printlogo


کد خبر: 242428تاریخ: 1400/10/15 00:00
شعر فاطمی در نگاه امین شعر انقلاب
مدح آسمان

رضا اسماعیلی: 

توان واژه کجا و مدیح گفتن او

قلم قناری گنگی‌ست در سرودن او
کشاندنش به صحاری شعر ممکن نیست
کمیت معجزه لنگ است پیش توسن او
چه دختری، که پدر پشت بوسه‌ها می‌دید
کلید گلشن فردوس را به گردن او
چه همسری، که برای علی به حظ حضور
طلوع باور معراج داشت دیدن او
چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا
حریم مدرسه کربلاست دامن او
بمیرم آن همه احساس بی‌تعلق را
که بار پیرهنی را نمی‌کشد تن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
پیام می‌چکد از چلچراغ شیون او
از آن ز دیده ما در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
(غلامرضا شکوهی)
***
از توصیه‌های همیشه و همواره رهبر معظم انقلاب به شاعران آیینی، التزام و پایبندی مومنانه به ادب توحیدی است. توصیه به توحیداندیشی و یکتاپرستی، و تعقل و تدبر در این نکته که خاندان رسالت (علیهم‌السلام) به برکت عبودیت و بندگی حضرت حق، مرتبت و رفعت یافته‌اند. از همین رو بر شاعران اصیل آیینی وظیفه و فریضه است که در ستایش بزرگان دینی پای خود را از مرز و عرض بندگی فراتر نگذارند و سیمای آنان را بر بوم روشن شعر آیینی به عنوان اسوه حسنه و بندگان صالح خدا به تصویر بکشند، و نه چیزی از این بیشتر. 
آگاهی عالمانه به این نکته، که عصاره و جانمایه آموزه‌های اصیل دینی است، راه را بر نفوذ شیطان غلو و غالی‌گری -معصوم‌پرستی- در شعر آیینی می‌بندد، و ما را از دادن نسبت «الوهیت» و «ربوبیت» به خاندان رسالت باز می‌دارد و در نهایت کاروان شعر آیینی را به صراط‌ راستی و رستگاری هدایت می‌کند؛ اینکه بدانیم و آگاه باشیم که محبت اهل‌بیت، هم‌عرض محبت پروردگار نیست، در طول محبت حضرت احدیت است. چنانکه در سوره اخلاص می‌خوانیم: « قُلْ هُوَ‌الله أَحَدٌ، ‌الله الصَّمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ». 
مقام معظم رهبری نیز در دیدارهای سالانه‌ای که با شاعران آیینی داشته‌اند، همواره بر این نکته تاکید کرده و شاعران را از فرو افتادن در برزخ غالی‌گری برحذر داشته‌اند. ایشان در تبیین مراتب عبودیت حضرت زهرا(س) می‌فرمایند: «... ارزش فاطمه‌ زهرا(س) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه‌ زهرا(س) نبود، او صدیقه‌ کبری نبود. صدیق یعنی چه؟ صدیق کسی است که آنچه را می‌اندیشد و می‌گوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا را نمی‌کرد، صدیقه‌ کبری نمی‌شد. اساس، بندگی خداست... نه فقط فاطمه‌ زهرا(س)، بلکه پدر فاطمه هم -که مبدأ و سرچشمه‌ فضایل همه‌ معصومین اوست و امیرالمومنین و فاطمه‌ زهرا(س) قطره‌هایی هستند از دریای وجود پیغمبر- ارزشش پیش خدا به خاطر عبودیت است: «اشهد ان محمدا عبده و رسوله»؛ اول، عبودیت اوست، بعد رسالت او. اصلا رسالت - این منصب والا- به او داده شد به خاطر عبودیت... . برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمه‌ زهرا نتیجه‌اش باید این باشد».
(بیانات رهبری در دیدار جمعی از مداحان، 5 مرداد ۱۳۸۴)
نازک‌بینی‌ها و نکته‌سنجی‌های امین شعر انقلاب در حوزه شعر دینی و آیینی، شبچراغ پرفروغی است که با نمایاندن راه، ما را از فرو افتادن در چاه کجروی‌ها و کژراهه‌های محتوایی و مضمونی حفظ می‌کند. رهبر انقلاب طرح مسائل غلط و خلاف آموزه‌های دینی و قرآنی را در شعر آیینی جایز نمی‌دانند و بر این دقیقه پای می‌فشارند که شعر اصیل دینی باید «متکی و مستند به معارف حقه‌ الهیه» باشد. ایشان با تیزبینی و ریزبینی‌های حکیمانه به ما می‌آموزند که در برابر بیان مطالب انحرافی و خرافی که باعث مخدوش شدن چهره اسلام و وهن خاندان رسالت می‌شود، نباید ساکت، بی‌تفاوت و منفعل بود، بلکه با مواخذه و تذکر به شاعر و مداح باید از تکرار چنین مسائلی پیشگیری کرد. تا آنجا که به یاد دارم، امین شعر انقلاب در تمام دیدارهایی که با شاعران و ذاکران اهل‌بیت در طول سالیان پس از انقلاب داشته‌اند، هر گاه در حضور ایشان شعر یا مرثیه‌ای خوانده شده که با روح دین و آیین در تقابل بوده، بدون هیچ ملاحظه‌ای به شاعر و مداح آن تذکر داده و خواستار اصلاح شعر یا مرثیه شده‌اند. 
تاکید همیشه و همواره رهبری به شاعران آیینی، وفاداری به صدق واقعه، امانت‌داری، راست‌اندیشی و درست‌اندیشی در شعر آیینی است. ایشان در یکی از سخنرانی‌های خویش با تاکید بر این نکته می‌فرمایند: «مدح و مصیبت ائمه (علیهم‌السلام) بخش مهمی از شعر دینی است اما در این بخش باید سخنان معقول، منطقی و برخاسته از نگاه و سلیقه‌ درست به‌ کار برده شود و از برداشت‌‌های عامیانه و سطحی و بیان مسائل جعلی و توهمی پرهیز شود».
 
