برخی از مهمترین شخصیتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی آمریکا این کشور را در آستانه یک بحران درونی بیبازگشت میبینند
علی آران: آیا ایالات متحده باز هم شاهد جنگ داخلی خواهد بود؟ از باب یادآوری به آنهایی که چنین احتمالی را سراسر رد میکنند، باید گفت آمریکا در تاریخ تقریبا 300 سالهاش به عنوان یک کشور، دستکم شاهد ۳ جنگ بزرگ داخلی وحشیانه، خونین و مخرب بوده است؛ نخست جنگ پاکسازی قومی صدها هزار بومی که هندی یا سرخپوست خوانده میشدند، توسط مهاجران نورسیده اروپایی، سپس جنگ استقلال قرن هجدهم میلادی که 13 ایالت محلی شرق آمریکا را که مستعمره بریتانیا بودند، در مقابل انگلیسیها و حامیانشان قرار داد و سرانجام، جنگ بزرگ داخلی که پس از اختلاف بر سر نتیجه انتخابات 1860 میان ایالات شمالی و جنوبی آمریکا و در تعاریف سیاسی میان حکومت مرکزی مستقر در واشنگتن و حامیانش در برابر کنفدراسیون و حامیان بردهداری رخ داد.
با این پسزمینه، سوال ورودی را دوباره مطرح میکنیم: آیا ایالات متحده باز هم شاهد جنگ داخلی خواهد بود؟
خب! دستکم 4 شخصیت بانفوذ آمریکایی چنین جنگی را کاملا ممکن میدانند. نفر اول معرف حضور همه هست.
دونالد ترامپ که سال پیش در چنین مواقعی رئیسجمهور ایالات متحده بود و هنوز هم رهبر اصلی جمهوریخواهان برای فتح مجدد کاخ سفید در انتخابات 2024 محسوب میشود، بارها از عبارت «جنگ داخلی» برای آنچه در این کشور در حال وقوع است، استفاده کرد. او در نهایت روز ششم ژانویه سال جاری میلادی، زمانی که کنگره برای تایید نتایج انتخابات ریاستجمهوری 2020 تشکیل جلسه داده بود، هوادارانش را به حمله به ساختمان کنگره فراخواند که از نظر قانون اساسی نه فقط مقر پارلمان این کشور - شامل ۲ مجلس سنا و خانه نمایندگان - بلکه مقر مرکزی حاکمیت آمریکا محسوب میشود. ترامپیستها و جمهوریخواهان دست راستی افراطی همان روز در هجومی خونین، ساختمان کنگره را اشغال کردند. این واقعه جهان را شوکه کرد و خیلی از متفکران را متقاعد کرد تا آن را از منظرهای متفاوت به جرقه آغاز یک جنگ داخلی دیگر در ایالات متحده یا آغاز پایان دموکراسی آمریکایی تعبیر کنند. ترامپ به خاطر اینکه دستور حمله به مقر حکومت مرکزی را صادر کرده بود، در سنا محاکمه (استیضاح) شد و با وجود اصرار چندین تن از همحزبیهایش بر اینکه رئیسجمهور وقت قصد راه انداختن یک «جنگ داخلی» را داشته، در نهایت به خاطر شکاف گسترده میان جمهوریخواهان و دموکراتها، از استیضاح گریخت.
دومین شخصیت برجسته در این حوزه، «ری دالیو» میلیاردر سرشناس آمریکایی و موسس بزرگترین صندوق سرمایهگذاری در جهان است. او که در سالهای اخیر به خاطر کتابهای پرفروشش در زمینه پیشبینی روندهای نوین جهانی، شهرتی مضاعف یافته، در جدیدترین اثرش با عنوان «نظم در حال تغییر جهانی؛ چرا ملتها موفق میشوند و شکست میخورند» که کمتر از یک ماه پیش منتشر شد، جنگ داخلی در ایالات متحده را بسیار نزدیک دانسته است.
این کارآفرین موفق که صندوق بینالمللی بزرگ بریج واتر آسوشیتس را تاسیس کرده، در این اثر با آمار و ارقام و بر اساس مطالعات معتبر معاصر، سختترین دورههای اقتصادی و سیاسی کشورها را بررسی میکند تا به معیاری درباره وقوع تغییرات بحرانی در یک کشور یا دولت-ملت برسد. درباره ایالات متحده او چنین نتیجهای میگیرد: «طبق احتمالی بسیار خطرناک، جامعه ایالات متحده طی ۱۰ سال آینده بشدت دوقطبیتر از چیزی که امروز هست میشود و به سمت جنگ داخلی حرکت میکند». (پایین صفحه)
سومین شخصیت اما یک ژنرال است. او میتواند هر یک از ۳ ژنرال بازنشسته پنتاگون در نظر گرفته شود که اخیرا در بیانیهای در روزنامه واشنگتنپست هشدار دادند کودتا در ایالات متحده در سال ۲۰۲۴ – همزمان با ورود مجدد دونالد ترامپ به انتخابات ریاستجمهوری- میتواند ارتش را از هم پاشیده و این کشور به اندازه کافی دچار واگرایی را وارد جنگ داخلی کند.
