گروه فرهنگ و هنر: هفتمین پایتخت کتاب و شهرهای خلاق ترویج کتابخوانی ایران طی آیینی با حضور اهالی فرهنگ و مسؤولان فرهنگی حوزه کتاب و کتابخوانی معرفی شدند. در این آیین، سنندج به دلیل استمرار در اجرای مناسب برنامههای سالهای گذشته، راهاندازی پویشهای مختلف در جهت ترویج کتابخوانی، استفاده از ظرفیتهای فرهنگی و ایدههای خلاقانه و تلاش در حوزه ترویج کتابخوانی و توسعه کتابفروشیها عنوان هفتمین پایتخت کتاب ایران را به خود اختصاص داد.
همچنین شهرهای اِوَز (استان فارس)، بم (کرمان)، سمنان (سمنان) و نجفآباد (اصفهان) به دلیل برنامههای مشارکتی و مردمی در امر ترویج کتابخوانی، مشارکت نهادهای شهری در انتخاب پایتخت کتاب، فعالیت مستمر در فضای مجازی و توجه به حوزه کودک و نوجوان به عنوان شهرهای خلاق ترویج کتابخوانی ایران اعلام شدند.
از سوی دیگر باید گفت در ۶ دوره برگزاری این برنامه به ترتیب شهرهای اهواز (۱۳۹۴)، نیشابور (۱۳۹۵)، بوشهر (۱۳۹۶)، کاشان (۱۳۹۷)، یزد (۱۳۹۸) و شیراز (۱۳۹۹) توانسته بودند عنوان «پایتخت کتاب ایران» را کسب کنند.
اما با اعلام فراخوان هفتمین دوره برنامه انتخاب و معرفی پایتخت کتاب ایران در زمستان ۱۳۹۹، ۱۹۱ شهر متقاضی شرکت در این برنامه اقدام به مستند کردن فعالیتهای کتابخوانی و ارسال آثار خود کردند که نسبت به دوره گذشته ۱۱ درصد بیشتر در این برنامه حضور داشتند. در این دوره استانهای کرمانشاه با ۱۴ شهر، فارس ۱۳ شهر و استانهای البرز، مازندران، هرمزگان و خراسان رضوی با ۱۲ شهر بیشترین شهرهای شرکتکننده در این برنامه را به خود اختصاص دادند که در نهایت «سنندج» به عنوان هفتمین پایتخت کتاب ایران انتخاب شد.
از سوی دیگر، درباره روند انتخاب پایتخت کتاب ایران باید گفت بنای اجرایی کردن این طرح به عنوانی بازمیگردد که سال 2001 از سوی یونسکو پایهگذاری شد و هر سال به یکی از شهرهای مختلف جهان اختصاص پیدا میکرد تا اینکه مسؤولان داخلی، از بخشهایی از چگونگی انتخاب پایتخت جهانی الگوبرداری کرده و در کنار آن بر اساس ساختارهای بومی، چارچوب انتخاب پایتخت کتاب ایران را پایهریزی کردند.
اما اگر بخواهیم درباره شهر سنندج به عنوان هفتمین پایتخت کتاب کشور سخن بگوییم، باید گفت به اعتقاد بسیاری شهر سنندج، مهد اهالی موسیقی است به طوری که یک جشنواره سالانه موسیقی و اختصاصی برای ساز کوبهای دف درآنجا برگزار میشود که دبیرخانه دائمیاش در شهر سنندج قرار دارد. این جشنواره که سال ۸۴ به صورت استانی کار خود را شروع کرد، سال ۸۶ به صورت سراسری ادامه یافت اما سال 1390 حمایت از جشنواره قطع شد که این خود باعث توقف جشنواره شد و در نهایت سال ۱۳۹۳ جشنواره احیا شد و توانست به کار خود ادامه دهد و طی سالهای اخیر این رویداد به یک جشنواره بینالمللی تغییر یافت.
