printlogo


کد خبر: 244574تاریخ: 1400/11/16 00:00
نگاهی به فیلم سینمایی «دسته دختران» که یکی از بهترین فیلم‌های جشنواره چهلم است
این دختران قهرمان

گروه فرهنگ و هنر: پرداختن به روی زنانه جنگ، کار سختی است. البته عمده درام‌های جنگی در سینمای دنیا از این ظرفیت استفاده کرده‌اند. در عین حال که پرداختن به میدان جنگ، با همه سختی‌ها و سنگینی‌های تولید از رسم نیفتاده و تولید فیلم مهم «1917» دو سال پیش نشان داد هنوز این مدل سینما جذاب و پرطرفدار است اما عمده تولیدات سینمای اروپا و آمریکا در سال‌های اخیر از بسترهای زنانه برای تعریف درام بهره برده‌اند؛ زنان دور از جنگ، زنان در فراق همسر، زنان منتظر و زنانی که عشقی در دل جنگ دارند. به عنوان مثال یکی از مهم‌ترین فیلم‌های جنگی جهان بر انتظار یک زن استوار شده است؛ «نجات سرباز رایان» که با خواسته مادر رایان برای حفظ او پیش می‌رود. در سینمای دفاع‌مقدسی ایران در سال‌های اخیر یکی از فیلمسازانی که قصه‌های زنانه را در دل جنگ مورد پرداخت قرار داده، منیر قیدی است. او با «ویلایی‌ها» تجربه تازه‌ای در سینمای دفاع‌مقدس را روی پرده برد و حالا در جشنواره چهلم، «دسته دختران» به عنوان یک اثر برجسته مورد توجه منتقدان قرار گرفته است. این فیلم شب گذشته در سالن رسانه‌های برج میلاد به نمایش درآمد. در زیر مطالبی را درباره «دسته دختران» می‌خوانید.

***

عباس اسماعیل‌گل: جشنواره فجر به عنوان ویترین سینمای ایران همواره در پرداخت به سوژه‌های زنانه کم‌کار بوده است. هر چند که در سال‌های گذشته بویژه در جشنواره سی‌و‌نهم سهم زنان و فیلم‌های مرتبط با آنان زیاد بود اما به طور کلی فیلمسازان کمی سراغ سوژه‌های زنانه رفته‌اند. بیشتر آثار مرتبط با موضوعات زنان نیز توسط فیلمسازان زن ساخته شده است که این خود جای تامل دارد. اما با وجود این کم بودن آثار، جشنواره فجر امسال شاهد حضور ۲ فیلم با موضوع زنان در خانه جشنواره است. «هناس» و «دسته دختران» که هر ۲ محصول سازمان سینمایی سوره حوزه هنری هستند.  «دسته دختران» که ساخته تنها کارگردان زن حاضر در جشنواره فجر امسال است، قصه‌ای درباره زنان مدافع خرمشهر است. این فیلم را منیر قیدی کارگردانی کرده و از مدت‌ها قبل از آغاز جشنواره با توجه به حضور چهره‌های شاخص بازیگری در آن، به اثری کنجکاوبرانگیز برای اهالی رسانه و مخاطبان سینما بدل شده بود و در نتیجه با اکرانش در خانه جشنواره به عنوان یکی از آثار پر سر و صدای جشنواره چهلم مطرح شده است؛ اثری که سازندگانش تمام تلاش خود را کرده‌اند متفاوت‌ترین روایت را از حضور زنان در دوران دفاع‌مقدس ارائه دهند. شاید بتوان به جرات گفت «دسته دختران» جدی‌ترین اثر سینمایی‌ای است که به مبارزه مسلحانه زنان در دوران دفاع‌مقدس می‌پردازد. درباره نقاط بارز و شاخص این اثر نکات متفاوتی می‌توان مطرح کرد که اغلب این موارد در یادداشت دیگری در همین صفحه آمده، بنابراین بهتر است نگاهی اجمالی به برخی نقاط مبهم «دسته دختران» داشته باشیم. اغلب بازیگران «دسته دختران» از چهره‌های شناخته‌شده و حرفه‌ای سینمای ایران هستند و بالطبع مخاطب انتظار دارد بهترین بازی‌های ممکن را از این بازیگران تماشا کند اما به واقع اینچنین نیست و بازیگر کارکشته‌ای چون نیکی کریمی به عنوان نقش نخست آنچنان که باید در «دسته دختران» نقش باورپذیری ارائه نمی‌دهد که این مساله از ضعف کریمی در عدم ثبات در لهجه جنوبی کاراکتر حکایت دارد. در برخی سکانس‌ها عدم تسلط نیکی کریمی بدجور توی ذوق مخاطب می‌زند و البته باید گفت سطح بازی سایر بازیگران اصلی از نیکی کریمی قابل قبول‌تر است. اما اگر بخواهیم نگاه کلی به «دسته دختران» داشته باشیم باید گفت این اثر را در ۲ وجه جداگانه «فرم» و «محتوا» باید مورد بررسی قرار داد که «دسته دختران» از لحاظ فرم در شرایط بسیار بهتری نسبت به محتوا قرار دارد و بخش عمده آن به سطح مناسب جلوه‌های ویژه و میدانی این فیلم بازمی‌گردد اما درباره محتوا به یکی، دو نکته اساسی می‌توان اشاره کرد، نخست به ویژگی‌های شخصیتی برخی کاراکترها بازمی‌گردد که سخت است بپذیریم این کاراکترها در اوایل دهه 60 زندگی می‌کردند، مثل کاراکتری که فرشته حسینی نقش آن را بازی می‌کند؛ حسینی در این فیلم نقش یک دختر 18 ساله با ویژگی‌های رفتاری نوجوانان دهه نودی را برای مخاطبان تداعی می‌کند که این مساله کمی تعجب‌برانگیز است. یکی دیگر از نقاط ضعف «دسته دختران» پرداخت بدون وجه به برخی خصلت‌های شخصی کاراکترهاست که این مساله جنبه تعمیم یافته پیدا می‌کند، به عنوان مثال روابط میان دختر و پسر متعلق به آن دهه و  آن روزگار نیست و از امروز به گذشته منتقل شده است، از سوی دیگر اغراق در برخی شخصیت‌پردازی‌ها جای تعجب دارد، مثلا اینکه سیگار کشیدن برای یکی از شخصیت‌های زن قصه شکل حیاتی پیدا کرده است. رویکردی که فیلم در نسبت با مساله دفاع‌مقدس دارد نیز صورتی از سینمای ضدجنگ دهه 80 را بازآفرینی کرده است. حضور زنان در جنگ اگر چه می‌توانست بستر مناسبی برای درام‌پردازی باشد اما از این ظرفیت به نفع سینمای دفاع‌مقدس در حد اعلا استفاده نشده است، در حالی که می‌شد مانند «ویلایی‌ها» این اتفاق درست‌تر رخ بدهد.