ژنرالهای سابق «پل ایتون»، «آنتونیو تاگوبا» و سرتیپ سابق «استیون اندرسون»، حدود 10 روز پیش در یادداشت مزبور نوشتند در حالی که کشور دچار چنددستگی شده، ما باید برای آماده شدن برای بدترین وضعیت گام برداریم.
این بیانیه هشدارآمیز که به مناسبت نزدیک شدن به نخستین سالگرد شورش در کنگره منتشر شده بود، مطرحکننده نگرانی فزاینده طبقه نظامی قدرتمند آمریکا بود در زمینه پیامدهای انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۴ و احتمال بروز هرج و مرج کشنده در ارتش که همه آمریکاییها را در معرض خطر جدی قرار میدهد. به عبارت دیگر کسانی از نزدیک بودن احتمال کودتا و چیزی شبیه جنگ داخلی صحبت میکنند که بیش از هر کسی در آمریکا با مکانیسم نظامیگری از جمله کودتا و جنگ آشنا هستند.
مخاطب نخست این ژنرالها در حقیقت فرماندهان بلندپایه ارتش آمریکا بودند که چنین مورد خطاب قرار گرفتند: «اگر اعضای ارتش با کسانی که میخواهند دولت را سرنگون کنند متحد شوند، کودتای بعدی بسیار فاجعهآمیزتر خواهد بود».
آنها سپس کل یانکیها را خطاب قرار دادند: «بدون بهبود وضعیت، احتمال فروپاشی در ارتش که منعکسکننده فروپاشی اجتماعی یا سیاسی است، بسیار واقعی است. شمار نگرانکنندهای از کهنه سربازان و حتی نظامیان فعال در حمله به ساختمان کنگره شرکت کردند و در صورت وقوع شورش دیگری، پتانسیل شکست کامل زنجیره فرماندهی وجود دارد».
این ژنرالهای سابق آمریکا هشدار میدهند در یک انتخابات مناقشهبرانگیز، برخی ممکن است از برخی دستورات فرمانده کل قوا پیروی کنند، در حالی که سایر یگانهای سرکش ممکن است از ترامپ بازنده پیروی کنند. عجیب نیست که بگوییم این امر به یک فروپاشی نظامی و جنگ داخلی منجر میشود. این ۳ ژنرال مورد «کریستوفر میلر» وزیر موقت دفاع در آخرین روزهای دولت ترامپ را مطرح میکنند که پس از واقعه ششم ژانویه 2021 شهادت داد عمدا از حفاظت نظامی از ساختمان کنگره خودداری کرده است. چنین وضعی، از نگاه این نظامیان کارکشته، عدم آمادگی نظامی آمریکا را برای یک رویداد مشابه دیگر نشان میدهد.
آنها از پنتاگون خواستند برای تقویت وحدت فرماندهی اقدام کند و دستور بازنگری فوری وضعیت همه اعضای نظامی و کارمندان بخش نظامی را صادر کند. همچنین توصیه کردند وزارت دفاع رزمایش آمادگی برای کودتا یا جنگ داخلی برگزار کند.
* و اینک مشاور سیا
و اما چهارمین شخصیت آمریکایی که سایه جنگ داخلی را نزدیک میبیند. او شاید در جایگاه یک رهبر سیاسی و نظامی یا یک الیگارش نباشد اما به واسطه موقعیتی که در میان نخبگان ۲ جامعه اطلاعاتی و علمی آمریکا دارد، میتوان بیش از سایرین بر دیدگاههایش تکیه کرد.
پروفسور «باربارا . اف. والتر» در حال حاضر استاد علوم سیاسی در دانشگاه کالیفرنیا در سندیگو و عضو شورای روابط خارجی CFR است که میتوان آن را معادل اتاق فکر دستگاه دیپلماسی ایالات متحده دانست. این اندیشکده مستقر در نیویورک که 5103 عضو شامل سیاستمداران ارشد، مدیران سیا، بانکداران، حقوقدانها، پروفسورها و چهرههای مطرح رسانهای دارد، در عین حال مرکز اعمال حاکمیت خاندانهای بانکدار صهیونیست به رهبری راکفلرها بر آمریکاست.
