printlogo


کد خبر: 244215تاریخ: 1400/11/5 00:00
نگاهی به بایسته‌‌های جبهه انقلاب در مواجهه با جنگ شناختی دشمن
جهاد تبیین و هنر روایت
* روایت و اثربخشی بر مخاطب * تکثر جامعه و جامعیت روایت * فرم در خدمت تکامل محتوا * تبیین درباره چه؟

گروه سیاسی: حکم به «جهاد تبیین» را می‌توان پرتکرارترین گزاره در سخنان ماه‌های اخیر رهبر حکیم انقلاب اسلامی دانست، به‌گونه‌ای که اشاره به جنگ روایت‌ها و لزوم تدبیر در این باره تقریبا یکی از مواضع ثابت سخنرانی‌های حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در ماه‌های اخیر بوده است. سخنرانی روز یکشنبه ایشان در دیدار مداحان اهل‌بیت نیز از این قاعده مستثنا نبود و با توجه به کارویژه هیئات مذهبی و منبر به عنوان قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین رسانه شیعه در طول تاریخ، بار دیگر این مهم مورد اشاره قرار گرفت. رهبر حکیم انقلاب در بخشی از سخنان‌شان با اشاره به شیوه جهاد ائمه اطهار فرمودند: «ائمه جهاد نظامی که نمی‌کردند؛ جز معدودی - فقط حضرت امیرالمؤمنین، امام حسن‌ مجتبی و حضرت امام حسین با شمشیر جنگیدند- بقیه‌ ائمه که با شمشیر نجنگیدند؛ جهادشان چه بود؟ «جهاد تبیین». اینکه همین که بنده مکرر تکرار می‌کنم تبیین یا جهاد تبیین، -‌ تبیین کنید، روشنگری کنید - هیأت، محل جهاد تبیین است. به نظر من از این «اَحیوا اَمرَنا» این نکته‌‌ بسیار مهم استفاده می‌شود». معظم‌له پیش از این در جریان دیدار پرستاران در آذرماه نیز مساله «جهاد تبیین» را مورد تاکید قرار داده بودند. ایشان در تبیین رفتار خردمندانه و قدرت عقلانی آن بانوی بزرگ، به رفتار مدبرانه و سخنان شگفت‌انگیز حضرت زینب در مقابل حکام جابر و یاوه‌گویی همچون ابن‌زیاد و یزید اشاره کردند و گفتند: آن اقتدار تاریخی، در مقابل مردم جای خود را به تبیین و سخنانی سرزنش‌بار می‌دهد که بعدها به یکی از عوامل قیام توابین در کوفه منجر می‌شود. رهبر معظم انقلاب «جهاد روایت و تبیین» را از دیگر ابعاد خردمندی و تدبیر عمیق حضرت زینب برشمردند و افزودند: آن حضرت با روایت حقیقی، تأثیرگذار و ماندگار کربلا، فرصت نداد روایت دشمن بر واقعیت غلبه کند. پیش از این در مهرماه سال جاری نیز رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مراسم عزاداری اربعین حسینی در دانشگاه تهران با مغتنم شمردن امکانات ناشی از فضای مجازی و رسانه‌ای برای روشنگری و پاسخ به ابهامات، «تبیین و بازگویی حقایق»، «استفاده از شیوه‌های اخلاقی»، «بیان مسائل همراه با منطق، متانت، عقلانیت کامل و استفاده از عواطف انسانی» و «پرهیز از دشنام، تهمت، دروغ و فریبکاری در مواجهه با افکار عمومی» را اصول قطعی این جهاد خوانده بودند. 
بر همین اساس بی‌هیچ شکی براساس منویات رهبر انقلاب «جهاد تبیین» را می‌توان رسالت اصلی جریان انقلابی خواند؛ رسالتی که هرچند امری متأخر نیست اما ضرورت آن در برهه زمانی فعلی بیش از هر دوره دیگری محسوس شده و به چشم می‌آید. با این اوصاف اما تعریف صحیح و نگاه علمی و عملی به «جهاد تبیین» ضرورتی است که جریان انقلابی باید نسبت روشنی با آن پیدا کند. به عبارت دیگر تا زمانی که فهمی صحیح از چرایی و چگونگی تبیین در جامعه ایران وجود نداشته باشد نمی‌توان چندان امیدی به این داشت که حرکت نیروها، رسانه‌ها و نخبگان انقلابی منشأ اثر تحول‌آفرینی شود؛ آنچنان که پیش از این نیز بسیاری از مطالبات رهبر حکیم انقلاب به رغم تاکیدات موکد ایشان به دلیل عدم فهم صحیح و اجماع پیرامون چگونگی پیگیری مطالبات به سرانجام روشنی نرسیده است. 
 
