printlogo


کد خبر: 242308تاریخ: 1400/10/13 00:00
گفت‌وگوی وطن‌امروز با حامد فخری‌زاده، فرزند شهید دکتر فخری‌زاده درباره مؤلفه‌های مشترک شخصیتی این دانشمند هسته‌ای با سردار شهید سلیمانی
هم‌‌مکتب
استکبارستیزی، دشمن‌شناسی و بنیان‌های عرفانی و اخلاقی مهم‌ترین وجوه شباهت شهیدان فخری‌زاده و سلیمانی است

* با توجه به اینکه سالیان متمادی ملازم پدر بوده‌اید، چه موضوعاتی را مهم‌ترین وجه شباهت بین پدر و شهید سلیمانی می‌دانید؟
به نظر من مهم‌ترین شباهت شهید فخری‌زاده و شهید سلیمانی، دشمن‌شناسی و استکبارستیزی است؛ ۲ عنصری که باید به صراحت بگویم متأسفانه در خیلی از مسؤولان به آن شکلی که باید باشد، یافت نمی‌شود. این دو عزیز دشمن را بخوبی شناختند، نقشه دشمن را بدرستی تشخیص دادند و تا آخرین قطره خون پای استکبارستیزی ایستادند. این به نظر من مهم‌ترین وجه اشتراک شخصیت این دو عزیز است. البته ناگفته نماند که این دو بزرگوار از نظر عرفانی و اخلاقی نیز اسوه و نمونه و از این وجه بسیار نیز به هم شبیه‌ بودند. 
 
* آنطور که ما بعد از شهادت شهید فخری‌زاده گفتارها و بیانات ایشان را شنیدیم و خواندیم، به نظر می‌رسد علاقه به عرفان در وجود ایشان موج می‌زده است؛ موضوعی که دقیقا در سردار شهید سلیمانی نیز می‌بینیم. 
بله! همین‌طور است. یکی از موضوعاتی که همه نزدیکان و دوستانی که با شهید فخری‌زاده کار می‌کردند به آن صحه می‌گذارند، شخصیت عرفانی ایشان است. ایشان هم در عرفان نظری و هم در عرفان عملی فردی حاذق بود. ایشان نه تنها تفسیر قرآن کار می‌کرد، بلکه تفسیر قرآن درس می‌داد. اینکه می‌گویم عرفان عملی یعنی واقعا توحید، تقوا و اخلاص را در لحظه لحظه زندگی خود به کار می‌بست. شما اگر صحبت‌های ایشان را در موضوعات دینی، اخلاقی و عرفانی ببینید، متوجه عمق این سخنان و نگاه تازه ایشان به این مباحث می‌شوید. ما خودمان فکر می‌کنیم در موضوعات توحیدی، مطالعاتی داشته‌ایم و به فهمی از این موضوعات الهیاتی رسیده‌ایم اما وقتی پای حرف ایشان می‌نشستیم انگار با موضوع تازه‌ای مواجه شده‌ایم. نحوه بیان ایشان و تقریر ایشان نسبت به این موضوعات بسیار متفاوت و نو بود. 
در اینجا خالی از لطف نیست به این موضوع هم اشاره کنم تقوای شهید فخری‌زاده و شهید سلیمانی در موضوع نحوه ارتباط با خانواده نیز خود را نشان می‌داد. ما گاهی در دوره نوجوانی اگر مطلب خاصی را با پدر مطرح می‌کردیم، ایشان می‌گفت شما مگر با بچه‌های دیگری که من پدرشان نیستم چه فرقی می‌کنید؟ اینقدر مراقبت و تقوا نسبت به مسائل از خود نشان می‌دادند. 
یکی از موضوعات اخلاقی دیگری که بین شهید فخری‌زاده و شهید سلیمانی مشترک می‌بینم، خاکی بودن و تواضع و فروتنی این دو بزرگوار است. اگر کسی پدر را به همراه تیم محافظان می‌دید، آنقدر پدر گرم و صمیمی برخورد می‌کرد که شخص فکر می‌کرد ایشان خودش از اعضای تیم محافظت است.  
 
* آیا بین شهید سلیمانی و شهید فخری‌زاده ارتباطاتی وجود داشت؟
ببینید! شهید فخری‌زاده همان‌قدر که برای جامعه گمنام بود، برای ما هم گمنام بود. اینگونه نبود که ما از جزئیات ارتباطات پدر و مراودات ایشان اطلاع داشته باشیم اما خاطره‌ای را از یکی از اعضای تیم امنیتی پدر نقل می‌کنم که نشان می‌دهد بین حاج‌قاسم و شهید فخری‌زاده ارتباطاتی بوده و حاج‌قاسم بخوبی پدر و جایگاه پدر را می‌شناخته است. 
همان‌طور که می‌دانید به خاطر ملاحظات امنیتی، پدر هیچ سفر زیارتی خارج از کشور نمی‌توانست برود، هیچ وقت نتوانست به حج برود، در سفری که به خوزستان رفته بود، خواهش می‌کند ایشان را به نزدیک‌ترین نقطه به حرم امام حسین(ع) ببرند. به همین خاطر ایشان را به شلمچه می‌برند و ایشان از شلمچه، امام حسین(ع) را زیارت می‌کند. یکی از بچه‌های تیم حفاظت پدر تعریف می‌کرد من یکبار حاج‌قاسم را دیدم، از حاج‌قاسم خواستم با توجه به توانایی‌هایی که ایشان دارد و ارتباطاتی که با حشدالشعبی دارد، در یکی از سفرهای خود به عراق، دکتر فخری‌زاده را هم با خود ببرد تا ایشان بتواند به زیارت امام حسین(ع) برود، چون آرزوی زیارت کربلا به دل ایشان مانده بود. حاج‌قاسم تا این حرف را می‌شنود، بلافاصله می‌گوید من به هیچ عنوان مسؤولیت این سفر را نمی‌پذیرم. بعد جمله‌ای می‌گوید که البته از روی تواضع و خاکساری و فروتنی همیشگی ایشان بوده است. ایشان می‌گوید اگر برای من اتفاقی بیفتد، صدها حاج‌قاسم هست که جای من را پر کند ولی اگر برای دکتر فخری‌زاده اتفاقی بیفتد، مثل فخری‌زاده وجود ندارد. این خاطره نشان می‌دهد حاج‌قاسم اطلاع دقیقی از موقعیت و فعالیت‌های پدر داشته، چون هویت شهید فخری‌زاده برای خیلی از مسؤولان رده‌‌بالای کشور هم ناشناخته بود و فقط عده معدودی از ایشان و کارهای‌شان باخبر بودند اما دقت نظر شهید سلیمانی نشان می‌دهد ایشان از هویت و کارهای پدر بخوبی باخبر بوده است. 
 
* واکنش شهید فخری‌زاده به خبر شهادت حاج‌قاسم چگونه بود؟
ایشان بعد از شنیدن خبر شهادت حاج‌قاسم خیلی ملتهب بود، نه تنها ملتهب، بلکه بشدت اندوهگین و متاثر بود. اندوه ایشان تنها به‌واسطه از دست دادن کسی که فقط مسؤولیت نظامی داشت، نبود، خیر! ایشان به سردار سلیمانی به چشم یک انسان کامل که از نظر روحی در «اعلی علیین» سیر می‌کند، نگاه می‌کرد. برای سردار سلیمانی در همان مجموعه سپند، مجلس ختم و بزرگداشتی می‌گیرند که سخنانی که از ایشان در وصف سردار سلیمانی می‌شنوید، در همین جلسه بیان شده است.

Page Generated in 0/0067 sec