printlogo


کد خبر: 244254تاریخ: 1400/11/6 00:00
یادداشتی بر مجموعه‌شعر «بهانه می‌کنم تو را» اثر الهام نجمی
توأمان شعر و شعار

وارش گیلانی: بی‌شک نام بلند شهیدان همیشه ماندگار است و در شعر امروز ایران نیز پایدار و برقرار؛ آن‌گونه که در شعر کمتر شاعری، شعری درباره‌ ایشان دیده نمی‌شود. اما در مجموعه‌شعر «بهانه می‌کنم تو را»، اثر الهام نجمی 37 ساله، نام مجموعه تقدیم به شهیدان و کل کتاب نیز تقدیم شده است به فرمانده‌‌ جاوید‌الاثر حاج‌احمد متوسلیان؛ اجرش با شهیدان ان‌شاءالله. 
شعرهای این دفتر به ترتیب تقدیم شده است به شهیدان حاج‌حسین همدانی، ابراهیم همت، مرتضی آوینی، حاج‌قاسم سلیمانی، محسن حججی، حسین قمی، مهدی ثامنی‌راد، فلاح‌پیشه، کجباف، محمد بلباسی، محسن فخری‌نژاد، رجایی و شهیدان دیگر (به ‌طور کلی) و همسران و مادران شهیدان و... 
این کتاب را انتشارات 27 بعثت در 62 صفحه چاپ کرده است. همه‌‌ شعرهای این کتاب کلاسیک است و بیشتر در قالب غزل و چهارپاره است با چند مثنوی. 
نخستین شعر این دفتر تقدیم شده به شهادت؛ شعری که غزلی ۵ بیتی است و اسم مجموعه‌شعر نیز از آن گرفته شده است:
«بهانه می‌کنم تو را، بهانه می‌کنی مرا
به کارزار زندگی، روانه می‌کنی مرا
ببین چقدر خسته‌ام، غزال دل‌شکسته‌ام 
میان خون دل چرا، نشانه می‌کنی مرا؟
کبوتری‌ست سوی تو، پریده دل به کوی تو
به آسمان دیگری روانه می‌کنی مرا
به بیکران رسیده‌ام، چه دردها که دیده‌ام
شهید می‌شوم؟ بگو، یگانه می‌کنی مرا؟
دل از زمین گسسته‌ام، غریب دست‌بسته‌ام
 دلم خوش است مهربان، رها نمی‌کنی مرا. 
از نوع قافیه‌‌ بیت آخر که بهانه و یگانه و... را با رهان (رهانمی‌کنی مرا) هم‌قافیه کرده است (کاری که تقریبا در شعر کلاسیک امروز به‌واسطه‌‌ همصدایی و هم‌آوایی کلمات در قافیه‌پردازی صورت می‌گیرد) که بگذریم، می‌رسیم به خود شعر که دوری ‌بودن وزنش و نیز تا حدی کلامش شبیه شعر مولانا بود؛ البته ساده‌تر و بی‌طمطراق و موسیقی غلیظی که در شعر مولانا می‌بینم. یعنی در کل، شعری روان و ساده و بدون هیچ دست‌اندازی، مخاطب را می‌رساند تا جای دل‌خواه. شعر قدرتمند قوی‌ای نیست اما روان و جاری است در سادگی خود.
در غزل بعدی گاه به ضعف‌ تالیف‌هایی برمی‌خوریم که حتی به ‌نوعی مشکل دستوری هم پیدا می‌کنند؛ آنجا که شاعر می‌گوید:
«چفیه، بند پوتین و لباس غرق خون‌هاشان
چقدر از هر کدامش راه سمت آسمان دیدم».
از حذف «را» قبل از «دیدم» و از نارسایی «هر کدامش» که بگذریم، از «راه» و «سمت» دیگر نمی‌توان گذشت، زیرا درستش این بود که گفته شود «... راه آسمان را دیدم» یا «... سمت آسمان را فهمیدم» و امثالهم. 
یا ضعف تالیفی و اشکال دستوری که کلمه‌‌ «هم» در بیت ذیل ایجاد کرده است:
«برایم کربلا می‌شد مجسم آن زمانی که
شهید بی‌سری را هم زیارت‌نامه‌خوان دیدم».
ضمن اینکه کلمه‌‌ «هم» حشو و زاید هم است. 
البته از بیت‌های زیبای این دفتر نیز نباید گذشت که یاد شهیدان را برای ما عطرآگین و تازه‌تر می‌کند؛ بیت‌هایی عاطفی و تصویرساز نظیر:
«شهادت تو را برد و هم‌سنگرت را /  به همراه خود برد چشم ترت را / در آن غربت سرخ، صحرای جبهه / گرفت عطر سیب تن بی‌سرت را / غباری پر از دود و خاکستری داغ / زمین‌گیر می‌کرد بال و پرت را / ولی آسمان شور و شوق تو را داشت / و می‌سوخت آن لحظه‌‌ آخرت را».
غزلی که شاعر به حاج‌ابراهیم همت تقدیمش کرده است. 
شاعر گاه با زبان حماسی حرفش را می‌زند؛ در وزنی که مناسب این حماسه است؛ در شعری که به شهید مرتضی آوینی تقدیم شده است:
«روایت کرد چشمانت شکوه شیرمردان را
غرور کوه‌های غیرت و مردان ایران را».
منهای بیت اول - که توأمان شعار است - بیت‌های دیگر این غزل نه‌چندان شعاری است و تعابیر تکراری‌اش نیز اندک است:
«نگاهت راوی فتح طلوع صبح سنگرهاست
شهادت داد قلبت روزهای سخت توفان را».
در بیت سوم، شاعر به جوهر شعر نزدیک‌تر می‌شود:
«بگو از دشت‌های سرخ، از سجاده‌های عشق
بگو از سبزپوشانی که دانستند باران را».
و در بیت چهارم و پنجم، مصراع‌های دوم‌شان بکر است:
«بیا تفسیر کن از آیه‌ها صبح شهادت را
مضامینی که آرامش دهد غوغای این جان را
ببین ماییم و دنیا، روزهامان غرق در غفلت
شقایق کو نشانت؟ فتح کن فصل زمستان را».
این نزدیک‌ شدن به جوهر شعر و دوری از تعابیری که تکراری است، در بعضی شعرهای شاعر جلوه‌‌ بیشتری پیدا می‌کند؛ مثلا در شعری که به شهید حججی تقدم شده است. اگرچه آن ضعف پیشین را در این غزل نیز می‌بینیم، یعنی شعاری و تکراری و نظم بودن مصراع‌های اول ابیاتی که مصراع دومش تازه و بکر است. البته بیت اول غزلی که به شهید حججی تقدیم شده است، هر ۲ مصراعش زیباست اما در بیت‌های دیگر دچار همان مشکلی شده که گفته آمد:
«رفتی و پشت قدم‌های تو باران می‌ریخت
عشق زانو ‌زده و اشک پریشان می‌ریخت
چشم بستی تو ز دنیا و ندیدی او را
هیبتش بود که در پیش تو آسان می‌ریخت».

Page Generated in 0/0096 sec