گروه اندیشه: ایام ولادت حضرت زهرا(س) که میشود، گویی شهر جان دوبارهای میگیرد، جنبوجوشها بیشتر میشود و به هر سو مینگری مردم در تکاپو هستند، آن هم تکاپویی برای قدردانی از زحمات انسانی که همیشه در باور ایرانیان در هالهای از تقدس پوشانده شده: زن! چه در نقش مادرانه و چه در نقش همسرانه.
* زن و مادر در باورهای باستانی ایرانیان
در عمیقترین لایههای روان ایرانیان، زن همیشه به عنوان موجودی لطیف و قدسی که باید در پاسداشت او کوشید، مطرح بوده است. ابوریحان بیرونی در کتاب «آثار الباقیه»، از رسمی به نام مُزدگیران یا مَردگیران نام میبرد که در این روز زنان در خانه مینشستند و با لباس نو خود را میآراستند. مردان نیز در پاسداشت مقام زن، به آنها هدیههایی را پیشکش میکردند و کارهای روزانه مربوط به خانه را به جای زنان انجام میدادند؛ رسمی که تا چند سال پیش از مرگ ابوریحان بیرونی باقی بوده است.
در آیین زردشتی و مراحل عرفانی این آیین، از مرحلهای یاد شده با نام «سپنتا آرمی تی» که آن را میتوان «آرمان مقدس» نامید. این مرحله اشاره به ایثار و فداکاری دارد که نماد آن زن بویژه مادر است، لذا ایرانیان از زمانهای دور جشن اسفندگان را به پاسداشت مقام زن به عنوان نماد ایثار و فداکاری برگزار میکردند.
به این ترتیب باید اذعان کرد که بزرگداشت زن با نگاه به جنبههای ایثارگرانه و مادرانه او، از ریشهدارترین باورها و احساسهای ملی ایرانیان است که با ورود اسلام به این سرزمین، معنایی متعالیتر و رشدی چشمگیرتر داشت.
* ایران، تشیع و «امابیها»
به جرأت میتوان گفت هیچ قومی مانند ایرانیان آغوش خود را برای اسلام نگشودند و هیچ قومی مانند ایرانیان به اسلام خدمت نکردند تا جایی که حتی بزرگترین ادیبانی که ادبیات عرب را نظام بخشیدند، ایرانی بودند. این خدمات تا جایی است که بسیاری از مفسران با استناد به احادیث وارده از نبی مکرم اسلام(ص) ایرانیان را قومی میدانند که در قرآن مورد تکریم قرار گرفته و پیشبینی شده بار حمل دین نبوی را به دوش خواهند کشید.
نقل است پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله هنگام تلاوت قرآن به این آیه رسیدند که خداوند میفرماید: «... وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ؛ و اگر روی برگردانید (خداوند) جای شما را به مردمی غیر از شما خواهد داد که مانند شما نخواهند بود». (سوره محمد، آیه 38)
از آن حضرت پرسیدند: کسانی که اگر ما روی برگردانیم خداوند آنها را به جای ما قرار میدهد چه کسانی هستند؟ رسول خدا در حالی که بر دوش سلمان فارسی میزدند، فرمودند: این مرد و قوم او هستند. (میزان الحکمه، ریشهری، ج 10، ص 70)
در حدیثی دیگر ابوهریره میگوید: خدمت پیامبر صلیالله علیه و آله نشسته بودیم که سوره جمعه نازل شد. آن را برای ما تلاوت کردند و وقتی به آیه «و آخرینَ منهم لمّا یلحقوا بِهم» رسیدند، مردی پرسید یا رسولالله! آن گروه چه کسانیاند؟ آن حضرت ضمن اشاره به سلمان فرمودند: قسم به جان کسی که جانم در دست او است. «لو کان الایمان معلقاً بالثریا لتناوله رجل من العجم و اسعدهم به الفارس»؛ اگر ایمان به ستاره ثریا بسته باشد و در آسمان قرار گیرد، افرادی از عجم آن را به دست میآورند و سعادتمندترین آنها مردم فارس (ایران) هستند. (الدرالمنثور، ص 152)
آرمانهای عدالتخواهانه و انسانی اسلام به سرعت نظر ایرانیان را به خود جلب کرد و مردم این مرز و بوم با بذرافشانیهای جناب سلمان فارسی به سمت اسلامی گرایش پیدا کردند که علمداری آن را اهل بیت بر دوش داشتند. به گواه تاریخ، ایرانیان بالاترین عشق و ایثار و فداکاری خود را نثار خاندان اهل بیت کردند و در این بین جایگاه مادرانه حضرت زهرا(س) روزبهروز در قلب ایرانیان بیش از پیش جا باز کرد.
