گروه سیاسی: حکم به «جهاد تبیین» را میتوان پرتکرارترین گزاره در سخنان ماههای اخیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی دانست، بهگونهای که اشاره به جنگ روایتها و لزوم تدبیر در این باره تقریبا یکی از مواضع ثابت سخنرانیهای حضرت آیتالله العظمی خامنهای در ماههای اخیر بوده است. سخنرانی روز یکشنبه ایشان در دیدار مداحان اهلبیت نیز از این قاعده مستثنا نبود و با توجه به کارویژه هیئات مذهبی و منبر به عنوان قدیمیترین و اصیلترین رسانه شیعه در طول تاریخ، بار دیگر این مهم مورد اشاره قرار گرفت. رهبر حکیم انقلاب در بخشی از سخنانشان با اشاره به شیوه جهاد ائمه اطهار فرمودند: «ائمه جهاد نظامی که نمیکردند؛ جز معدودی - فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبی و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیه ائمه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین». اینکه همین که بنده مکرر تکرار میکنم تبیین یا جهاد تبیین، - تبیین کنید، روشنگری کنید - هیأت، محل جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکته بسیار مهم استفاده میشود». معظمله پیش از این در جریان دیدار پرستاران در آذرماه نیز مساله «جهاد تبیین» را مورد تاکید قرار داده بودند. ایشان در تبیین رفتار خردمندانه و قدرت عقلانی آن بانوی بزرگ، به رفتار مدبرانه و سخنان شگفتانگیز حضرت زینب در مقابل حکام جابر و یاوهگویی همچون ابنزیاد و یزید اشاره کردند و گفتند: آن اقتدار تاریخی، در مقابل مردم جای خود را به تبیین و سخنانی سرزنشبار میدهد که بعدها به یکی از عوامل قیام توابین در کوفه منجر میشود. رهبر معظم انقلاب «جهاد روایت و تبیین» را از دیگر ابعاد خردمندی و تدبیر عمیق حضرت زینب برشمردند و افزودند: آن حضرت با روایت حقیقی، تأثیرگذار و ماندگار کربلا، فرصت نداد روایت دشمن بر واقعیت غلبه کند. پیش از این در مهرماه سال جاری نیز رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مراسم عزاداری اربعین حسینی در دانشگاه تهران با مغتنم شمردن امکانات ناشی از فضای مجازی و رسانهای برای روشنگری و پاسخ به ابهامات، «تبیین و بازگویی حقایق»، «استفاده از شیوههای اخلاقی»، «بیان مسائل همراه با منطق، متانت، عقلانیت کامل و استفاده از عواطف انسانی» و «پرهیز از دشنام، تهمت، دروغ و فریبکاری در مواجهه با افکار عمومی» را اصول قطعی این جهاد خوانده بودند.
بر همین اساس بیهیچ شکی براساس منویات رهبر انقلاب «جهاد تبیین» را میتوان رسالت اصلی جریان انقلابی خواند؛ رسالتی که هرچند امری متأخر نیست اما ضرورت آن در برهه زمانی فعلی بیش از هر دوره دیگری محسوس شده و به چشم میآید. با این اوصاف اما تعریف صحیح و نگاه علمی و عملی به «جهاد تبیین» ضرورتی است که جریان انقلابی باید نسبت روشنی با آن پیدا کند. به عبارت دیگر تا زمانی که فهمی صحیح از چرایی و چگونگی تبیین در جامعه ایران وجود نداشته باشد نمیتوان چندان امیدی به این داشت که حرکت نیروها، رسانهها و نخبگان انقلابی منشأ اثر تحولآفرینی شود؛ آنچنان که پیش از این نیز بسیاری از مطالبات رهبر حکیم انقلاب به رغم تاکیدات موکد ایشان به دلیل عدم فهم صحیح و اجماع پیرامون چگونگی پیگیری مطالبات به سرانجام روشنی نرسیده است.
* روایت و اثربخشی بر مخاطب
تاکید بر «جهاد تبیین» در میانه جنگ روایتها، پیش از هر چیز نیازمند فهم صحیح عنصر روایت برای هرگونه ارتباط گرفتن با جامعه مخاطب است.
یکی از مهمترین ضعفهای نیروهای انقلابی که باعث لکنت این جریان نیز شده است عدم شناخت صحیح مخاطب است. زمانی که یک فرد یا گروه در جایگاه راوی قرار میگیرد پیش از هر چیز باید به شناختی دقیق از زبان، نظام ارزشی و معنایی، نیازها، منافع و آرزوها نائل آید. روایت پیروز روایتی است که همزبانی با شنونده خود داشته باشد، از این رو بدون شناخت صحیح مخاطب اساسا روایت راوی امکان اثرگذاری خود را از دست میدهد. یکی از مهمترین ممیزههایی که روایت را از دیگر وجوه گفتاری متمایز میکند، تلاش برای همراه کردن خواننده یا شنونده با گفتار و نوشتاری است که در مقابل خود میبیند. از همین رو مقوله مخاطبشناسی و فهم مخاطب در بستر معادلات زمانی پیششرطی است که نیروهای انقلابی پیش از هر فعالیتی باید در راستای «جهاد تبیین» فهم کنند.
