printlogo


کد خبر: 242311تاریخ: 1400/10/13 00:00
ادامه عزیز ایران

می‌دانند که اگر اعتقاد و اعتماد رزمندگان به خداوند متعال نبود هرگز نمی‌توانستیم در مقابل توپ و تانک عراق مقاومت کنیم. این نصرت و یاری خداوند بود که غیرممکن‌ها را برای ما ممکن کرد؛ اِن تَنصُرُوا‌الله یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم.
شهید سلیمانی در این میدان تربیت شده است و در این مکتب رشد کرده است. 
به اعتقاد من شهید سلیمانی با دیدن شهدای بزرگی مانند شهید همت و شهید خرازی که هر یک نمایندگان تفکر ناب اسلامی و الگوهایی والا برای بشریت بودند، در میدان جنگ به اوج معنویت و اخلاص رسیده بود. ما برخی از این شهیدان را در زمان جنگ از نزدیک دیده بودیم، همه جوان بودند اما واقعا عظمت روحی داشتند.  ایشان در کلاس امام خمینی(ره) و همراهی با شاگردانی مثل شهید همت و شهید زین‌الدین و شهید خرازی و دیگر شهدای بزرگ جنگ، آب‌دیده شده بود. افراد زیاد دیگری در آن فضا تنفس کردند اما شاید عده کمی اخلاص شهید سلیمانی را پیدا کردند. 
پیامبر(ص) صحابه و اصحاب بسیار داشتند اما همه ابوذر، سلمان و مقداد نبودند. قابلیت و ظرفیت شهید سلیمانی، ظرف بسیار مناسبی بود برای آن معارف و معنویت مکتب نورانی امام که این مکتب تا آخر عمر سردار سلیمانی در زندگی ایشان بروز و ظهور پیدا کرد.  یادداشت‌هایی که ایشان قبل از شهادت به رشته تحریر درآورده‌اند نشان از نهایت اخلاص و صفای ایشان دارد. در حالات ایشان نیز مشهود بود که چقدر آماده رفتن و چقدر دل کنده و رها شده از دنیاست. البته این میل به شهادت و رهایی از دنیا در ایشان باعث نشد که ترک دنیا کرده و به گوشه‌ای بخزد، بلکه تا آخرین لحظات عمر خویش بسیار پرکار و مجاهد بود و اگر تقدیر و مشیت الهی بر شهادت ایشان نبود آثار و برکات اقدامات و فعالیت‌های ایشان تا به امروز ادامه داشت، اگر چه برکات شهادت ایشان اگر از دوران حیاتش بیشتر نباشد کمتر نیست. 
همین روحیه اخلاص ایشان باعث شده بود که فراتر از جناح‌ها، قومیت‌ها و حتی فراتر از مذاهب و ادیان فکر کند. احساس او این بود که ما یک مسؤولیت بشری و جهانی داریم؛ مسؤولیت ما محدود به یک حزب خاص، جریان فکری خاص، مذهب خاص و دین خاص نیست. سردار سلیمانی خود یک شیعه معتقد، حزب‌اللهی و انقلابی بود و هیچ شکی در این نیست اما نگرشش جهانی بود، نگرش ایشان محدود به یک کشور، عقیده، حزب و گروه نبود، به همین دلیل سازمان‌هایی هم که ایجاد کرد فراملیتی و فراقومیتی بودند. ایشان به دلیل اینکه فرامرزی و فرادینی می‌اندیشید، مورد توجه همه مذاهب، ادیان، آزادی‌خواهان و ارزش‌طلبان عالم بود و به عنوان نمادی از همه این ارزش‌ها مطرح بود و این اصلا چیزی نیست که براحتی در کسی پیدا شود.  خداوند راه هدایت را برای همه باز کرده است اما اندکی از بندگان خداوند شاکر هستند و در این مسیر گام می‌نهند؛ «قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ». سردار سلیمانی از آن اندک افرادی بود که در مسیر هدایت و اخلاص گام بر‌می‌داشت و همین باعث می‌شد که کار ایشان اثر می‌کرد. عده‌ای هستند که بسیار کار می‌کنند و زحمت می‌کشند ولی کارشان اثر ندارد یا اگر اثر دارد ماندگار نیست اما کارهای ایشان موثر و آثارش هم ماندگار بود. 
