printlogo


کد خبر: 241731تاریخ: 1400/9/29 00:00
«حوض خون» در پله هفتم
این کتاب بوی روضه می‌دهد

چاپ هفتم کتاب «حوض خون»؛ روایت زنان اندیمشک از رختشویی در دفاع‌مقدس که تدوین و نگارش آن بر عهده فاطمه‌سادات میرعالی بوده است، به همت انتشارات «راه‌یار» منتشر و راهی بازار نشر شد. 
به گزارش «وطن‌‌امروز»، «حوض خون»، خاطرات و روایت‌های 64 نفر از بانوان اندیمشکی درباره فعالیت‌شان در بخش رختشویی البسه رزمندگان دفاع‌مقدس است که فاطمه‌سادات میرعالی، زهرا بختور، سمانه نیکدل، سمیه تتر، نسرین تتر، مهناز الفتی‌پور، آمنه لهراسبی و نرگس میردورقی تحقیق آن را بر عهده داشته‌اند. 
فاطمه‌سادات میرعالی که علاوه بر تحقیق، تدوین کتاب را هم بر عهده داشته است، در بخشی از مقدمه خود درباره راویان کتاب نوشته است: «اول مصاحبه‌ها درد و زجرشان توی ذهنم پررنگ بود اما انتهای مصاحبه وقتی متوجه می‌شدم هنوز حاضر هستند پای انقلاب جان بدهند، وقتی تلاش می‌کردند راهی برای شستن لباس‌های رزمندگان جبهه مقاومت پیدا کنند و بعضی از آنها از من می‌پرسیدند «راهی سراغ نداری بریم سوریه لباس رزمنده‌ها رو بشوییم؟» معادلات ذهنم درباره اینکه افرادی زجرکشیده هستند به هم می‌خورد. خانم‌های رختشویی با وجود همه سختی‌ها و دردهایی که دیده‌اند و از نزدیک تکه‌های بدن شهدا را لمس کرده‌اند، روح زینبی دارند و با بیان تمام تلخی‌ها، از شستن لباس رزمنده‌ها به زیبایی یاد می‌کنند. اگر غیر از این بود، اکنون با وجود ناتوانی، باز پای ثابت فعالیت‌های انقلاب نبودند».
در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «موقع عملیات، لباس‌ها و پتوهای جبهه را با هلی‌کوپتر می‌آوردند. خیلی زیاد بودند. خانم‌ها صبح تا شب می‌‌ماندند و همه آنها را می‌شستند. من هم مدام می‌رفتم. هر چند از دیدن لباس‌های خونی زیاد گریه می‌کردم، دیگر بی‌‌تابی نمی‌کردم. هر لحظه ناصرم را حس می‌کردم که نشسته روبه‌رویم، زل ‌زده به دست‌هایم و ساییدن لکه‌ها را نگاه می‌کند. گاهی جلوی گریه‌ام را می‌گرفتم تا بچه‌ام نبیند. ننه‌ابراهیم وسط شستن و صدای گریه خانم‌ها صدایش را بلند می‌کرد و می‌گفت: «کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم».
همین کافی بود تا صدای ما سقف رختشویی را به لرزه دربیاورد. با هم می‌خواندیم: «کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم... یا حسین؛ کربلا کربلا، ما داریم می‌آییم... یا زینب».
می‌خواندیم و می‌شستیم؛ می‌خواندیم و می‌شستیم. توی آن وضع دیگر متوجه اشک‌هایم نبودم. همزمان، با دستم می‌شستم، با زبانم می‌خواندم، در دلم با ناصرم حرف می‌زدم و با چشمم گریه می‌کردم. مدتی شب‌ها حس خفگی داشتم و مدام سرفه می‌کردم. صبح بلند می‌شدم چای داغ می‌خوردم، گلویم کمی باز می‌شد. می‌رفتم رختشویی، باز از بوی تیز وایتکس سینه‌ام داغ می‌شد...».
بنا بر این گزارش در بخش ضمیمه کتاب، تصویر راویان کتاب به همراه تصاویری از فعالیت‌های این بانوان اندیمشکی در دفاع‌مقدس، شهدای منتسب به آنها و همچنین بیمارستان شهید کلانتری اندیمشک به عنوان محل رختشویی البسه رزمندگان آمده است. لازم به ذکر است خانم پوراندخت لین‌من، از راویان این کتاب پیش از انتشار و خانم خدیجه داغری، دیگر راوی کتاب هم مدتی پس از انتشار کتاب «حوض خون» از دنیا رفتند. 
بر اساس این گزارش، چاپ هفتم کتاب 504 صفحه‌‌ای «حوض خون» که حاصل همکاری دفتر تاریخ شفاهی اندیمشک و واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است، با قیمت 80 هزار تومان و شمارگان 1000 نسخه توسط انتشارات «راه‌یار» منتشر شده است. 

Page Generated in 0/0080 sec