* روایت و اثربخشی بر مخاطب
تاکید بر «جهاد تبیین» در میانه جنگ روایت‌ها، پیش از هر چیز نیازمند فهم صحیح عنصر روایت برای هرگونه ارتباط گرفتن با جامعه مخاطب است. 
یکی از مهم‌ترین ضعف‌های نیروهای انقلابی که باعث لکنت این جریان نیز شده است عدم شناخت صحیح مخاطب است. زمانی که یک فرد یا گروه در جایگاه راوی قرار می‌گیرد پیش از هر چیز باید به ‌شناختی دقیق از زبان، نظام ارزشی و معنایی، نیازها، منافع و آرزوها نائل آید. روایت پیروز روایتی است که همزبانی با شنونده خود داشته باشد، از این رو بدون شناخت صحیح مخاطب اساسا روایت راوی امکان اثرگذاری خود را از دست می‌دهد. یکی از مهم‌ترین ممیزه‌هایی که روایت را از دیگر وجوه گفتاری متمایز می‌کند، تلاش برای همراه کردن خواننده یا شنونده با گفتار و نوشتاری است که در مقابل خود می‌بیند. از همین رو مقوله مخاطب‌شناسی و فهم مخاطب در بستر معادلات زمانی پیش‌شرطی است که نیروهای انقلابی پیش از هر فعالیتی باید در راستای «جهاد تبیین» فهم کنند. 
تعریف جریان تبیین در مقابل جریان انحراف و لزوم جلوگیری از تغییر واقعیت در اذهان عمومی، میدانی است که شناخت ذهنیت جامعه درباره وقایع تاریخی و مفاهیم ارزشی را‌ طلب می‌کند. واقعیت آن است که در سایه بسیاری از تعلل‌ها و ساده‌نگری‌ها نگاه بخشی از جامعه ایران درباره تاریخ معاصر و جایگاه هویتی ایران نسبت چندانی با حقیقت ندارد، در چنین موقعیتی بازتعریف و انحراف‌زدایی از پیش‌فرض‌های عمومی نیازمند آن است که در ابتدای امر از دریچه ذهنی مخاطبان روایت‌ها به موضوعات نگریسته شود. 
 
* جامعیت روایت در مواجهه با جامعه متکثر
بسط حوزه عمومی در سایه رشد تکنولوژی و ابزارهای ارتباطی و افول ایدئولوژی و روایت‌های فراگیر باعث شده جامعه بشری در قیاس با چند دهه قبل بافت متکثری به خود بگیرد. جامعه ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست و برخلاف چند دهه قبل که امکان تعریف جامعه در چند تیپ فکری وجود داشت، اکنون با انبوهی از نظام‌های ارزشی جزء مواجه هستیم. در چنین فضایی روایت‌ها بدون جامعیت‌پذیری و امکان همراه کردن مجموعه‌ای از گروه‌های متکثر نمی‌توانند چندان منشأ اثر باشند. 
جامعیت یک روایت نیازمند آن است که نقاط پیوندبخش بیشتری را برای جامعه هدف خود در نظر بگیرند. برای نمونه یکی از نزاع‌های کاذب در فضای روایی نخبگان مربوط به تقدم و تأخربخشی و اصالت قائل شدن برای 2 عنصر هویتی «دیانت» و «ملیت» بود. در حالی که تاریخ معاصر ایران بخوبی این حقیقت را هویدا ساخته است که پیوند این 2 عنصر در حدی است که به سختی می‌توان انتظار تجزیه و تفکیک را داشت. در این میان توصیف چندی پیش رهبر حکیم انقلاب از سردار شهید حاج‌قاسم سلیمانی به عنوان «ملی‌ترین» و «امتی‌ترین» شخصیت معاصر، نشان‌دهنده عبور از چنین دوگانه‌ای بود. 
با این اوصاف روایت موفق در «جهاد تبیین» روایتی است که فراتر از عناصر انشقاق‌بخش به سمت برقرار کردن محورهایی برای همصدایی و هم‌اندیشی حرکت کند. عدم درک صحیح تکثر جامعه ایران می‌تواند به طریقه‌ای از تبیین واقعیات موجود منتهی شود که دوقطبی سیاسی و اجتماعی را نیز با خود به همراه داشته باشد. از همین رو جریان انقلابی باید نسبت به جامعیت روایت خود در مواجهه با بافت متکثر جامعه آگاه بوده و زبانی اجماع‌ساز به کار گیرد. 
 