اساسا تصویر حضرت زهرا(س)، برای ایرانیان یک تصویر مادرانه است و از قضا بالاترین توصیفات از حضرت زهرا(س) نیز به وضوح وجههای مادرانه دارد. باید توجه داشت که از مهمترین القاب حضرت زهرا(س)، «ام ابیها» است، یعنی «مادر پدرش». او با اینکه دختر رسول خداست اما آنچنان از او مراقبت میکند و با دستهای دخترانهاش گرد غم و غبار خستگی را از چهرهاش میزداید که گویی مادر او است.
علاوه بر احساس ایرانیان به حضرت زهرا(س)، نباید این را از نظر دور داشت که اساسا شخصیتهای زنانه تاریخ تشیع مثل حضرت زینب(س) و حضرت فاطمه معصومه(س) همیشه در منظر ایرانیان جایگاه ویژهای داشتهاند و این باعث شد ارزش زن و جایگاهش با باورهای دینی ایرانیان نیز پیوند وثیقی برقرار کند؛ پیوندی که جلوه بارز آن را میتوان در دفاعمقدس مشاهده کرد؛ نبردی که مردان در خط مقدم آن برای گذر از بحرانها و گردنههای سخت، متوسل به دامن مادرانه شخصیتهای دینی خود میشدند و زنان در پشت جبهه با یاد زنانگی الگوهای دینی، در پاسداری و پشتیبانی از مردان رزمنده خود میکوشیدند؛ ترکیبی که هنرمندانهترین و زیباترین قطعات تاریخ ایران را رقم زد که بیشک مدیون وجه زنانه و مادرانه آیین تشیع است.
* ایران، چونان مادر
نکته جالبی که در این مجال سخن گفتن از آن خالی از لطف نیست، پیوندی است که بین زمین، زن و مادر در لایههای عرفانی ادیان توحیدی وجود دارد. زن، موجودی است که آفریننده است، خلاق و زاینده است، درست مثل زمین، که از بطن آن رودها و درختها و ثمرات گوناگون زاییده میشود. پیوند بین زاینده بودن زن و زمین باعث شده در نگاه عرفانی، زمین چونان موجود مونثی نگریسته شود که شایسته احترام است و از همه شگفتانگیزتر این است که این نوع نگاه به زمین در سخنی از حضرت محمد مصطفی(ص) نیز تایید و ترویج شده است؛ در این حدیث آمده است:
تحفّظوا من الأرض فإنّها أمّکم و إنّه لیس من أحد عامل علیها خیرا أو شرّا إلّا و هی مخبره به؛ حرمت زمین را بدارید که او مادر شماست و هر که روى زمین کار بد یا خوبى کند، از آن خبر میدهد. (نهجالفصاحه)
در بسیاری از روایات دینی هم از شعور و آگاهی قطعات مختلف زمین خبر داده شده است، از گفتوگوی این قطعات با هم و به خود بالیدن زمین کربلا به سایر زمینها. در این میان، برای مردم ما، قطعه زمینی که نام ایران بر آن گذاشته شده است نیز چون موجود صاحب شعوری است که از تقدس مخصوص به خود بهرهمند است؛ زمینی که خاک دلیران و بیشه شیران است، زمینی که چون مادر، دامنش مهد شکوفه زدن و بالیدن تکتک ایرانیان بوده است و همین است که ایرانیان بر این مادر خود غیرتورز هستند و هر کس که در طول تاریخ میخواست پارهای از وجود این مادر را از فرزندانش جدا کند، ایرانیان چون شیران لجامگسیخته او را از کرده خود پشیمان کردهاند و خواهند کرد. همین است که افتخارآفرینی برای این مادری که لباس ۳ رنگ پوشیده است، تنها یک کار ملی نیست، گویی وظیفهای است فرزندانه در قبال مهرورزیهای مادرانه.
