محمدعلی صمدی*: برآورد کارشناسان نظامی این بود که قرار داشتن «تنگه امالرصاص» در عمق قلمرو آبی عراق و لزوم حرکت در خلاف جهت اصلی آب برای عبور از آن، موجب میشود حساسیت دشمن روی آن کم باشد و امکان خوبی برای عبور فراهم شود.
به این ترتیب، عبور شبانه حدود هزار غواص از «تنگه» به عنوان «تاکتیک ویژه این عملیات» تعیین شد. غواصان پس از عبور از «تنگه»، باید جزیره «امالرصاص» را دور زده و ضمن ورود از سواحل پشتی به این جزیره، همزمان وارد جزیره «بلجانیه» میشدند و سپس خود را به کرانه جنوبی رودخانه میرساندند. به این ترتیب خطوط دفاعی دشمن در آن سوی اروندرود شکسته میشد. در نتیجه، نیروهای عراقی در جزایر از پشت هدف قرار گرفته و آرایش نظامی آنان در هم میریخت. در این مرحله، صدها قایقِ حامل رزمندگان- که ساعاتی قبل در دهانه رودخانه کارون و نهر عرایض در انتظار تحقق «تاکتیک ویژه» بودند- با سرعت به سوی جزایر یورش میبردند که منجر به سقوط آنها میشد. آزادی کامل جزایر، در پهنه عریض و متلاطم اروند، جای پایی محکم برای عبور هزاران رزمنده ایرانی فراهم و رسیدن به آن سوی رودخانه را بسیار آسان میکرد. فاصله میان سواحل جنوبی اروندرود تا ابوالخصیب (حدود 10 کیلومتر)، بیدفاعترین قسمت حصار دفاعی بصره بود و رسیدن رزمندگان به ابوالخصیب، معنایی جز تسلط ایران بر این شهر نداشت.
حالا علاوه بر «شلمچه»، محور «ابوالخصیب» هم در برابر پاسداران و بسیجیان قرار داشت و امید میرفت در نتیجه عملی شدن تاکتیک ویژه و سقوط جنوب بصره، مقاومت در جبهه شلمچه مختل شود و امکان موفقیت در این محور نیز افزایش یابد.
عملیات کربلای 4، سوم دیماه ۱۳۶۵، از ۳ محور آغاز شد؛ «شلمچه»، «امالرصاص» و «جزیره مینو». مطابق طرح عملیات، رزمندگان، در شمال اروندرود، به مواضع مستحکم «شلمچه» و در جنوب این رودخانه به «ابوالخصیب» حمله میبردند. هجوم در محور جزیره مینو هم بنا بود از جناح چپ «تلاش اصلی» (همان تاکتیک ویژه) در تنگه امالرصاص حمایت کرده و مانع رسیدن قوای پشتیبانی به نیروهای دشمن در جزایر شود. گردانهای غواص لشکر 14 امام حسین(ع)، 31 عاشورا و 21 امام رضا(ع) از حوالی نهر عرایض وارد آب شده و به سوی «تنگه امالرصاص» حرکت کردند.