* خاطره‌ای درس‌آموز
خاطره زیر که از زبان عباس حیدرزاده، مداح مخلص اهل‌‌بیت(ع) نقل شده، گواه صادقی بر این ادعاست که رهبر انقلاب بیش از همه ما با شعر آیینی مانوس‌اند و بیش از همه ما بر این حوزه اشراف دارند. توجه عمیق و دقیق رهبری به شعر آیینی را در قاب و قالب خاطره زیر می‌توان به تماشا نشست. تأمل در جان و جهان این خاطره، می‌تواند برای همه ما عبرت‌آموز و راهگشا باشد. 
حیدرزاده می‌گوید: «یکی از مواردی که ایشان - مقام معظم رهبری- گاهی به ما تذکر می‌‌دادند بحث شعر بود. ایشان خیلی نسبت به بحث شعر توجه و دقت دارند و تاکید دارند که اشعار را محکم بخوانید. گاهی برخی اشعار را به من تذکر می‌دادند که این شعر مثلا این ایراد را دارد. در یکی از ملاقات‌ها که در ایام روضه‌‌های فاطمیه(س) در بیت رهبری بود، ایشان نکته‌ای را به بنده فرمودند و گفتند که به مداحان دیگر هم بگویید. وقتی من در محضر ایشان مداحی کردم، در آخر خواندنم به مستمعین گفتم: «دست‌ها را بالا بیاورید و بگویید یا زهرا». بعد وقتی من خدمت ایشان برای عرض ارادت رسیدم، فرمودند: «اینکه شما گفتید دست‌ها را بالا بیاورید و بگویید یا زهرا(س)، ما هیچ کجا نداریم که برای غیر از خدا دست بالا بیاورید؛ نه در منابع اهل سنت و نه در منابع شیعه. شما خودتان رعایت کنید و به دیگر مداحان هم بگویید که فقط برای «یا الله» گفتن از مردم بخواهند که دست‌‌شان را بالا بیاورند». فکر می‌‌کنم دقت و ظرافت ایشان روی این نکته به این دلیل بود که توجه داشته باشیم، اینهایی که ما را مشرک می‌دانند و ایراد می‌گیرند که اینها دست‌شان را برای گفتن «یا حسین(ع)» و «یا زهرا(س)» بالا می‌آورند و ایشان را خدای خود می‌دانند، سوءاستفاده نکنند و شائبه بدعت‌‌گذاری و شرک ایجاد نشود». 
مخاطب هوشمند نیز باید سطح مطالبات خود از شعر آیینی و فاطمی را ارتقا دهد و مواخذه‌گر باشد تا شاعر و مداح شعرهای خوش‌مضمون و فاخرتری را برای این جلسات انتخاب کند، چراکه در اسلام عنوان شاعر آیینی، عنوانی مقدس است و به شاعرانی اطلاق می‌شود که همچون «کُمِیت، فَرزدَق و دِعبِل» در مقابل بدعت‌ها، خرافات و گزافه‌ها ایستادگی می‌کنند و سیمای اصیل و درخشان دین را به نمایش می‌گذارند. از این‌ رو رسالت شاعر آیینی این است که شعرش مطابق با آموزه‌های قرآنی و معارف دینی باشد. از این منظر شعر فاطمی هم باید تریبونی برای بیان فضایل دینی و حکمت‌های انسان‌ساز و ترویج سبک زندگی فاطمی باشد. 
 