* انقلاب مادرانه اسلامی
اگر تاریخ انقلاب اسلامی را مرور کنیم، به وضوح خواهیم یافت پشت صحنه حماسههای تاریخی انقلاب، زنانی هستند که به صورت ویژه در جایگاه مادری و به صورت عام در مقام همسری ایفای نقش کردهاند؛ مادرانی که فرزندانشان را در غیاب شوهران رزمنده خود با همه سختیها به دوش میکشیدند، مادرانی که باید مرهم داغ یتیمی کودکانی میبودند که پدرشان را در جبهههای دفاع از ناموس مقدس ایران فدا کرده بودند، مادرانی که باید از جوانان خود دل میکندند و آنها را چون کبوتر برای خدا به پرواز درمیآوردند، مادرانی که رسالت زینبی انتقال فرهنگ عاشورایی انقلاب را بر دوش میکشیدند؛ همه و همه اینها نشان میدهد که اگر زنان متعالی و مادران آسمانی نبودند، انقلاب اسلامی بالنده نمیشد یا اصلا پا به صحنه وجود نمیگذاشت.
* مادرانی که امامین انقلاب را تربیت کردند، مسیر تاریخ را عوض کردند
دنیای مدرن، دنیایی است که مادر شدن را تقبیح میکند، مدرنیته زنان را به اثرگذاری دعوت میکند و در این راه مادر شدن را مانع اثرگذاشتن میبیند؛ دعوتی که تلاش میکنند پوچی آن را با زرق و برقهای تبلیغاتی بپوشانند، در حالی که اگر با نگاهی عمیقتر به جریان تاریخ نگاه کنیم، خواهیم دید غالبا اثرگذارترین زنان تاریخ، آنهایی بودند که والاترین فرزندان را تربیت کردند. برای نمونه همین انقلاب اسلامی مثال خوبی است. بیشک انقلاب اسلامی مسیر تاریخ را عوض کرد. تاریخی که به سرعت به سمت منجلاب مادیگری پیش میرفت، ناگهان با سدی از خداگرایی مواجه شد. حال این انقلاب بیش از همه مدیون رهبریهای امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای است و این ۲ امام نیز خود محصول دامن مادرانی هستند که تاروپود فرزندان خود را با ارزشهای انسانی و الهی تنیدند و این خود یکی از صدها شاهدی است که میتوان ذکر کرد در اثبات این مدعا که بالاترین اثرگذاری اجتماعی زن، از مسیر مادرانگی میگذرد.
* نگاه مترقی انقلاب اسلامی به زن
انقلاب اسلامی در یک جغرافیای فکری که ۲ راه بیشتر در برابر زنان قرار نمیداد، راه سومی را برای او باز کرد. زنان یا باید متجدد و مدرن میشدند و میتوانستند از تحصیلات جدید بهرهمند شوند و از مواهب کار و استقلال مالی و حمایتهای حقوقی بهرهمند میشدند، یا باید در پستوی خانه نهان میشدند و با قرائتهای افراطی از دین حتی از تحصیل هم محروم میشدند. انقلاب اسلامی راه سومی را برای زن مطرح کرد: زنی که برای خدا و به عشق خدا و برای خدمت به ارزشهای انسانی و کرامت انسانی در همه عرصههای سیاسی، اجتماعی و علمی حضور مییابد، به جولان در دامنهها نیز رضا نمیدهد و قلهها را هدف قرار میدهد اما در تمام مسیر و در آن لحظهای هم که در قله قرار گرفت، ذرهای از میراث فرهنگی دینی خود فاصله نمیگیرد، حیا از او میبارد، مادری را افتخار میداند و خانواده را همچنان مهمترین عرصه جهاد زنانگی میداند. این راه سومی بود که انقلاب به روی زنان گشود و بعد از 43 سال دهها قاب ماندگار به ثبت رسیده که گویای امکان جمع شدن این ۲ مقوله با هم است.
* امام خمینی: شما زنان رهبرنهضت ما هستید
در حالی که برخی علمای همعصر پیر جماران، حضور زنان در تظاهرات را برنمیتافتند و حتی رای دادن آنها را خلاف شرع انور میدانستند، امام با شجاعت در برابر این تفکر ایستاد و آن را متحجرانه خواند. به مناسبتهای گوناگون امام در مدح زن سخنها گفت که خود نشاندهنده نگاه مترقی بنیانگذار جمهوری اسلامی به مساله زن است. ایشان در یکی از دیدارهایشان درباره نقش زنان در نهضت اسلامی فرمودند: زن مبدأ همه خیرات است. ما نهضت خودمان را مرهون زنها میدانیم. مردها به تَبَع زنها در خیابانها میریختند. رهبر نهضت ما هستند، ما دنبالهرو آنها هستیم. من شما را به رهبری قبول دارم و خدمتگزار شمایم.