اما همه این موارد دلیل نمیشود که از جنبه فرهنگی شهر سنندج غافل شویم؛ شهری که از هویت فرهنگی و علمی بالایی برخوردار است. بنا بر آمار و اطلاعات مردمان این شهر معمولا افرادی اهل کتاب و مطالعه هستند، البته ناگفته نماند، استان کردستان دارای ۷۸ باب کتابخانه عمومی و از جمله 4 کتابخانه در سنندج است، همچنین ۴ مرکز کردستانشناسی، ۷۰ کتابفروشی، ۶۷ ناشر و ۶ کافه کتاب در این شهر فعال هستند.
در پایان باید گفت برگزاری این طرحها و جشنوارهها شاید در وهله نخست از سوی متولیان دولتی باشد اما مسأله مهم این است که دولتها تنها در نقش تسهیلگر وارد شدهاند و کار را به خود تشکلها و سازمانهای مردمنهاد سپردهاند تا این نهادها به بهترین شکل ممکن به ارتقای سطح فرهنگی مردمان شهرها کمک کنند و از سوی دیگر با کمک چنین طرحهایی، آسیبشناسی عمیق و دقیقی از چالشها و مشکلات اهالی فرهنگ شهرها به دست میآید که میتواند برای مسؤولان فرهنگی استانها راهگشا باشد.
***
وقتی نام کودکان در هند را «قاسم» گذاشتند
نوشتن و سرودن برای شخصیتی که خودش تمایلی به تعریف و تمجید نداشت، کار بسیار سختی است اما در عین حال گفتن و سرودن برای قهرمانی که آوازه شهرتش مرزهای جهانی را درنوردیده و سمبل اقتدار یک ملت شده، باعث افتخار هر نویسنده و شاعری است. در دومین سالگرد آسمانی شدن سردار دلها، نشستی با عنوان«سردار شهید سلیمانی در آیینه شعر و ادب» برگزار و در آن به ظرفیتهای ادبی و شعری شخصیت شهید سلیمانی به عنوان یک قهرمان فراملی پرداخته شد. در این نشست علیرضا قزوه با بیان اینکه در زمان شهادت حاج قاسم در هند بوده است، به توصیف شرایط هند در آن روزها پرداخت و افزود: در روزهای اول شهادت حاجقاسم قرار بود برنامهای مفصل در هند برگزار کنیم و میهمانان زیادی از ایران داشتیم که یکی از آنها آقای مرتضی سرهنگی بود. من به آقای سرهنگی گفتم ما برای شما بلیت گرفتیم و برای این برنامه میهمانان زیادی دعوت شدهاند. جواب داد: «علیرضا من نمیتوانم حتی از خانه بیرون بیایم. تا محل کارم هم نمیتوانم بروم، چطور تا دهلی بیایم. واقعا توان بلند شدن ندارم». مدتی بعد آیتالله اعرافی به هند آمد. ایشان هر جایی میرفت یک اتفاق بسیار خوب برای بزرگداشت حاجقاسم پیش میآمد؛ به شهر علیپور رفته بود و همزمان 8 نفر آمده بودند تا اسم بچههایشان را «قاسم» نامگذاری کنند. قزوه درباره کتاب «نقاشی خدا»ی خود نیز که بتازگی رونمایی هم شده است، گفت: دوست من در هند دختری حدودا 8 ساله دارد که به 4 زبان فارسی، انگلیسی، اردو و هندی مسلط است. این دختر قهرمان قصه من است. قصه شب این دخترخانم قصههای حاجقاسم بود و همیشه از پدرش درخواست میکرد که قصههای زندگی حاجقاسم را برایش تعریف کند، این درحالی است که هند خود معدن قصههای دیو و پری است. دوستم از من میخواست قصههای بیشتری از حاجقاسم تعریف کنم تا او برای دخترش بگوید. یک شب که نزدیک چهلم حاجقاسم بود پدرش برای یک قرار تجاری به مدراس میرود و شب کسی نبوده که برای این دختر قصه بخواند. حاجقاسم نصف شب به خواب این دختر آمده و برایش قصه آهوها را تعریف کرده بود.