محمدرضا یزدانیخرم که سالها ریاست فدراسیونهای کشتی و والیبال را بر عهده داشت، بامداد دیروز به دلیل بیماری قلبی- عروقی در منزل خود در 75 سالگی درگذشت. اگر از اهالی فن در ورزش ایران بپرسید بزرگترین مشکل ورزش ایران چیست، قبل از اشاره به منابع مالی، ساختارها، حمایتهای دولت و بخش خصوصی به یک نکته مهم اشاره میکنند؛ مدیری که بتواند همه اینها را دور هم جمع کند.
آنچه امروز باعث شده والیبال ما اینچنین پیشرفت کند، بدون شک و تردید حضور مردی به نام یزدانیخرم بود که نگاهش کوتاهمدت نبود. نمیخواست یکی، دو ساله به موفقیت برسد. همچون نخ تسبیح عمل کرد و همه را گرد هم جمع کرد. او نه ورزشی بود، نه قد و بالایی داشت در مقابل بلندقامتان والیبال اما مهمترین خصیصه ممکن یعنی مدیریت در خونش بود و همان باعث شد امروز او را معمار والیبال مدرن ایران بدانیم. محمدرضا یزدانیخرم سال 1325 در تهران محله توپخانه به دنیا آمد. خودش میگوید از ابتدا به ورزش علاقه داشت و رشتههای کشتی، دوچرخهسواری و ژیمناستیک را در باشگاه دخانیات انجام میداد که بعد از انقلاب نیز مدیریت آنجا را بر عهده گرفت. یزدانیخرم سابقهای طولانی در مدیریت ورزش کشور داشت و از سال 68 تا 85 ریاست فدراسیون والیبال را بر عهده گرفت و توانست در دوره مدیریتی 17 ساله خود تحول زیادی را در این رشته به وجود آورد و بعد از آن لقب معمار والیبال را به خود اختصاص داد. والیبال در زمان یزدانیخرم با برگزاری لیگهای منظم، آمدن مربیان خارجی برای تیم ملی جوانان و نوجوانان و گرفتن بودجه و تجهیزات برای فدراسیون، پیشرفت زیادی کرد و همین باعث شد فدراسیون والیبال در سالهای ۱۳۷۸، ۱۳۷۹ و ۱۳۸۱ به عنوان بهترین فدراسیون ورزشی ایران انتخاب شود. او درباره چگونگی حضورش در والیبال اینطور گفته بود:«حسن غفوریفرد وقتی رئیس سازمان تربیت بدنی شد از من دعوت کرد و چند رشته را پیشنهاد داد که آقای متقی برنامهریز آنها بود. من والیبال را انتخاب کردم و گفت به کس دیگری قول دادهام و من گفتم، مبارکش باشد و رفتم. بعد از ۲ ماه دعوت کرد و برنامهریزی کرد و گفت باید خرجش را خودتان تامین کنید؛ من هم پذیرفتم. من آن زمان به آقای رفیقدوست در بنیاد گفتم و ایشان گفت دست شما به توپ خورده است؟ گفتم بله! گفتند برو قبول کن. گفتم اینطور نمیشود و اگر بروم باید پشتیبانی مالی شوم. ایشان هم آدم علاقهمندی بود، گفت باشه». او پس از موفقیت در والیبال در انتخابات فدراسیون کشتی حضور پیدا کرد و سال 85 توانست از مجمع رای اعتماد بگیرد. یزدانیخرم تا سال 90 در کشتی حضور داشت و بعد از آن کمکم از مدیریت ورزش کشور جدا شد. البته قانون بازنشستگی و بالای 60 سال نیز در جدایی او دخیل بود که این موضوع باعث ناراحتیاش هم شده بود و معتقد بود همه هنرمندان، نویسندگان، شاعران و قهرمانان ما 60 سال به بعد گل میکنند اما ما آنها را کنار میگذاریم و این خیانت به ورزش است.
یزدانیخرم همیشه تاکید زیادی به بها دادن به ورزش داشت و در تمام مصاحبههای خود این نکته را گوشزد میکرد: «ما در مقابل دیگر کشورها به ورزش خیلی کم اهمیت میدهیم و بودجهمان در بخش ورزش ناچیز است. یکی از ابزارهایی که جلوی بزهکاری و خمودگی را میگیرد، ورزش است. شما ببینید بیمارستانهای ما بیشتر است یا ورزشگاههای ما؟ ورزش اول دنیا ژیمناستیک، دوم دوومیدانی و سوم شناست اما ما در این ۳ رشته در دنیا کجا قرار داریم؟ باید به ورزش اول، دوم و سوم دنیا بپردازیم. باید در مدارس ژیمناستیک آموزش داده شود. ورزش قهرمانی قله است و همگانی اطراف آن. اگر در ورزش قهرمانی موفق شویم، در همگانی هم موفق بودهایم». این مدیر موفق ورزش کشور در سالهای آخر عمر خود بیشتر به مطالعه و دادن مشورت به گروههای ورزشی مشغول بود و با کمیته ملی المپیک نیز برای انتشار خاطراتش همکاری میکرد.