تعریف جریان تبیین در مقابل جریان انحراف و لزوم جلوگیری از تغییر واقعیت در اذهان عمومی، میدانی است که شناخت ذهنیت جامعه درباره وقایع تاریخی و مفاهیم ارزشی را طلب میکند. واقعیت آن است که در سایه بسیاری از تعللها و سادهنگریها نگاه بخشی از جامعه ایران درباره تاریخ معاصر و جایگاه هویتی ایران نسبت چندانی با حقیقت ندارد، در چنین موقعیتی بازتعریف و انحرافزدایی از پیشفرضهای عمومی نیازمند آن است که در ابتدای امر از دریچه ذهنی مخاطبان روایتها به موضوعات نگریسته شود.
* جامعیت روایت در مواجهه با جامعه متکثر
بسط حوزه عمومی در سایه رشد تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی و افول ایدئولوژی و روایتهای فراگیر باعث شده جامعه بشری در قیاس با چند دهه قبل بافت متکثری به خود بگیرد. جامعه ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و برخلاف چند دهه قبل که امکان تعریف جامعه در چند تیپ فکری وجود داشت، اکنون با انبوهی از نظامهای ارزشی جزء مواجه هستیم. در چنین فضایی روایتها بدون جامعیتپذیری و امکان همراه کردن مجموعهای از گروههای متکثر نمیتوانند چندان منشأ اثر باشند.
جامعیت یک روایت نیازمند آن است که نقاط پیوندبخش بیشتری را برای جامعه هدف خود در نظر بگیرند. برای نمونه یکی از نزاعهای کاذب در فضای روایی نخبگان مربوط به تقدم و تأخربخشی و اصالت قائل شدن برای 2 عنصر هویتی «دیانت» و «ملیت» بود. در حالی که تاریخ معاصر ایران بخوبی این حقیقت را هویدا ساخته است که پیوند این 2 عنصر در حدی است که به سختی میتوان انتظار تجزیه و تفکیک را داشت. در این میان توصیف چندی پیش رهبر حکیم انقلاب از سردار شهید حاجقاسم سلیمانی به عنوان «ملیترین» و «امتیترین» شخصیت معاصر، نشاندهنده عبور از چنین دوگانهای بود.
با این اوصاف روایت موفق در «جهاد تبیین» روایتی است که فراتر از عناصر انشقاقبخش به سمت برقرار کردن محورهایی برای همصدایی و هماندیشی حرکت کند. عدم درک صحیح تکثر جامعه ایران میتواند به طریقهای از تبیین واقعیات موجود منتهی شود که دوقطبی سیاسی و اجتماعی را نیز با خود به همراه داشته باشد. از همین رو جریان انقلابی باید نسبت به جامعیت روایت خود در مواجهه با بافت متکثر جامعه آگاه بوده و زبانی اجماعساز به کار گیرد.
* فرم در خدمت تکامل محتوا
سیر سریع تحولات اجتماعی و ارتباطی عملا جامعه بشری را به نقطهای رسانده که برای همراه شدن با تغییرات متحمل رنج و مشقت شود. در چنین فضای سیالی حتی رسانهها نیز به سختی توانایی تطبیق با تغییرات بیرونی را پیدا میکنند. با چنین مقدمهای بیراه نیست اگر ابتذال را مهمترین عارضه تغییرات سریع جامعه به حساب آوریم. از آنجا که جوهره ابتذال دوری از اصول و همراهی سطحی با تغییرات است همواره متقاضی و خریداران زیادی داشته است. با این حال ابتذال در عالم نظر و اندیشه را میتوان پدیدهای متأخر دانست. چنین ابتذالی با ادغام مفاهیم کهن با تقاضاهای فعلی جامعه هوادار پیدا میکند و این هوادار را دال بر صحت قرائت خود میخواند.
«جهاد تبیین» در عین نظر داشتن به نوآوری نباید به ابتذال منتهی شود. تذکر رهبر حکیم انقلاب در دیدار اخیر مداحان مبنی بر اینکه نمیتوان به بهانه جذب جوانان سراغ هنجارگریزی رفت، نمودی از آسیبشناسی این ابتذال در یک مجمع مذهبی است.
جریان انقلابی با چنین نگاهی باید ضمن دوری جستن از ابتذال، حداکثریترین بهرهبرداری را از فرم برای تکامل بخشیدن به محتوای خود بگیرد. هیات به مثابه یک رسانه، در طول تاریخ تشیع همواره بیشترین بهره را از ظرفیتهای فرمی برای ارتقای محتوای کهن داشته است که بازتاب آن را در سنن آیینی مردم ایران میتوان مشاهده کرد. با چنین نگاهی تبیین واقعیت - همانگونه که رهبر انقلاب نیز متذکر شدند- ضمن بهرهمندی از «عقلانیت کامل» با «عواطف انسانی» نیز باید همراه باشد.