* شعر فاطمی، آمیزه دردمندی و درک‌مندی
شعر فاطمی نیز - مثل سایر زیرشاخه‌های شعر آیینی- برای زایندگی و بالندگی بیشتر، نیاز به نقد و آسیب‌شناسی عالمانه دارد. اینکه در احادیث گفته شده است هر کس بیتی برای اهل‌بیت بگوید، صله او بیتی از بهشت است، مشروط به آن است که شعرش مصداق عمل صالح باشد، و زمانی شعر ما مصداق عمل صالح خواهد بود که با «معرفت» درآمیزد و منطبق با آموزه‌های اصیل دینی و مستند به آیات و روایت محکم باشد. 
تیغی که امروز بر پیکره شعر آیینی و فاطمی ما زخم می‌زند، تیغ کم‌دانشی و دردمندی منهای درک‌مندی است. «دردمندی» منهای «درک‌مندی» باعث می‌شود شعر ما از ترکستان غالی‌گری سر دربیاورد! شعر شاعر آیینی باید بر پایه‌های حکمت و معرفت استوار شده باشد. به تعبیر صریح‌تر، شاعر آیینی باید حکیم باشد. اینکه بگوییم من شاعرم نه عالم دینی، شانه خالی کردن از زیر بار مسؤولیت الهی و انسانی است. داشتن دانش ادبی برای شاعر آیینی کافی نیست. شاعر اصیل آیینی برای ایفای درست رسالت و مسؤولیتی که بر دوش دارد - بی‌هیچ چون و چندی- باید در شمار عالمان دینی باشد، زیرا شعری که بدون معرفت و دانش دینی برای اهل‌بیت سروده شود، چیزی جز خیال‌بافی و توهم‌اندیشی نیست‌. 
اگر شعر فاطمی ما در تقابل با آموزه‌های اسلام ناب محمدی و در مسیر ترویج جهل و خرافات باشد، مُبین کم‌دانشی ما در حوزه دین و آیین است، و کیمیاگری که ایمان ما را تبدیل به عمل صالح می‌کند، خضر «حکمت و معرفت» است. امید آنکه در عرصه شعر آیینی و فاطمی، کیمیای معرفت را دریابیم و «دُر» یابیم. 
 
* استاد سبزواری و شعر فاطمی
برای گردآوری کلیات اشعار استاد سبزواری به اتفاق دوستان شاعرم حسین اسرافیلی و مصطفی محدثی‌خراسانی جلسه‌ای با خانواده مکرم استاد داشتیم. در این جلسه پسر استاد -محسن ممتحنی- با بزرگواری تمام مجموعه اشعار منتشرشده استاد را که متعلق به کتابخانه شخصی ایشان بود، جهت بررسی در اختیار ما گذاشت. 
هنگام مطالعه اشعار به نکته ظریف و قابل تأملی برخوردم. استاد سبزواری هنگام بازخوانی اشعار، روی بعضی ابیات که مضمون فاخری نداشتند خط کشیده و مصراع جدیدی را در حاشیه آن نوشته بود. از جمله این ابیات، بیتی از یک ترکیب‌بند فاطمی بود که با عنوان «سرای فاطمه» در کتاب «سرود درد» چاپ شده بود. بیت مورد نظر در کتاب به شکل زیر چاپ شده بود:
مهد حسین، گاهواره‌ حسن است این
مولد زینب، خدای گونه زن است این
 
استاد بعد از بازخوانی بیت، روی مصرع «مولد زینب، خدای‌ گونه زن است این» که نافی اصل «توحید» و در تقابل با اصل یکتاپرستی ا‌ست، خط کشیده و مصرع را به شکل زیر ویرایش و اصلاح کرده بود:
مهد حسین، گاهواره‌ حسن است این
زادگه زینب، آن خجسته زن است این
 
