printlogo


کد خبر: 242327تاریخ: 1400/10/13 00:00
ادامه از کرمان تا کرملین

هستند، اعتقاد جدی دارند که تنها و تنها در سایه استفاده از همه ظرفیت‌های‌شان می‌توانند نقش‌آفرینی کنند و آمریکایی‌ها مصداق بارز این نگاه هستند. آنجایی که لازم است دیپلماسی و آنجایی که لازم است، میدان به کمک هم می‌آیند. 
برخی به دنبال جااندازی و راه‌اندازی پازل و نقشه‌ای بودند که خودشان هم می‌دانستند واقعیت ندارد. در واقع دیپلماسی از جایی که میدان تمام می‌شود، آغاز نمی‌شود یا میدان از جایی که دیپلماسی تمام می‌شود آغاز نمی‌شود. اینها در حین کار با هم هستند. میدان ظرفیت‌هایی را ایجاد می‌کند که اگر نباشد، حرف دیپلماتیک جای خود را باز نمی‌کند. آمریکایی‌ها در رویکرد ظالمانه خود، در رویکرد تمامیت‌خواهی خود، ابتدا تهدیدهای‌شان را می‌کنند، فضا را مناسب می‌کنند و بعد دستورات خود را صادر می‌کنند. رویکرد جمهوری اسلامی تجاوزکارانه و ظالمانه نیست، دفاعی است، یعنی پیامی که به طرف مقابل می‌دهد این است که ما آغازگر هیچ تجاوزی نیستیم، کما اینکه تاریخ ما این را بخوبی نشان می‌دهد اما ظرفیت ایستادگی و توان دفاعی خود را به نمایش کامل می‌گذاریم برای اینکه قرآن کریم فرمود: «تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ‌الله وَ عَدُوَّکُم»؛ آنجایی که صحبت از «مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ» هست، یعنی قدرت میدانی شما، برای این است که دشمنان خدا و دشمنان شما به ترس بیفتند و برای آنان ترسناک شوید. متأسفانه صوت یکی از مقامات وزارت امور خارجه که به اعتقاد من حساب شده از جلد محرمانگی درآمد و پخش شد، زمینه‌سازی برای انتخابات 1400 بود. در انتخابات قبلی یکی از شعارهای‌شان این بود که ما می‌خواهیم بیاییم تا جلوی جنگ را بگیریم و اگر ما نیاییم، جنگ شروع می‌شود اما بعد روشن شد اینگونه نیست و این نگاه القایی نگاه غلطی است. یکی از شگردهایی که برای انتخابات 1400 متأسفانه در بعد تبلیغاتی تعریف شده بود، تعارض بین میدان و دیپلماسی بود. در حالی که در عالم واقع دیپلماسی، ظرفیتی است و میدان نیز ظرفیتی است و تجمیع و همگرایی آنها سبب قوت آن نظام و ملت می‌شود. 
کسانی که ناآگاهانه این کار را کردند، طرح‌شان نگرفت اما آنهایی که آگاهانه وارد این بازی شدند، حتما قصد خیانت به این کشور را داشتند و این نگاه در هم شکسته شد. 
 
* چون در همان فایل صوتی موضوعی هم درباره مذاکرات سردار سلیمانی و رئیس‌جمهور روسیه مطرح شد، می‌خواستم نظر شما را درباره این مطلب بدانم؛ اساسا شما ورود روسیه به پرونده سوریه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
پس از حضور آمریکا در افغانستان، بحران عراق و لشکرکشی آمریکا به عراق نیز شروع شد. روسیه به دلیل مسائل داخلی خود و ۲ جریان غرب‌گرا و مخالف غرب که در داخل این کشور بعد از فروپاشی شوروی شکل گرفت، در موضوعاتی مثل عراق، ورود نمی‌کرد. من یکی از بحث‌های مستمرم با آقای لاوروف همین بود که شما امروز به طور کامل صحنه عراق را به آمریکا واگذار می‌کنید و فردا باید صحنه‌های دیگر را واگذار کنید. روس‌ها با آمریکایی‌ها هماهنگ کرده بودند که در جنگ آمریکا با صدام، اینها بتوانند اسناد و مدارک خود را از سفارت‌شان در بغداد در 15‌ـ 10 کامیون از عراق خارج کنند. به‌ رغم اینکه با آمریکایی‌ها هماهنگ کردند اما وقتی این کامیون‌ها در حال انتقال اسناد روسیه از سفارت خود در عراق بودند، در طول مسیر بمباران می‌شود. به اعتقاد من روس‌ها همان زمان باید ورود منطقه‌ای می‌کردند اما هنوز دعواهای داخلی‌شان تمام نشده بود. آقای پوتین یک انسان زیرک و آینده‌نگر است. وقتی شما تعامل داخلی او با شخصیت‌های سیاسی روسیه مثل آقای مدودف را بررسی کنید، به هوش سیاسی او پی می‌برید. آقای مدودف زمانی که نخست‌وزیر بود، تمایلات جدی غربی داشت و معتقد بود ما باید با آمریکایی‌ها کنار بیاییم. دوران نخست‌وزیری او تمام شده بود و آقای پوتین نمی‌توانست دوباره رئیس‌جمهور شود. طی یکی هماهنگی با یکدیگر، مدودف رئیس‌جمهور و پوتین نخست‌وزیر شد و عملا آقای مدودف را در جایگاهی قرار داد که در تعامل با آمریکایی‌ها متوجه این معنا بشود که آمریکایی‌ها قابل اعتماد نیستند. آقای مدودف در پایان دوره ریاست‌جمهوری با آقای مدودف در آغاز ریاست‌جمهوری کاملا متفاوت شد، لذا دوره بعدی که آقای پوتین آمد و ریاست‌جمهوری را گرفت، قاعدتا همراهی آقای مدودف با آقای پوتین در مسائل مختلف هماهنگ‌تر شد. این اقدامات نگاه دوراندیشانه و هوشمندی آقای پوتین را نشان می‌دهد. آقای پوتین یک تجربه‌ای را هم در رابطه با ایران داشت و آن اینکه در ایران هم 2 نگاه در تعاملات بین‌المللی و منطقه‌ای وجود دارد؛ یک نگاه که معتقد است بی‌همگان به سر شود، بی‌غرب به سر نمی‌شود و نگاه دیگری که معتقد است به استقلال ایران، خودکفا بودن ایران و برقراری

Page Generated in 0/0058 sec