printlogo


کد خبر: 242780تاریخ: 1400/10/25 00:00
پایان افسانه استثنا‌گرایی قطب

رضا عدالتی‌پور*: ایجاد مناطق عاری از تسلیحات استراتژیک (به طور مشخص، تسلیحات اتمی) یا تعریف مناطقی تحت عنوان مناطق «استثنا» در نظام بین‌الملل و روابط قدرت‌های جهانی بخشی از راهبرد کلان کنترل تسلیحات و خلع سلاح بوده است. منطقه شمالگان (ناحیه پیرامون قطب شمال) اگرچه در دسته مناطق عاری از تسلیحات اتمی قرار نگرفته (سال 2021 پیشنهادی از سوی کانادا در این باره مطرح شد که تاکنون مورد تایید قرار نگرفته است) اما از جمله مناطقی است که تا دست‌کم یک دهه قبل با رویکرد «استثنا‌گرایی قطب شمال» از سوی کشورهای پیرامون آن از ثبات ژئوپلیتیک و عدم رقابت نظامی قدرت‌های جهانی برخوردار بود. در این بین تحولات یک دهه اخیر و رشد فزاینده تکنولوژی منجر به تغییر رویکرد نسبت به پیمان‌های نظامی و امنیتی در این سال‌ها شده است، به نحوی که معاهدات منسجم کنترل تسلیحات بین 2 کشور روسیه و آمریکا بویژه در 5 سال اخیر با تزلزل جدی مواجه شده است، تا جایی که پیمان «استارت جدید» در ماه پایانی انقضای دوره 5 ساله خود (فوریه 2021) مجدد تمدید شد که البته منجر به کاهش تسلیحات اتمی نشد. به عبارت دیگر این تمدید صرفا اقدامی بود جهت مذاکرات بیشتر که تاکنون به نتیجه قابل توجهی نرسیده است. از سوی دیگر خروج آمریکا از معاهده آسمان‌های باز و در پی آن خروج روسیه از این معاهده اثبات کرد نظام بین‌الملل با سازوکارهای کنترل تسلیحاتی گذشته مناسبتی ندارد. به عنوان مثال دلیل خروج آمریکا و سپس روسیه از معاهده آسمان‌های باز، برخورداری از امکانات ماهواره‌ای با درصد خطای 30 سانتیمتر به منظور تصویربرداری از مناطق مورد نیاز است. این مساله سبب شده آمریکا و روسیه نیازی به استفاده از هواپیما و حضور در آسمان‌های یکدیگر نداشته باشند. بر این اساس دور از انتظار نبود که پیچیده‌تر شدن روابط قدرت و منافع در عرصه نظام بین‌الملل مساله استثنا‌گرایی قطب را هم تحت‌الشعاع قرار دهد. نکته جالب توجه اینکه این تقابل محدود به قدرت‌های جهانی نیست و کشورهایی که در فهرست قدرت‌های فرامنطقه‌ای نیز قرار می‌گیرند به فکر بهره‌برداری از منافع در قطب هستند. از دیدگاه نئورئالیستی، امنیت متعارف قطب شمال تابعی از نحوه تعامل قدرت‌های بزرگ با یکدیگر و چگونگی گسترش رقابت‌های قدرت‌های بزرگ است. اگر امنیت سنتی قطب شمال را به عنوان ترکیبی از ۳ واقعیت متقاطع تعریف کنیم - که شامل تغییر موازنه قدرت به سمت چین در سطح جهانی و منطقه‌ای (قطب شمال)، افزایش رقابت‌های جنگ سرد بین ایالات متحده و روسیه و در نهایت همگرایی استراتژیک فزاینده بین روسیه و چین است - می‌توان گفت امنیت و رفاه سایر کشورهای پیرامون قطب شمال و کشورهای همسو با این 3 کشور با تحولات امنیتی در قطب درهم تنیده است. شاید بهترین مثال برای توصیف وضع کنونی را بتوان در قواعد یونان باستان یافت؛ آنجا که «قوی‌ها آنچه را می‌توانند انجام می‌دهند و ضعیفان از آنچه نمی‌توانند انجام دهند رنج می‌برند».
واقعیت این است فرض همکاری قدرت‌های جهانی بر سر مسائلی نظیر محیط‌زیست و امثالهم هر چند در چارچوب کارکردگرایی قابل بررسی است اما در سال‌های اخیر روابط قدرت‌های بزرگ نه با همکاری، بلکه با تنش و چالش بر سر معضلات امنیتی تعریف شده است. باید پذیرفت در محیط هرج ‌و ‌مرج جهانی که با نبود حکومت بین‌المللی تعریف می‌شود، هیچ کس نمی‌تواند به کسی اعتماد کند؛ از این رو نگاه واقع‌گرایانه درباره مناطقی نظیر قطب شمال، نمایانگر مرگ استثناگرایی این منطقه و مناطق پراهمیتی‌ نظیر آن در نظام بین‌الملل است.
* کارشناس امنیت و کنترل تسلیحات

Page Generated in 0/0066 sec