در همان ساعات نخستین عملیات مشخص شد دشمن در ۲ طرف تنگه امالرصاص متمرکز شده و با هوشیاری، مسیر عبور غواصان را زیر آتشی پرحجم دارد. رسیدن گزارشهایی مبنی بر اینکه در نقاطی از تنگه، نظامیان بعثی با چراغ قوه، سطح آب را جستوجو میکنند نشانهای بسیار بد بود. با این وضع، عبور از تنگه در ابعاد پیشبینیشده، به عنوان «تاکتیک ویژه عملیات» غیرممکن بود. با این حال، رزمندگان در ۲ محور دیگر(شلمچه و جزیره مینو)، پیشرویهای قابل توجهی در عمق خطوط دشمن داشتند، بویژه در منطقه «شلمچه» که چند سال بود غیرقابل نفوذ به حساب میآمد. گزارشها مبنی بر شکستن دژ افسانهای شلمچه توسط ۲ تیپ «57 حضرت اباالفضل(ع)» و «19 فجر» باعث حیرت شده بود. رزمندگان لرستانی و فارسی، حتی موفق شدند قرارگاه تاکتیکی یک تیپ عراق را که مامور حفاظت از منطقه طلایی موسوم به «پنج ضلعی» بود، به تصرف خود درآورند. چنین پیشروی سریعی در شلمچه به تخیل هیچکدام از فرماندهان خطور نمیکرد. در محور جزیره مینو هم، پاسداران و بسیجیان بهرغم مقاومت سرسختانه دشمن و با سختی فراوان، موفق به عبور از اروندرود شده و حتی واحدهایی از رزمندگان خود را به روی جاده استراتژیک «بحار» رساندند. این توفیقات، به دلیل مسدود بودن محور «تلاش اصلی»، نمیتوانست نتیجه نهایی عملیات را تامین کند. اصرار بر ادامه طرح عملیاتی، علاوه بر افزایش تلفات، امکان داشت به نابودی کامل فرصتی منجر شود که در ذهن غالب سیاسیون و نظامیان میتوانست آخرین بزنگاه ایران برای تعیین تکلیف جنگ باشد. به همین علت، عملیات نظامی، پس از حدود 24 ساعت، در تمام جبهه متوقف شد و قوای خطشکن (حدود 40 گردان از 260 گردان وارد عمل شده بودند) به خطوط پیش از عملیات بازگشتند (پس از چند روز مشخص شد حدود هزار رزمنده به قرارگاههای خود بازنگشته و به جمع شهدا ملحق شدهاند). حالا طرح عملیات نیاز به بازبینی و اصلاح داشت. ارزیابی سریع نتایج مرحله اول عملیات آغاز شد. چشمها از ابوالخصیب به سوی شلمچه چرخید.
در این زمان، اتفاق غیرمنتظرهای رخ داد. گزارشهای رسیده حکایت از آن داشت ارتش صدام با تصور انصراف ایران از تداوم عملیات، تمرکز قوای خود را در جبهه بصره کاهش داده است. فرماندهان ایرانی که مترصد چنین فرصتی بودند، با طراحی و تدبیری سریع، «تلاش اصلی» عملیات را از امالرصاص به شلمچه - که قابل نفوذ بودن آن در همین عملیات مشخص شده بود- تغییر داده و مهیای ادامه عملیات شدند. بدبینترین فرماندهان نظامی عراق، بر اساس شناخت قبلی از شیوه رزم ایرانیان، باور داشتند ایران برای انجام عملیات بزرگ بعدی، در هر محوری حداقل به ۲ ماه زمان نیاز دارد و البته اکثر همقطارانشان معتقد بودند عملیات بزرگ بعدی ایران - اگر هم انجام شود- به زمستان سال آینده موکول خواهد شد. اینگونه بود که ۲ هفته بعد، زمانی که حمله سنگین و پرتوان رزمندگان ایرانی، این بار از محور شلمچه به سمت بصره آغاز شد، اصل غافلگیری کاملا محقق شد. تصمیم گرفته شد مرحله دوم عملیات در رسانههای گروهی به نام «کربلای ۵» عنوان شود تا تاثیرات عملیات تبلیغاتی عراق بر روی ناکامی مرحله اول به حداقل برسد. این یورش جدید با موفقیتی خیرهکننده، رزمندگان ایرانی را به فاصلهای بیسابقه تا بصره رساند. همین پیروزی بود که باعث شد متحدان غربی صدام، برای نجات عراق از مخمصه، به تکاپو افتاده و در نهایت قطعنامه ۵۹۸ را تنظیم و تصویب کنند؛ قطعنامهای که با ایدهآلهای مدنظر ایران فاصله قابل توجهی داشت اما برای نخستینبار، حداقلی از درخواستهای ایران طی سالهای جنگ، در آن درج شده بود. به این ترتیب، سال ۶۵ که با پیروزی در والفجر 8 آغاز شده بود، با پیروزی در کربلای 5 پایان یافت و مرحله جدیدی از جنگ آغاز شد.
* پژوهشگر و تاریخنگار