 
* حضرت آیت‌الله! به نظر شما پس از عنصر محرز اخلاص در سردار سلیمانی، کدام عنصر دیگر در بین منظومه شخصیتی ایشان در جایگاه و مرتبه ویژه‌تری قرار دارد؟
بنده می‌خواهم در بین ویژگی‌ها و سجایای شهید سلیمانی یک ویژگی دیگر را برجسته و به آن اشاره کنم و آن حکیم بودن ایشان است. ایشان واقعا انسان حکیمی بود؛ به آن معنا که سعی می‌کرد در مسائل درست فکر و قضاوت کند و تحت تأثیر التهابات جناحی و جریانات قرار نگیرد. البته کسی نباید ادعا کند که شهید سلیمانی معصوم بود، ممکن است شهید سلیمانی یک جاهایی قضاوت‌ها و اقداماتی کرده که ما فکر کنیم می‌شد کار بهتری کرد اما این نکته مهم و غیرقابل انکار است که شهید سلیمانی از حکمت الهی برخوردار بود و این حکمت را با اخلاص به دست آورده بود. این چیزی نبود که در دانشگاه یا حوزه بتوان یاد گرفت، آنچه در حوزه و دانشگاه می‌توانیم یاد بگیریم علم ظاهر است اما علمی که شهید سلیمانی و امثال ایشان دارند، علم باطن است. علوم ظاهری اگر رهزن نباشد می‌تواند مقدمه باشد، چرا که برای برخی همین علوم ظاهر رهزن است، برای برخی العِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاکْبَر می‌شود اما برای برخی «أَلْعِلْمُ نُورٌ یَقْذِفُهُ‌الله فِى قَلْبِ مَنْ یَشآءُ» است. این علم نوری است که خداوند در دل کسی که می‌خواهد می‌اندازد. شهید سلیمانی این علم و معرفت را داشت، این بزرگ‌نظری، حکمت و درایت بویژه تصمیم‌گیری در مسائل نظامی و جنگی را هر کسی ندارد، چرا که ممکن است با یک تصمیم اشتباه شما جان عده بسیار زیادی به خطر بیفتد و یک نظام با بحران مواجه شود، لذا تصمیم‌گیری در این مسائل آن هم در لحظه‌های بسیار کوتاه به طوری که تصمیم شما کمترین خسارت و بیشترین نتیجه مطلوب را داشته باشد چیزی نیست که براحتی بتوان آن را انجام داد. 
تحصیلکرده‌های رشته نظامی که عمری را در مسائل نظامی می‌گذرانند در این لحظات با بحران مواجه می‌شوند و تصمیم‌گیری برای آنان سخت است اما شهید سلیمانی به سرعت تصمیم می‌گرفت و اکثر تصمیماتش هم درست درمی‌آمد، چراکه خداوند به ایشان این بصیرت را داده بود. خداوند این نور را به ایشان عطا کرده بود. فرماندهان ارتش عراق افراد معمولی نبودند، تجربیات نظامی علمی و عملی فراوانی داشتند، با این حال در مقابل داعش از کار افتاده بودند و احساس ضعف می‌کردند اما شهید سلیمانی به دلیل بصیرت و حکمتی داشت هم روحیه آنها را بازسازی کرد و هم از پیشروی داعش جلوگیری کرد. 
آنها هم اشراف بیشتری بر منطقه خود داشتند و هم برخی از آنها از نظر نظامی تحصیلات و تجربیات‌شان از شهید سلیمانی بیشتر بود اما معرفت الهی سردار سلیمانی و تجربیاتی که در جنگ به دست آورده بود، همه به یاری‌اش آمد تا بتواند تصمیم بگیرد. 
یک ویژگی دیگر این شهید بزرگوار گذشتن ایشان از نفس خویش بود. امام(ره) می‌فرمودند: «من» را کنار بگذارید، این «من» مشکل ما است و هنوز هم مشکل ما همین «من» است. 
هر کاری می‌کنیم می‌گوییم باید «من» مطرح باشم و چون «من» مطرح است، کارم جلو نمی‌رود و رشد نمی‌کند. دیگری هم دنبال «من» خودش است و کار من را خراب می‌کند و دائم انرژی ما صرف تخریب یکدیگر می‌شود. 