* فرم در خدمت تکامل محتوا
سیر سریع تحولات اجتماعی و ارتباطی عملا جامعه بشری را به نقطه‌ای رسانده که برای همراه شدن با تغییرات متحمل رنج و مشقت شود. در چنین فضای سیالی حتی رسانه‌ها نیز به سختی توانایی تطبیق با تغییرات بیرونی را پیدا می‌کنند. با چنین مقدمه‌ای بیراه نیست اگر ابتذال را مهم‌ترین عارضه تغییرات سریع جامعه به حساب آوریم. از آنجا که جوهره ابتذال دوری از اصول و همراهی سطحی با تغییرات است همواره متقاضی و خریداران زیادی داشته است. با این حال ابتذال در عالم نظر و اندیشه را می‌توان پدیده‌ای متأخر دانست. چنین ابتذالی با ادغام مفاهیم کهن با تقاضاهای فعلی جامعه هوادار پیدا می‌کند و این هوادار را دال بر صحت قرائت خود می‌خواند. 
«جهاد تبیین» در عین نظر داشتن به نوآوری نباید به ابتذال منتهی شود. تذکر رهبر حکیم انقلاب در دیدار اخیر مداحان مبنی بر اینکه نمی‌توان به بهانه جذب جوانان سراغ هنجارگریزی رفت، نمودی از آسیب‌شناسی این ابتذال در یک مجمع مذهبی است. 
جریان انقلابی با چنین نگاهی باید ضمن دوری جستن از ابتذال، حداکثری‌ترین بهره‌برداری را از فرم برای تکامل بخشیدن به محتوای خود بگیرد. هیات به مثابه یک رسانه، در طول تاریخ تشیع همواره بیشترین بهره را از ظرفیت‌های فرمی برای ارتقای محتوای کهن داشته است که بازتاب آن را در سنن آیینی مردم ایران می‌توان مشاهده کرد. با چنین نگاهی تبیین واقعیت - همان‌گونه که رهبر انقلاب نیز متذکر شدند‌- ضمن بهره‌مندی از «عقلانیت کامل» با «عواطف انسانی» نیز باید همراه باشد. 
******

حجت‌الاسلام سیدمحمدحسین هاشمیان: یکی از مهم‌ترین مسائلی که امروز جامعه ما درگیر آن است، «جنگ‌ شناختی»  است؛ جنگی که به دنبال تسخیر ذهن مخاطب است تا بتواند باورهای او را مطابق خواست خود شکل دهد. این نوع جنگ سابقه‌ای طولانی‌ دارد و متناسب با همین سابقه هم جبهه حق در درازنای تاریخ در مقابل این جنگ شناختی، سلاح جهاد تبیین را به دست گرفته است. خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) جهاد تبیین بود؛ اگر جهاد تبیین حضرت زهرا(س) نبود، دشمنان موضوع ولایت را مخدوش می‌کردند. سخنرانی‌ها و خطبه‌های حضرت زینب(س) جهاد تبیین بود؛ اگر جهاد تبیین حضرت زینب(س) نبود، دشمنان در جنگ روایت‌ها، روایت خودشان از واقعه کربلا را ارائه می‌کردند. پس نخستین نکته‌ای که باید به آن توجه داشته باشیم این است که جنگ ‌شناختی؛ جنگی است که جبهه باطل در آن به دنبال تسخیر و شکل‌دهی ذهن مردم است. جنگی که در آن دشمن به دنبال القای نوع تفکر خود و نوع روایت خود است، سابقه‌ای بس طولانی دارد و در برهه‌های مختلف تاریخی تنها ابزار آن تغییر کرده است. در مقابل این حمله جبهه باطل نیز یکی از اصلی‌ترین استراتژی‌های جبهه حق، جهاد تبیین بوده است. شما اگر تاریخ اسلام را به دقت بخوانید، متوجه خواهید شد وجود مقدس امیرالمومنین(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و مابقی ائمه اصلی‌ترین کارشان، همین جهاد تبیین بوده است. 

