری انجام داده و به خرابکاری در تاسیسات و سایتهای غنیسازی ایران از جمله در کرج دست زده است. در این موارد که اقدامات علیه ایران است، آژانس همواره بحث بیطرفی خود را پیش کشیده و تلاش کرده از وظایف خود در قبال آن طفره برود!
رژیم صهیونیستی همواره تلاش کرده مذاکرات وین را به شکست بکشاند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند. مشخص نیست چرا آژانس و کشورهای غرب که ظاهرا به دنبال احیای برجام هستند علیه اقدامات تلآویو برای به شکست کشاندن مذاکرات سکوت کردهاند و نهتنها مساله زرادخانه اتمی و فعالیتهای مخفیانه اتمی این رژیم را دنبال نمیکنند، بلکه به دنبال اجرای اوامر این رژیم جعلی در مذاکرات وین هستند.