شهید سلیمانی از این منیت‌ها عبور کرده بود و کمتر گرفتار این مشکل بود، لذا به فکر تخریب یا رقابت با کسی نبود، به همین دلیل می‌بینیم که در بسیاری از مسائل موفق بود. ایشان در طول عمر با برکت خود بحران‌های مختلف اجتماعی و سیاسی را تجربه کرد؛ بحران‌هایی که بعضا باعث می‌شد افراد سرشناس و سابقه‌دار دچار خطا شوند و به خاطر دشمنی با فرد یا جریانی از جاده تقوا و عدالت خارج شوند ولی سردار سلیمانی هرگز دچار این آفت نشد و پیوسته به فکر پیشبرد اهداف و کارهای اصلی انقلاب بود، اگر چه ایشان در موارد متعدد تلاش می‌کرد به صورت غیرمستقیم برخی از دعواها و التهابات را حل‌و‌فصل کند. 
ایشان همچنین با تلاش خود، پشتوانه‌هایی را برای اقدامات و رفتارهای سیاسی سیاستمداران فراهم می‌کرد به طوری که به اقرار بعضی سیاستمداران و مذاکره‌کنندگان، اگر تلاش‌های سردار سلیمانی در منطقه نبود بسیاری از موفقیت‌های ما اتفاق نمی‌افتاد و به ثمر نمی‌نشست. سردار سلیمانی به دلیل اخلاصی که داشت به این فکر نمی‌کرد که تلاش‌های او سبب ایجاد پشتوانه برای فلان جریان سیاسی و موجب موفقیت‌هایی برای آنها می‌شود. او نگاه می‌کرد که مصلحت امت اسلام چیست، وظیفه دینی خودش چیست و این کار را انجام می‌داد. ممکن بود شهید سلیمانی به لحاظ شخصی با آن جریان موافق نباشد اما هیچ وقت به دلیل اینکه با آنها مخالف است منافع کشور و مصلحت اسلام را وجه‌المصالحه قرار نمی‌داد. اما متاسفانه برخی از ما اینگونه هستیم، ما حساب و کتاب می‌کنیم که اگر این کار را کنیم آیا به نفع این جریان می‌شود یا خیر؟ اگر به نفع جریان مغضوب ما باشد آن کار را نمی‌کنیم و به این واسطه به کل نظام آسیب می‌رسانیم. این تنگ‌نظری‌ها باعث می‌شود کار ما رشد نکند، ادامه پیدا نکند و باقی نماند. شهید سلیمانی سعی کرده بود که خود را از این تنگ‌نظری‌ها نجات دهد و به همین دلیل ماندگار شد. 
عشق به شهید سلیمانی در افراد جامعه بسیار چیز عجیب و درس‌آموزی بود، چرا که کسی مثل بنده چند بار ملاقات، دیدار و رفت‌و‌آمد با ایشان داشته و ایشان را از نزدیک می‌شناخت اما اکثر علاقه‌مندان به ایشان اصلا سردار سلیمانی را در عمرشان از نزدیک ندیده بودند ولی دل‌ بسته ایشان شدند. شهید سلیمانی خیلی فرد رسانه‌ای نبود و فقط کمی اواخر عمرش شناخته شد. یقین دارم بیش از 90 درصد مردم ایشان را یک بار هم از نزدیک ندیده بودند و شاید قبل از شهادت یک بار هم صدای ایشان را نشنیده بودند اما عشق به ایشان داشتند. این عشق را هم خدا می‌دهد، این عشق مربوط به تبلیغات و عوامل مادی که ما امروز روی آنها سرمایه‌گذاری می‌کنیم، نبود. شهید سلیمانی فراتر از این عوامل بود و واقعا به اعتقاد من یک نمونه بسیار برجسته از قابلیتی که نظام جمهوری اسلامی دارد بود که می‌تواند چنین افرادی را تربیت کند. اما اینکه چند نفر مثل شهید سلیمانی تولید و تربیت شده بحث دیگری است. عرض کردم که بستر برای همه فراهم بوده، بعضی بیشتر و بعضی کمتر، خیلی‌ها در همان صحنه‌هایی که شهید سلیمانی قرار گرفت، قرار داشتند اما شهید سلیمانی نشدند. قابلیت و استعداد ایشان در بهره‌برداری از فرصت‌هایی که خداوند در اختیارشان می‌گذاشت، ایشان را شهید سلیمانی کرد و امیدواریم ما هم بتوانیم از این فرصت‌های الهی در حد توان خود بهره ببریم. 