در دنیای معاصر نیز این جنگ‌ شناختی با قدرت در حال پیگیری است. گاهی هدف دشمن از جنگ‌ شناختی تغییر نظام محاسباتی مسؤولان است؛ موضوعی که بویژه در دولت قبل خیلی بیشتر با آن دست و پنجه نرم می‌کردیم. اگر یادتان باشد زمانی وزیر وقت امور خارجه درباره قدرت نظامی ایران اظهارنظری را مطرح کرد که با واقعیت سازگاری نداشت، رهبر معظم انقلاب در واکنشی به این اظهارنظر فرمودند برای مسؤولان فرصت بازدید از دستاوردهای نظامی را فراهم آورند تا نظام محاسباتی آنها تصحیح شود. این خودش به نوبه خود نوعی جهاد تبیین بود. ما در دوره‌ای از تاریخ نه‌ چندان دور خود حتی برای مسؤولان هم محتاج جهاد تبیین بودیم. 
پدیده‌ای که در دوره کنونی بیشتر با آن مواجه هستیم، جنگ روایت‌هاست که در آن دشمن می‌خواهد ذهنیت مردم را متناسب با استانداردها و خواست خود شکل دهد، اگر مثلا جمهوری اسلامی تصمیم بگیرد در یک دادوستد کاملا عقلایی با روسیه و چین وارد مذاکره شود، بلافاصله حرف از وابستگی ایران می‌زنند، این همان جنگ روایت‌هاست. بلافاصله پروپاگانداهای دشمن وارد می‌شود و افکار عمومی را جهت‌دهی می‌کند. 
به نظر من یکی از مهم‌ترین کارهایی که برای جهاد تبیین می‌شود انجام داد، افزایش مشارکت مردم در فرآیند حکمرانی است. هر چقدر مردم در مسائل تصمیم‌گیری و اجرایی کشور بیشتر دخیل شوند و بیشتر نقش‌آفرینی کنند، ذهنیت آنها نسبت به مسائل کشور بیشتر به واقعیت نزدیک می‌شود. توجه داشته باشید «جهاد تبیین» از ۲ کلمه تشکیل شده که یکی از آنها جنبه کنشگری دارد و دیگری جنبه بیانی و نظری. یعنی بعد نظر و عمل در آن به هم آمیخته شده است. ما اگر جهاد تبیین را تنها در ساحت رسانه‌ها پیگیری کنیم، به موفقیتی که باید برسیم نمی‌رسیم، اگرچه این را هم نباید فراموش کنیم که بار اصلی در جنگ روایت‌ها که نیازمند جهاد تبیین است، بر دوش رسانه‌هاست اما پازل تکمیل‌کننده سلسله اقداماتی که برای جهاد تبیین انجام می‌شود، مشارکت‌دهی مردم در فرآیند حکمرانی است تا مردم به صورت عملی درگیر فرآیند حکمرانی باشند، در این صورت است که فرصت‌ها و چالش‌های کشور را عینا لمس می‌کنند و قطعا در برابر هجوم تبلیغاتی دشمن نقش منفعل را بازی نمی‌کنند، بلکه کنشگرانه و آگاهانه عمل می‌کنند. 
******
تبیین درباره چه؟
اشکان صدیق: حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در چند سخنرانی اخیرشان بر مساله «جهاد تبیین» تاکیدات بسیاری داشتند به طوری که مهم‌ترین عرصه جهاد در شرایط امروز را جهاد تبیین و «روشنگری» دانستند. اما اولین سوالی که ذهن هر انسان ولایتمدار و علاقه‌مند به نظام را مشغول می‌کند این است: این تبیین و روشنگری باید پیرامون چه موضوعات و مسائلی باشد؟ بهترین کسی که می‌تواند پاسخ این سوال را به ما بدهد همان کسی است که اول بار این مساله را مطرح و به آن سفارش کرد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حدود ۲ هفته پیش در دیدار مردم قم ضمن هشدار نسبت به تلاش دشمنان برای کم کردن حساسیت مردم نسبت به آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب، اصول انقلاب را اینگونه برشمردند: «اصول انقلاب در درجه‌ اول، مثل حاکمیت دین. اصلا جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی برای حاکمیت دین خدا تشکیل شد؛ اصلا برای این است که جامعه با شکل و هندسه‌ دینی زندگی کند و تنظیم بشود. حکومت با هندسه‌ دینی تنظیم بشود و حرکت کند و پیش برود و اقدام کند؛ این جزو بینات انقلاب بود. مردم جان دادند، خون خودشان را تقدیم کردند، نثار کردند برای اینکه این اتفاق بیفتد؛ این جزو اصول انقلاب است؛ این را تضعیف می‌کنند. یا مثلا عدم تسلیم در برابر دشمن مستکبر؛ این جزو اصول انقلاب است. تسلیم نباید شد؛ زورگویی دشمن را نباید تحمل کرد؛ اینکه ما با دشمن مِن‌باب‌ مثال یک وقتی مذاکره کنیم، صحبت کنیم، تعامل کنیم، این یک حرف دیگر است. انقلاب به ما می‌گوید در مقابل زورگویی و حرف زور دشمن، نباید تسلیم شد؛ تا حالا هم به توفیق الهی تسلیم نشده‌ایم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ این جزو اصول است. این را تضعیف می‌کنند، [می‌گویند] مثلا «آقا چرا، چه مانعی دارد، چه اشکالی دارد؟» یعنی کمرنگ کردن یک چنین اصول برجسته‌ای. یا استقلال کشور، یا مبارزه‌ با فساد، مبارزه‌ با بی‌عدالتی و امثال اینها؛ اینها اصول انقلاب است».
همان‌گونه که در شعارهای تظاهرات و راهپیمایی‌های پیش از انقلاب و همچنین در کلمات امامین انقلاب و متفکران اصلی انقلاب اسلامی مشهود است، می‌توان اصول و آرمان‌های انقلاب را بدین ترتیب برشمرد: حاکمیت دینی، مبارزه با استکبار جهانی، عدالت اجتماعی و حمایت از مستضعفان، جمهوریت و مردم‌سالاری دینی، آزادی، استقلال و... . 
متاسفانه پس از تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر جهاد تبیین، عده‌ای از فعالان رسانه‌ای راهبرد پراهمیت تبیین را به روشنگری پیرامون مسائل سطحی و خرد سیاسی- رسانه‌ای تقلیل داده و از پرداختن به اصول و ارزش‌های والای انقلاب اسلامی غفلت ورزیدند. البته این به معنای بی‌اهمیتی مسائل خرد سیاسی نیست که باید به آنها نیز به شکل صحیح و متقن پرداخت لکن رهبر بزرگوار انقلاب منظور از جهاد تبیین را در وهله اول تبیین و روشنگری پیرامون آرمان‌ها و اصول انقلاب دانستند: «البته در تبیین، گسترش آرمان‌ها مورد نظر است؛ آرمان‌ها، اصول، مبانی اصلی، بینات انقلاب؛ اینها بیشتر از همه مورد نظر است، منتها مسائل خُرد سیاسی و اجتماعی هم داخل در این جبهه است و بایستی دنبال کرد».
 