* محقق کردن آرزوی یک ملت با ورزش
یزدانیخرم سال ۸۳ نشان لیاقت و مدیریت را دریافت کرد. وی اعتقاد داشت یک مدیر صنعتی است و صنعت باید ورزش را حمایت کند. وی معتقد بود ورزش بدون صنعت نمیتواند زندگی کند و در تمام دنیا، بویژه کشورهای آسیای شرقی مانند چین، ژاپن و کشورهای اروپایی و آمریکایی صنعت از ورزش حمایت میکند. یزدانیخرم در زمان حضورش در شرکت پارسخودرو، والیبال، فوتبال و کشتی را راهاندازی کرد. پس از آن در دخانیات که ۸ باشگاه در سراسر کشور داشت ۸ تیم والیبال به وجود آورد و نیز لیگ استانی را راهاندازی کرد. او سالنی را که پس از جنگ به مخروبهای تبدیل شده بود، برای شروع فعالیتهای والیبال در اختیار گرفت و با هزینه ۲۰۰ میلیون تومان سالن را از نو ساخت تا مسیر شکوفایی والیبال ایران را استارت بزند. محمود افشاردوست درباره تأثیرات حضور یزدانیخردم در والیبال میگوید: «تیمهای خارجی بسیاری برای برگزاری اردو در تهران حاضر میشدند. به سمتوسویی حرکت کردیم که مردم و تلویزیون متوجه موفقیت والیبال و شکست حریفان شدند. شرایط به گونهای پیش رفت که در نهایت والیبال موفق به کسب مدال شد؛ هم در بخش رقابتهای نوجوانان جهان و هم در بخش جوانان و بزرگسالان آسیا که پس از ۴۴ سال در سال ۲۰۰۲ موفق به کسب مدال شدیم. سال ۲۰۰۳ نیز برنز آسیا را کسب کردیم. در واقع پایهگذاری، پروراندن و رسیدن به جایی که والیبال ایران تبدیل به یک ورزش افتخارآفرین شود، در مقطع ریاست یزدانیخرم شکل گرفت. قبل از آن سالهای ۱۹۶۶ و ۱۹۵۸ فقط ۲ مدال نقره و برنز در بازیهای آسیایی گرفته بودیم اما بعد از آن دیگر والیبال تعطیل شد. کار زیرساختی انجام نمیشد و به طور اتفاقی و شانسی بازیکنان کشف و بازیکنی مانند «عادل بناکار» به اردوی تیم ملی راه پیدا میکرد. در واقع یزدانیخرم کاری کرد که پایه و اساس والیبال نوین ایران را در آن مقطع پایهریزی کرد».
شکستهایی در تاریخ والیبال ایران مقابل تیمهایی مانند کویت، قطر و پاکستان وجود دارد که شاید لمس آن برای نسل حاضر سخت باشد، چرا که آنها چهرهای از والیبال را دیدهاند که تیمهای آسیایی دیگر حرفی برای گفتن مقابل بلندقامتان ایران ندارند و تیمهای مطرح جهان از جمله آمریکا، برزیل، روسیه، لهستان، صربستان و ایتالیا نیز بارها سر تعظیم مقابل تیم ملی فرود آوردهاند. این اتفاقات به طور شانسی و یکشبه محقق نشده، بلکه برنامهریزی بلندمدت و مدیریتی قوی پشت آن نهفته بوده است. محمدرضا یزدانیخرم، چهره نامآشنای ورزش ایران، کسی که سابقه ورزشی در کارنامه نداشت اما مدیری توانا بود و معمار والیبال لقب گرفت، در کسب موفقیتها مهره اصلی بود. مدیری با نگاه بلندمدت که از ابتدای حضورش در والیبال قدمهای بلند برداشت. شعاری کار نکرد و در عمل نشان داد خواستن، توانستن است. یزدانیخرم فونداسیون والیبال ایران را پایهگذاری کرد تا چند سال بعد ملیپوشان ایران، کوبا را با شکست سنگین ۳ بر صفر روبهرو کنند. یزدانیخرم استعدادیابی را در سراسر ایران آغاز و نسل طلایی را به والیبال جهان معرفی کرد که امروز شاهد حضور لژیونرهای ایران در خارج هستیم. استعدادیابی مهمترین رکن پیشرفت والیبال ایران بود که پس از رفتن یزدانیخرم از والیبال متوقف شد تا امروز بخوبی شاهد فقدان آن باشیم و نگرانی برای افول والیبال شکل گیرد. در واقع میراثی که یزدانیخرم برای والیبال گذاشت، بینتیجه ماند، چرا که مدیری که بتواند استعدادیابی، مهمترین رکن بقای موفقیت را ادامه دهد، وجود نداشت. ارتباطات خوب بینالمللی یزدانیخرم باعث ورود «ایوان بوگانیکوف» روس به ایران شد تا استارت ورود تیمهای نوجوانان و جوانان این کشور برای برگزاری دیدارهای تدارکاتی به ایران زده شود که سرآغاز موفقیتها بود. بوگانیکوف روس که به گفته یزدانیخرم حکم «تختی» را برای ورزش روسیه دارد، نقش بسزایی در آموزش و پیشرفت والیبال ایران داشت. نام، یاد و خاطره محمدرضا یزدانیخرم، معمار واقعی والیبال در ذهن اهالی والیبال باقی خواهد ماند و خدمات ارزنده او فراموش نمیشود.