ایشان در همین باره نیز فرمودهاند: در نهضتی که ملت ما کردند، همهتان ملاحظه کردید که زنها پیشقدم بودند. بلکه فعالیت زنها در این باب ارزشش بیشتر از فعالیت مردها بود؛ برای اینکه همین خواهرها که ریختند در خیابانها و در مقابل توپ و تانک تظاهر کردند و مشت گره کردند، اینها مردها را، قدرتشان را دوچندان کرد. وقتی مردها ببینند که خانمها آمدند در مقابل توپ و تانک، آنها بیشتر اقدام میکنند. و ما دیدیم که این خواهرها در این نهضت یک سهم بسیار بزرگ داشتند.
امام خمینی همچنین درباره نقش ویژه زن در سعادت و شقاوت یک کشور میفرمایند: مربی انسانها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست میکند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد میکند. مبدأ همه سعادتها از دامن زن بلند میشود. زن مبدأ همه سعادتها باید باشد. و معالأسف زن را به صورت یک لعبت درآوردند این پدر و پسر؛ و خصوصا این پسر. آنقدر جنایات که به زن کردند به مردان نکردند. زن مبدأ همه خیرات است. شما دیدید، ما دیدیم، که زن در این نهضت چه کرد... ما نهضت خودمان را مرهون زنها میدانیم. مردها به تبع زنها در خیابانها میریختند. تشویق میکردند زنها مردان را، خودشان در صفهای جلو بودند. زن یک همچو موجودی است که میتواند یک قدرت شیطانی را بشکند.
و در جای دیگری تاکید میکنند: تنها مطلب این نیست که زنان نیمی از جمعیت کشورند؛ نباید به این قضیه به چشم کمیت نگاه کرد. بله! زنان نیمی از جمعیت کشورند اما تأثیر زن، تأثیر این نیم جمعیت در سرنوشت این کشور، آن وقتی که بخواهند در سرنوشت دخالت کنند، بیش از تأثیر نیمی از کل جمعیت در سرنوشت است. یک وقت است که ما مجموعهای از انسانها را در نظر میگیریم، نیمی از آنها نقشی به قدر 50 درصد دارند، مسأله زن در جامعه اینگونه نیست؛ بالاتر از اینهاست، اگر زنان در یک جامعه، به فکری مؤمن شوند و در راهی قدم بگذارند و بهرغم موانع، آن راه را ادامه بدهند.
* مهرورزی امام به همسرش: تصدقت شوم، الهی قربانت بروم
آنگونه که از خاطرات خانم ثقفی و سایر اعضای خانواده امام برمیآید، ازدواج امام و همسرشان، زندگی عاشقانهای را در پی داشت و امام خمینی در جایگاه یک روحانی بلندپایه و مبارز سیاسی در زندگی شخصیشان با عشق و احترام ویژهای به پیمان زناشوییشان با خانم ثقفی مینگریستند. امام خمینی سال 1312 عازم سفر حج شدند و در بین راه نامه عاشقانهای برای همسرشان نوشتند که تصویر دیگری از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران را مقابل چشم مخاطب قرار میدهد. متن کامل این نامه چنین است:
زمان: فروردین 1312 / ذیالقعده 1351
مکان: لبنان، بیروت
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آیینه قلبم منقوش است. عزیزم! امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ] من با هر شدتی باشد، میگذرد ولی بحمدالله تاکنون هرچه پیش آمد خوش بوده و الان در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتا جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد.
در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتی هستیم، از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت میکند ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتا تکلیف معلوم نیست امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل، از این حیث قدری نگران هستیم ولی از حیث مزاج بحمدالله به سلامت، بلکه مزاجم بحمدالله مستقیمتر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است، جای شما خیلی خیلی خالی است. (صحیفه امام، ج 1، ص 2)
این نامه نشان میدهد نگاه امام خمینی به زن و جایگاه والایش، تنها یک تئوری و نظریه نبوده است، بلکه یک عنصر شخصیتی و یک احساس درونی شده بوده که از اعماق وجود ایشان بر میآمده است. نگاهی که پس از رحلت ایشان، در وجود حضرت آیتالله خامنهای استمرار یافت.
* آیتالله خامنهای: برخلاف آنچه معروف است، جنس قویتر، زن است
دیدار با جامعه بانوان کشور یکی از برنامههای همیشگی رهبر معظم انقلاب در تاریخ نقشآفرینیهای ایشان بعد از انقلاب اسلامی بوده است. ایشان در یکی از دیدارها سخنی گفتند که بسیار قابل تامل است. معمولا در فضای فرهنگی ما اینچنین معروف بوده که بین ۲ جنس زن و مرد، این جنس زن است که ضعیفتر است به طوری که به صورت معمول در ادبیات فارسی گاهی به جای زن از کلمه «ضعیفه» استفاده میکردهاند اما رهبر معظم انقلاب در بیاناتی برخلاف این پندار عمومی، اتفاقا زن را جنس قویتر معرفی میکنند. ایشان در این باره میفرمایند: من همیشه به دوستان و خویشاوندان و زنان میگویم، میگویم برخلاف آنچه معروف است، در بین این دو جنس، آن جنس قویتر زن است.