* چگونه تبیین کنیم؟
رهبر حکیم انقلاب در دیدار مادحین اهل بیت(ع) از امکانات عظیم و تلاش‌های زیاد دشمنان برای از بین بردن باورها به اسلام و آرمان‌های انقلاب اسلامی سخن گفتند و فرمودند: «این را من از روی اطلاع عرض می‌کنم که امروز انبوهی از رسانه‌ها - نمی‌شود شمرد، بخصوص با این وضع فضای مجازی- با هزاران متخصص: متخصص هنر، متخصص رسانه، متخصص علوم ارتباطات، با پشتیبانی مالی انبوه، با پشتیبانی امنیتی انبوه در کارند؛ برای چه؟ برای اینکه در نظام جمهوری اسلامی افکار را برگردانند، مذا‌ق‌ها را برگردانند، ایمان‌ها را و باورها را تضعیف کنند، تخریب کنند؛ این‌[جور] است. حالا دیگران برای کشورهای دیگر چه کار می‌کنند، آنها بحث‌های دیگری است؛ این مطلبی که من عرض می‌کنم، هدفی است متوجه کشور ما، مردم ما، جمهوری اسلامی ما، باورهای ما، اعتقادات ما. هزاران دستگاه دارند در این زمینه کار می‌کنند با پول‌های گزاف و پشتیبانی‌های گوناگون. خب! این یک حرکت شیطانی است و جبهه‌ شیطان است».
حال برای مقابله با این هجمه گسترده دشمنان، ولی فقیه جامعه و رهبر مسلمانان راهبرد بزرگی را به نام جهاد تبیین به طور اعم و استفاده از ابزارهایی مثل فکر، قلم، بیان، رسانه و فضای مجازی به طور اخص بیان کردند. ایشان در دیدار ۲ هفته پیش مردم قم نیز فرمودند:
«... اینها بخشی از یک جنگ نرم وسیع و متنوع دشمن است که این را دنبال می‌کنند. بایستی به این توجه داشت و در مقابل این حساسیت‌زدایی باید ایستاد. اهل فکر، اهل قلم، اهل بیان، اهل فعالیت‌های گوناگون اجتماعی، اهل فعالیت در فضای مجازی، آن کسانی که می‌توانند و دست‌شان باز است، در این زمینه مسؤولیت دارند؛ و نگذارند دشمنان بتدریج این حساسیت و حمیت مردمی را کمرنگ کنند».

 


Page Generated in 0/0074 sec