در آستانه دومین سالگرد شهادت سپهبد قاسم سلیمانی، کتاب «حاجقاسمی که میشناسم» با روایت و خاطراتی از ۴۰ سال دوستی حجتالاسلام علی شیرازی با سردار دلها به اهتمام سعید علامیان از سوی انتشارات خط مقدم منتشر شد. به گزارش «وطنامروز»، در بخشی از این کتاب با عنوان «فدایی مردم» میخوانیم: موضوع انتخابات ریاستجمهوری داغ شده بود. مردم با نامهنگاری یا در فضای مجازی، از سردار سلیمانی درخواست میکردند کاندیدای ریاستجمهوری شود. خیلیها هم از گوشه و کنار با من تماس میگرفتند و نظر حاجقاسم را جویا میشدند. رفتم پیشش. گفتم: «خیلی از مردم مایلند کاندیدای ریاستجمهوری شوی...». نگذاشت حرفم تمام شود. گفت: تو که نظر مرا میدانی! گفتم: خودم مخالفم. هر کس از من میپرسد، میگویم سردار سلیمانی، رئیسجمهوری چند کشور است. اما پیام مردم را میدهم. میخواهم از زبان خودت بشنوم. گفت: هر کس پرسید، از قول من بگو سلیمانی فقط یک سرباز است؛ نه چیز دیگر!
گفتم: اگر مقام معظم رهبری راضی به این اقدام باشند، چی؟ با همان لبخند همیشگی گفت: اگر مقام معظم رهبری به من تکلیف کنند کاندیدای ریاستجمهوری شوم، میروم پیش ایشان، آنقدر گریه میکنم تا تکلیف را بردارند!
یکی از دوستان هم اخیرا برایم بازگو کرد که از بیت رهبری میآمدیم بیرون. به سردار سلیمانی گفتم: بیا کاندیدای ریاستجمهوری بشو. گفت: این را که میگویم، به مردم بگو. بگو من کاندیدای شهادتم؛ نه کاندیدای ریاستجمهوری!
همچنین یکی از خصلتهای حاجقاسم، این بود که جواب نامههای مردم را میداد. میگفت: مردم با امید به ما نامه مینویسند؛ باید جوابشان را بدهیم. هر کسی نامه مینوشت، حتما پاسخی میداد. یک دختر دبستانی به او نامه نوشته بود که به خاطر موفقیتم جایزه گرفتهام و آن را برای شما میفرستم که در راه دفاع از حرم خرج کنید. حاجقاسم اینطور جواب داده است: بسمه تعالی. دختر گلم، زهرا خانم عزیز، سلام. نامه توأم با محبت و ایثارت دریافت شد. دستان کوچک و توانمندت را میبوسم و انگشتریای را به یادگار برای دختر فداکارم میفرستم. انشاءالله بزرگ که شدی، در نماز و دعا، همه برادران و پدران فداکارت را فراموش نکن. سلیمانی.