زنها قویتر از مردهایند. زنها میتوانند با تدبیر و با ظرافت، مرد را در دست خودشان بچرخانند؛ انسان، هم در تجربه این را مشاهده میکند، هم با قیاسهای فکری و عقلی این را میتواند اثبات کند. این واقعیتی است. بله! زنهایی هستند که بیتدبیری میکنند، لذا این کار را نمیتوانند انجام بدهند اما زنی که اهل تدبیر باشد، مرد را میکند رام خودش. این مثل این است که یک نفری بتواند یک شیر درنده را افسار بزند، سوارش بشود؛ این معنایش این نیست که او از لحاظ جسمی از این شیر قویتر است، معنایش این است که توانسته این اقتدار معنوی را به کار ببرد؛ زنها این توانایی را دارند، منتها با ظرافت؛ یعنی ظرافتی که میگوییم، تنها ظرافت در ترکیب جسمانی و ساختمان جسمانی نیست، بلکه ظرافت در فکر و اندیشه و تدبیر و دستگاه تصمیمگیری است که خدای متعال در زن قرار داده.
ایشان در جای دیگری میفرمایند: من گاهی در بعضی جلسات عقد که عروس و دامادها پیشم میآیند، وقتی نصیحتشان میکنم، در خلال حرفهایم به این نکته هم اشاره دارم که بعضی حمل بر شوخی میکنند؛ من در محاسبات نهایی، زن را قویتر از مرد میدانم. اعتقادم این است مرد هارت و هورتش زیاد است اما آنکه بالاخره در یک مقابله، اگر این مقابله طول بکشد، پیروز خواهد شد، زن است؛ یعنی زن بالاخره با روشها و وسایلی که خدای متعال در اختیار و طبیعت او گذاشته، بر مرد غالب میشود. این یکی از زیباییهای طبیعت و از اسرار خلقت است. به مرد استخوان درشتتر، قد بلندتر و صدای کلفتتر دادهاند اما به زن در مقابل این امکانات، لطافتهای روحی و وسایل نفوذ روی مرد را دادهاند تا تعادل برقرار شود.
غرب در صد سال اخیر تحولات فکری و گفتمانی پرالتهابی را در حوزه زنان تجربه کرده است. زمانی نهچندان دور عدهای از فمینیستها معتقد بودند زنها نباید ابزار تولید مثل مردها شوند و مادری زنها را به کلی رد کرده و به صراحت میگفتند: «زنان یک طبقه تحت ستم هستند. ما به عنوان ابزارهای جنسی، عوامل زاد و ولد، خدمه خانگی و نیروی کار ارزان استثمار میشویم».
اما در سالهای اخیر شاهد بازگشت جریانهای فمینیست و فعالان حقوق زنان از آن افکار افراطی هستیم. اگرچه هیچ وقت از اعتراضشان در زمینه ظلم و ستم در ابعاد مختلف در حق زنان دست نکشیدند اما بسیاری از طیفهای این جریانات به این نتیجه رسیدند تلاش در راستای احقاق حقوق زنان و فعالیت موثر زنان در جامعه منافاتی با نقش مهم مادری و تربیت فرزندان ندارد. امتداد این بازنگریها در زمینه زن، مادر و خانواده را نیز میتوان در سالهای اخیر در محصولات هنری و رسانهای غربی مشاهده کرد. انیمیشنها، فیلمها و سایر محصولات هنری در چند سال اخیر تلاشی مبارک در جهت حفظ حریم خانواده با محوریت مادر داشتهاند که میتوان به عنوان نمونه به انیمیشن «بچه رئیس» اشاره کرد. اگرچه نظام سلطه جهانی با نفوذ فرهنگی در بین برخی سلبریتیهای کشور سعی در تضعیف خانواده و جایگاه مقدس مادر دارد، لکن به وضوح علاقه و اشتیاق شخصیتهای مشهور و سلبریتیهای پرطرفدار جهانی در تشکیل خانواده و فرزندآوری را در سالهای اخیر شاهد هستیم.