 
* به نظر شما وظیفه ما بعد از شهادت سردار سلیمانی نسبت به راه و مرام ایشان چیست و چگونه زمینه تربیت «سلیمانی»های دیگر را باید فراهم کرد؟
اگر مسؤولان ما بروند به سمت اینکه شهید سلیمانی را واقعا الگو قرار دهند، بسیاری از مشکلات ما حل می‌شود و زمینه برای تربیت شهید سلیمانی‌های بیشتر فراهم می‌شود. ببینید! یکی از مشکلات امروز کشور ما، همین شعارهای توخالی است. شعاری که واقعیت نداشته باشد، اثر ندارد که هیچ، اثر منفی هم دارد. اگر واقعا همه مثل شهید سلیمانی دنبال این باشند که برای خدا کار کنند نه اینکه اسم و جناح‌شان مطرح شود و دوستان‌شان جلو بیفتند و مخالفان خودشان را کنار بزنند، اگر «من»‌ها کم شود آنگاه زمینه برای تربیت امثال این شهید بزرگوار فراهم می‌شود. ما امروز توفیق نداریم که پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) را درک کنیم، امام زمان(عج) را هم لیاقت نداریم که ببینیم اما امام خمینی(ره) در عصر و زمانه زیست کردند و ایشان را دیدیم. شاگرد خلف حضرت امام، شهید سرافراز حاج‌قاسم سلیمانی را دیدیم و درک کردیم. ایشان نه آیت‌الله‌العظمی بود و نه پروفسور فیزیک و ریاضیات، بلکه به ظاهر یک انسان معمولی بود اما این آدم به قله رسید. شاید پروفسور فیزیک و ریاضی و آیت‌الله‌العظمی به دامنه‌ قله‌ای که او رسید هم نرسیدند. لذا این الگو را خدا دست ما داد و به قول تعابیر روایات، حجتی است بر ما تا خداوند متعال حجت را بر ما تمام کند. خداوند یک بچه فقیر را از منطقه‌ای محروم در استان کرمان بلند می‌کند و به او معرفت و حکمت و معنویت می‌دهد تا به همه ثابت کند که من می‌توانم از هیچ، چنین انسان بزرگی را تربیت کنم. حال شما با وجود این همه امکاناتی که دارید مسیر رشدتان سهل‌تر است. حالا من مدام از شهید سلیمانی دم بزنم اما هیچ شباهتی به شهید سلیمانی نداشته باشم این یعنی الگو نگرفته‌ام. این مقدار که از شهید سلیمانی حرف بزنیم خوب است و باید برای همه شهید سلیمانی را تشریح کنیم اما باید الگوی عملی ما باشد. همان‌طور که خداوند درباره پیامبر(ص) فرمود: «لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ‌الله أُسوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَن کانَ یَرجُو‌الله وَالیَومَ الآخِرَ». رسول‌الله(ص) اسوه است. کسی که به خداوند و روز قیامت امید دارد، پیامبر اعظم را الگوی خود قرار می‌دهد. درست است که امروز قله‌ای مثل پیامبر اسلام(ص) را نداریم اما دامنه را که داریم. 
شهید سلیمانی عمری به اصطلاح چراغ خاموش کار می‌کرد و جز مسؤولان عالی‌رتبه، کسی نمی‌دانست ایشان در جمهوری اسلامی وجود دارد. آن زمانی هم که ایشان در فضای رسانه‌ای کشور مطرح شد کاملا نسبت به این مساله بی‌میل بود. اگر کسی اخلاص شهید سلیمانی را داشته باشد، کارها و اقداماتش رشد می‌کند و با برکت می‌شود. اگر مسؤولان جمهوری اسلامی ایشان را الگو قرار دهند، آینده کشور از همین الان تضمین است اما اگر در عمل از الگویی مثل شهید سلیمانی فاصله بگیریم، خدایی ناکرده آینده ما در خطر است. امیدواریم که همه ما چه مسؤولان و چه مردم از این شهید بزرگوار به عنوان یک الگوی عملی استفاده کنیم.

Page Generated in 0/0061 sec