خانم والتر نه تنها یکی از این اعضاست، بلکه در یک هیات مشاوره به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) با نام «گروه ویژه بیثباتی سیاسی» نیز عضویت دارد که کارویژهاش نظارت بر آخرین وضعیت کشورهای سراسر جهان است.
او محققی برجسته است که در چندین نشریه مرجع و اندیشکده سیاسی و امنیتی آمریکا حضور دارد و به مسائلی چون خشونت سیاسی، شیوع و وقوع جنگ داخلی و منطقه خشونت تروریستی میپردازد. با چنین جایگاهی او نخستین چهره علمی برجسته آمریکا بود که پس از هجوم ترامپیستها به کپیتال هیل، به طور جدی هشدار داد این رویداد به دومین جنگ داخلی آمریکا (پس از جنگ 1860) منجر خواهد شد. حال پروفسور والتر در کتاب جدید خود با عنوان «جنگهای داخلی چگونه به پا میشوند و چگونه میتوان آنها را متوقف کرد» (تصویر سمت چپ) نگرانی خود را درباره کشورش چنین ابراز میکند: «ما بیش از آنچه هر کداممان ممکن است باور داشته باشیم، به جنگ داخلی نزدیک هستیم».
کارویژه او در هیات مشاور سیا، پیشبینی آن است که کدامیک از کشورها بیشتر در معرض خطر بحرانی شدن خشونتهای داخلی هستند. اگر چه «گروه ویژه بیثباتی سیاسی» طبق قانون نمیتواند آنچه را که داخل ایالات متحده اتفاق میافتد ارزیابی کند اما باربارا والتر- این یار قدیمی سازمان سیا که کار خود را صرف مطالعه جنگهای داخلی در سوریه، لبنان، ایرلند شمالی، سریلانکا، فیلیپین، روآندا، آنگولا، نیکاراگوئه و بسیاری جاهای دیگر جهان کرده و چه بسا مشاور جنگافروزی آمریکا در این کشورها نیز بوده- به واسطه نفوذش در شورای روابط خارجی و نزدیکی به خاندان راکفلر، توانسته خود را از قانون مستثنا کند.
او در این کتاب که قرار است 11 ژانویه 2022 وارد بازار نشر شود، آخرین تکنیکهای پیشبینی بحران را برای پیشبینی آینده کشورش به کار گرفته و به این نتیجه رسیده «جنگ از آنچه در آینه رسانهها میبینیم، به ما نزدیکتر است».
والتر در کتابش مینویسد: «هیچکس (در آمریکا) نمیخواهد باور کند دموکراسی محبوبش در حال افول است یا به سمت جنگ میرود... اما اگر شما تحلیلگری در یک کشور خارجی بودید که به رویدادهای آمریکا نگاه میکردید –همانطور که به رویدادهای اوکراین یا ساحل عاج یا ونزوئلا نگاه میکنید- و یک فهرست آزمون را نگاه میکردید و هر یک از شرایط مربوط به احتمال جنگ داخلی را مورد ارزیابی قرار میدادید، متوجه میشدید ایالات متحده، یک دموکراسی که بیش از ۲ قرن پیش تأسیس شده، وارد قلمروی بسیار خطرناکی شده است».
در کتاب «جنگ های داخلی چگونه به پا میشوند و چگونه میتوان آنها را متوقف کرد» میخوانید که در واقع ایالات متحده قبلا آنچه را که سیا به عنوان ۲ مرحله اول شورش در هر کشوری معرفی میکند - مرحله «پیش از شورش» و «درگیری اولیه»- پشت سر گذاشته است. حال تنها زمان نشان خواهد داد آیا مرحله نهایی یعنی «شورش باز» آغاز شده است یا خیر. از نظر نویسنده با اشغال ساختمان کنگره توسط حامیان دونالد ترامپ در 6 ژانویه، مرحله شورش نیز آغاز شده است.