***
چرا نام محمدرضا یزدانیخرم در ورزش ایران ماندگار شد؟
مردی از جنس برنامه
خبر تلخ بامداد روز یکشنبه برای ورزش ایران درگذشت حاج محمدرضا یزدانیخرم بود؛ مردی که معمار والیبال ایران است و البته سنگبنای ترمیم کشتی را هم بعد از یک دهه ناکامی گذاشت. او حق بزرگی بر گردن ورزش ایران دارد.
یزدانیخرم یک مدیر دولتی است با دستهبندی مدیران طیف بازار. او یکی از مدیران ردهبالای بنیاد مستضعفان و از تیم اولیه نزدیک به رفیقدوست بود که البته رفقای زیادی در بازار داشت و میتوانست اراده کند با خود پول بیاورد. او سالها در جاهای مختلفی که با سرگرمی مردم در ارتباط بودند - مثل مجموعه تلهکابین توچال- مدیریت کرد یا سالها در دخانیات فعالیتهایی داشت و از آنجا کمکهای بزرگی را تا وقتی بود برای ورزش جذب میکرد. یزدانیخرم یکی از آن مدیرانی بود که در ایران بعد از جنگ و در روزگار توسعه با کلیدواژه سازندگی ماموریت یافت برای حضور در ورزش؛ یکی در کنار غفوریفرد، هاشمیطبا، عابدینی، میرسلیم، محلوجی، نیککاراصفهانی که هر یک گوشهای از ورزش قرار گرفتند و پایه شکلگیری تیمهای صنعتی را در وزارت صنایع و معادن گذاشتند. ماموریت مشخص یزدانیخرم رشته والیبال بود. او به واسطه روابط ایران با کشورهای چپ محور مقاومت ضداستکبار سراغ توسعه والیبال با الگوی کوبا رفت. خودش روزی خاطرهای روایت کرد از ماموریتی که برای تغییر والیبال بر عهده گرفت؛ ماجرای سفر اواسط دهه ۶۰ کاسترو به ایران و تماشای تمرین تیم ملی: «او آمد و بازیکنان ما را دید، با نیشخند و تمسخر گفت با این افراد کوتاهقد میخواهید والیبال بازی کنید؟ حرفش برای ما سنگین بود».
چند مربی کوبایی و البته یک مربی پایهای از اروپای شرقی؛ این برنامهای بود که یزدانیخرم برای توسعه والیبال در نظر گرفت. تصمیم اولیه این بود: «هر کس نوجوان بالای ۱۹۰ سانتیمتری به فدراسیون والیبال معرفی کند، سکه جایزه میگیرد».
۶ یا ۷ سال پس از نخستین گامها ایران با نسل منظمی، افشاردوست و... نخستین عنوان جهانیاش را در پایهها گرفت. ایوان بوگانیکوف که شهر به شهر و روستا به روستا برای یافتن بلندقدها رفته بود در این سالها در آموزش پایهای والیبال گامی بلند برداشت. روزها گذشتند و عنوانها در ردههای پایه به دست میآمدند. مسیر ریلگذاری شده بود و اواسط دهه ۷۰ دیگر به بار نشسته بود و نسل بهبودی، محمودی و بچههای جوان آن سالها با قدهایی رشید و سنی واقعی افتخارات بزرگی را برای والیبالمان رقم زدند؛ نسلی مثل نسل باشکوه بسکتبال درست در همان سالهای حوالی ۱۳۷۶.
یک دهه بعد وقتی دیگر یزدانیخرم در والیبال به سقفش رسیده بود مامور به تحول در کشتی شد؛ کشتیای که پس از مدال طلای دبیر در المپیک ۲۰۰۰ انگار طلسم شده بود. او راهی امجدیه شد برای تحول در کشتی. کار با سرمایهگذاری روی کشتی فرنگی، تشکیل لیگ و ساختارسازی آغاز شد. محمد بنا اولویت پیدا کرد و کار استعدادیابی کلید خورد. چندی بعد این مسیر را نیمهتمام گذاشت اما مسیری که او پایهگذارش شد، نتیجهاش شد شاهکار المپیک لندن شاگردان بنا. یزدانیخرم البته در کنار همه این کارها یک آورده بزرگ برای ورزش داشت. او بود که تا سالها اعتباری بزرگ برای ورزش ایران میگرفت. یک تومان به ازای هر سیگار تولیدی که همین حالا هم اگر قانونش احیا و رقمش معادلسازی شود از این تجارت پرسود مافیای دود، رقمی چشمگیر عاید ورزش ایران برای تکمیل زیرساختها و توسعه ورزشهای مادر خواهد شد. بیتردید او در گام برداشتن ورزش ایران از سطح آماتور به حرفهای در سالهای بعد از انقلاب نقشی کلیدی داشته، هر چند این انتقال با چالشهای بسیاری روبهرو شده و مسیر بدرستی طی نشده است.