این دقت نظر در مضمون، بیانگر دغدغه‌های دینی و قرآنی استاد سبزواری است که برای من و همه کسانی که خود را شاعر آیینی می‌نامند، بسیار سازنده و راهگشاست. استاد با اصلاحیه‌ای که بر بیت فوق ‌زده است، به همه ما یادآوری می‌کند که ساحت مقدس شعر آیینی «ادب و آدابی» دارد که اگر قصد ما از ورود به این حریم مقدس خدمت به خاندان رسالت است، باید به این ادب و آداب پایبند باشیم. توجه به این نکته کلیدی ضروری است که ساحت شعر آیینی، ساحت «هر چه می‌خواهد دل تنگت بگو» نیست. 
در این عرصه، مضمون‌یابی مثل عرصه «آزاد سروده‌ها» صرفا یک کار ذوقی و سلیقه‌ای نیست و شاعر نمی‌تواند تنها و تنها به مدد قدرت تخیل، تصویرپردازی و صنعتگری، به هر مضمون غریب یا خوشایندی چنگ اندازد و سیمای بزرگان دین را به هر گونه‌ای که دوست دارد بر بوم شعر به تصویر بکشد. 
در این وادی، شاعر باید امین، صادق، متخلق به اخلاق اسلامی و آراسته به ادب قرآنی باشد و در دایره آموزه‌های مبتنی بر دین و برگرفته از قرآن حرکت کند. به تصویر کشیدن سیمای بزرگان دین در شعر آیینی باید دقیقا منطبق بر سیره عملی و سلوک ایمانی و قرآنی آن بزرگواران باشد. 
فرآیند خیال‌پردازی و پرواز ذهنی شاعر در این وادی، باید اندیشیده و رسالت‌مندانه باشد تا شاعر بتواند چهره‌ای واقعی، بی‌تحریف و پیراسته از خرافات را از ائمه هدی (علیهم‌السلام) به تماشا بگذارد، سیمایی روشن و زلال که قابلیت الگوبرداری از آن برای زندگی انسان معاصر وجود داشته باشد. 
شاعر آیینی نمی‌تواند و «نباید» افسار ذهن و زبان خود را تنها و تنها به دست خیال وحشی بسپارد و همچون سایر عرصه‌ها بر طبل «خلاف آمد عادت» بکوبد و خواهان «سعادت» باشد، چرا که در این عرصه «خلاف آمد عادت» معنا ندارد. زیرا در این عرصه، شاعر بر مسند انبیا و اولیای الهی که رسالت‌شان اصلاح‌گری و تربیت نفوس است تکیه‌ زده است. مقام شاعر در این وادی، مقام سخنگوی یک مکتب و آیین است و سخنگو در مقام سخنگویی نمی‌تواند و نباید بیان‌کننده مواضع و دیدگاه‌های خویش برای پیروان و سالکان آن مکتب باشد.
 اگر در عرصه‌های دیگر می‌توان بدون هیچ آداب و ترتیبی سخن گفت، اینجا اتفاقا باید «ادب و آداب» را به جا آورد و آن‌گونه ظاهر شد که «معشوق» می‌خواهد. 
جان کلام آنکه عرصه شعر آیینی، مقام خودبینی، خودرایی و خودخواهی نیست، مقام ذوب شدن در «معشوق» و «فنا فی‌الله» است. امید آنکه ما نیز اینچنین باشیم. 
در پایان با سلام و درود به روح پرفتوح پدر شعر انقلاب و برای شادی روح آن عزیز سفر کرده، ابیاتی از ترکیب‌بند فاطمی مورد اشاره را تقدیم شما خوبان می‌کنم:
آنچه کرامت خدای فاطمه دارد
جمله مکان در سرای فاطمه دارد
جلوه‌ توحید و نور عشق و فضیلت
کلبه‌ مهرآشنای فاطمه دارد
گوهر عصمت به حکم آیه‌ تطهیر
عاصمه‌ پرصفای فاطمه دارد
حجره گلین است و کوچک است و عجب آنک
هست جهانی، چو جای فاطمه دارد
فخر محمد(ص) بس است آنکه به مشکوی
آینه‌ حق‌نمای فاطمه دارد
*
خانه‌ زهراست این و کعبه جان است
جان جهان اندرین سراچه نهان است
پایگه عصمت است و جایگه صدق
قبله دل‌های عارفان جهان است
رشحه ایمان تراود از در و بامش
خانه علم است و باب علم در آن است
رزم ازین خانه زاد و صلح از آن زاد
دشت قیام است این و شهر امان است
صبغه ذلت ازین سرای به دور است
شاهد قولم مُحرم و رمضان است
*
مهد حسین، گاهواره حسن است این
زادگه زینب، آن خجسته زن است این
بیشه شیران و صفدران و دلیران
کوی شهیدان لاله‌گون کفن است این
مدرسه طاعت است و مکتب توحید
مصدر نام‌آوران بت‌شکن است این
دایره حکمت است و محکمه عقل
مظهر محراب و دفتر و سخن است این
خاک درش توتیای اهل یقین است
کوی شرف، خانه امید من است این

Page Generated in 0/0135 sec