این کتاب مجموعهای از وقایع خشن اواخر دوران ریاستجمهوری ترامپ را فهرست میکند؛ از خشونت سیاسی چندین شهر در جنوب غربی تگزاس گرفته تا اقدام یک گروه شبهنظامی راست افراطی برای ربودن فرماندار میشیگان و محاکمه او به جرم خیانت، در حالی که فرماندار فقط با دستور شفاهی ترامپ برای پایان دادن به قرنطینه عمومی مخالفت کرده بود. سوال اینجاست که آیا حمله نهایی حامیان ترامپ و معتقدان به تئوری توطئه شامل گروه شبهنظامی مسلح «پسران مغرور» به کپیتال هیل، حلقه آخر این زنجیره از خشونتهاست یا شروع غائلهای بزرگتر؟
* آمریکا در وضعیت «آنوکراسی» یا «هیچ سالاری»
طبق مطالعاتی که در این کتاب مورد توجه قرار گرفته، بر خلاف دیدگاه عمومی، فقط خودکامگیها و دموکراسیهای کامل تا حد زیادی از جنگ داخلی مصون هستند، اگرنه کشورهایی مثل ایالات متحده امروزین که ما بین این ۲ طیف قرار دارند، در آسیبپذیرترین وضعیت هستند.
اوضاع در دوران ترامپ به قدری بد شد که حتی آمریکای پساترامپ -تازه اگر او ۳ سال دیگر به قدرت بازنگردد- هم دیگر از نظر فنی واجد شرایط دموکراسی (مردمسالاری) نیست. والتر با استناد به مجموعه دادههای «پالیتی» (سیاست) صادره از مرکز صلح سیستمی «سیاسپی» -که گروه ویژه سیا آن را در پیشبینی بیثباتی و خشونت بسیار مفید میداند- ایدهای جدید را مطرح میکند: ایالات متحده اکنون یک «آنوکراسی» یا «هیچ سالاری» است؛ جایی بین یک حکومت دولت مردمسالار و یک حکومت استبدادی.
خانم مشاور سیا، سامانه رتبهبندی مورد استفاده در «گروه ویژه بیثباتی سیاسی» را در کتاب خود مورد استفاده قرار میدهد تا نشان دهد طبق شاخص پالیتی، دموکراسی آمریکایی در بیشتر تاریخ خود، امتیاز بالای 10 یا نزدیک به آن را به دست آورده بود اما در ۵ سال دوران ترامپ (از 2016 که او در انتخابات پیروز شد تا 2021 که قدرت را در عین مقاومت زیاد واگذار کرد) این کشور به سرعت به منطقه آنوکراسی (هیچ سالاری) سقوط کرد. در پایان دوره ریاستجمهوری او، امتیاز ایالات متحده به 5 کاهش یافت و این کشور را برای نخستینبار از سال 1800 به یک «خرده مردمسالاری» تبدیل کرد. والتر در این باره مینویسد: «ما دیگر قدیمیترین دموکراسی مستمر جهان نیستیم. این افتخار اکنون در اختیار سوییس و پس از آن نیوزیلند و سپس کانادا قرار دارد. ما دیگر همتای کشورهایی مانند کانادا، کاستاریکا و ژاپن نیستیم که همگی دارای شاخص پالیتی 10+ هستند».
کاهش ۵ امتیاز در مدت ۵ سال خطر جنگ داخلی را بشدت افزایش میدهد (سقوط ۶ امتیاز در ۳ سال واجد شرایط خطر بالای جنگ داخلی است). والتر در این باره توضیح میدهد: «یک دموکراسی جزئی ۳ برابر بیشتر از یک دموکراسی کامل، جنگ داخلی را تجربه میکند. کشوری که در این آستانه قرار دارد (همانند آمریکا با رده 5+) میتواند براحتی از طریق ترکیبی از حکمرانی بد و اقدامات غیردموکراتیک فزاینده به سمت یک درگیری سوق داده شود که نهادهای آن را بیشتر تضعیف میکند.
واشنگتنپست در نقدی بر این کتاب به مشابهت یافتههای دیگر با نتایج والتر اشاره دارد. مثلا «موسسه بینالمللی دموکراسی و کمک به انتخابات» مستقر در استکهلم در گزارشی که ماه گذشته منتشر کرد، آمریکا را در فهرستی از «دموکراسیهای رو به عقب» قرار داد و در این باره نوشت: «ایالات متحده، [مدعی] سنگر دموکراسی جهانی، خود قربانی گرایشهای استبدادی شد». یک نظرسنجی جدید توسط کنسرسیوم دانشگاهی «برایت لاین واچ» (مطالعات خط روشن) نیز نشان داد 17 درصد از کسانی که آمریکاییهای بشدت جمهوریخواه معرفی میشوند، حامی استفاده از خشونت هستند. بدتر اینکه 39 درصد طرفداران این حزب چه برای بازگرداندن ترامپ به قدرت، چه ممانعت از حکومت موثر دموکراتها، حاضر به انجام هر کاری هستند.
پرسشی که دانا میلبنک، روزنامهنگار واشنگتنپست و همکار سابق جمال خاشقجی، مخالف سعودی قربانی مشترک بنسلمان و ترامپ مطرح میکند، این است:«آیا میتوانیم از ورطهای که جمهوریخواهان ترامپیست ما را به آن سوق دادهاند، عقبنشینی کنیم؟»
او خود پاسخ میدهد دموکراتها با تایید چنین وضعی در حال رایزنی هستند که دستور کار جو بایدن برای دوران ریاستجمهوریاش تحت عنوان «دوباره بهتر بسازیم» به نفع حقوق رایدهی قانونگذاران حامی دموکراسی متوقف شود. در عوض جمهوریخواهان با چنگ و دندان با این کار مقابله به مثل خواهند کرد. به عبارت دیگر حتی تلاش برای برونرفت از ورطه ترامپیسم نیز جامعه آمریکا را ۲ شقه خواهد کرد. همانطور که والتر نوشته، این کشور در آستانه مرحله «شورش باز» و گسترده شدن درگیریهای داخلی است. طبق پیشبینی سازمان سیا، به محض آنکه کشوری از این حد آستانه بگذرد، «خشونت ادامه پیدا میکند، زیرا افراطگرایان حملاتی فزاینده را انجام میدهند که شامل تروریسم و جنگ چریکی، از جمله ترور و کمین میشود».
والتر با تکیه بر آخرین تحقیقات بینالمللی و درسهایی از جنگهای داخلی در بیش از 20 کشور، عوامل خطر حیاتی را از عقبنشینی دموکراتیک گرفته تا جناحبندی و سیاستهای نارضایتیسازی معرفی میکند.
او به این نتیجه میرسد که در طول ۲ دهه گذشته، تعداد جنگهای داخلی فعال در سراسر جهان تقریبا ۲ برابر شده است و این جنگها دیگر مشابه آنچه در قرن نوزدهم یا نیمه اول قرن بیستم میلادی شاهد بودیم، محدود نخواهند بود. به قول این مشاور سیا، این بار با اعمال خشونتآمیز و ترور پراکنده که توسط رسانههای اجتماعی نیز تسریع میشود، آمریکاییها را متحیر خواهد کرد که چگونه میتوانستند اینقدر کور باشند.
***
نگاهی به کتاب «نظم در حال تغییر جهانی؛ چرا ملتها موفق میشوند و شکست میخورند»
دهه 2020 موعد جنگ داخلی آمریکا
ری دالیو*: طبق احتمالی بسیار خطرناک، جامعه ایالات متحده طی ۱۰ سال آینده بشدت دوقطبیتر از چیزی که امروز هست میشود و به سمت جنگ داخلی حرکت میکند. قانون اساسی طولانیترین و تحسینبرانگیزترین نظم داخلی است که احتمال رها کردن آن را کمتر میکند اما اگر چنین شود، مشکلات بیشتری ایجاد خواد شد. در شرایطی مثل وضع فعلی که قوانین حاکمیتی آمریکا نادیده گرفته میشود، احتمال وقوع چنین جنگی ۳۰ درصد است. ۶ مرحله چرخه نظم و بینظمی داخلی در کشوری مثل ایالات متحده میتواند منجر به جنگ داخلی شود که آمریکا در حال حاضر در مرحله پنجم قرار دارد؛ شرایط بد مالی و درگیری شدید. به عنوان مثال، وقتی انتخابات بسیار رقابتی و نزدیک برگزار میشود و بازندهها به تصمیمات احترام میگذارند، واضح است که نظم رعایت میشود اما وقتی نامزدها بر سر قدرت میجنگند و آن را به چنگ میآورند، این به وضوح نشاندهنده خطر قابل توجه یک تغییر انقلابی با تمام بینظمی همراهش است. مردم آمریکا از جمله مقامات عالیرتبه آشکارا در صحت انتخابات اخیر تردید کرده و تمایل خود را برای مبارزه برای اعتقادات خود ابراز کردهاند. مطالعههای متعددی درباره ایالات متحده انجام شده که نشاندهنده شکاف فزاینده احساسی بین ۲ حزب غالب سیاسی یعنی دموکراتها و جمهوریخواهان است. به عنوان مثال یک نظرسنجی اخیر نشان میدهد ۱۵ درصد جمهوریخواهان و ۲۰ درصد دموکراتها فکر میکنند فقط کافی است اکثریت حزب سیاسی رقیبشان بمیرند تا وضعیت کشور بهتر شود.
* میلیاردر آمریکایی و مؤسس بریج واتر آسوشیتس، بزرگترین صندوق سرمایهگذاری در جهان