***

درباره «دسته دختران»؛ فیلم مهم جشنواره چهلم
جای دسته ‌دختران در سینمای ایران خالی بود
محمدصالح سلطانی: حفظ اصالت در سینمای ایران کار راحتی نیست. موج‌های تقلیدی و فیلم‌های کپی شده آنقدر در این سینما به چشم می‌آیند و اثرگذارند که پیدا کردن نشانه‌های سبک و امضا و مدل شخصی در آثار یک کارگردان، سخت اما دلپذیر است. «منیر قیدی» 5 سال پیش با نخستین فیلمش نشانه‌های امیدوارکننده‌ای از یک سینمای اصیل و باهویت را به نمایش گذاشت و امسال با «دسته دختران» خودش را در قامت یک کارگردان صاحب‌فکر و صاحب‌سبک تثبیت می‌کند. فیلم دوم قیدی نه تکرار، بلکه تکمیل «ویلایی‌ها»ست؛ یک روایت نادیده از مقاومت مردم خرمشهر در روزهای آغاز جنگ تحمیلی، با محوریت زنان خرمشهری. 
 
* یک روایت زنانه و غیرفمینیستی
افتادن به دامن فمینیسم و نگاه تحقیرآمیز به مردان، یکی از آفت‌هایی است که کارنامه‌‌ کاری همه‌‌ فیلمسازان زن را تهدید می‌کند. مرز میان نگاه زنانه و نگاه فمینیستی آنقدر باریک است که سینماگران ما نتوانند براحتی آن را تشخیص دهند اما منیر قیدی بخوبی این مرز را در آثارش می‌بیند و در نگارش فیلمنامه‌هایش رعایت می‌کند. «دسته دختران» اگرچه یک روایت زنانه از دفاع مردم خرمشهر است اما مطلقا ضد مرد نیست. مردهای فیلم، دست‌وپاچلفتی یا ضد زن نیستند. آنها بخشی از بار ماجرا را به دوش می‌کشند و برای دسته‌‎ دختران، نقش مکمل را ایفا می‌کنند. هیچ مردی در «دسته دختران» به خاطر مرد بودن محکوم یا در حاشیه نیست. این شاید مساله‌ ساده‌ای به نظر برسد اما در سینمایی که اکثر کارگردانان زن آن تلاش می‌کنند کلیشه‌‌ «زن مظلوم» را در برابر «مرد زورگو» سر و شکل بدهند، وجود فیلمی با امضای یک کارگردان زن که در دل یک ماجرای همدلی‌برانگیز، «زن قهرمان» را در کنار «مرد همراه» می‌نشاند، یک اتفاق امیدوارکننده به حساب می‌آید. 
 
* استوار بر یک فیلمنامه‌‌ خوب
یک فیلم دفاع مقدسی اگر باورپذیر از کار درنیاید و اگر در خلق موقعیت‌های نزدیک به واقعیت از جنگ موفق نباشد، عملا شکست می‌خورد و شانس چندانی برای دیده‌شدن نخواهد داشت. «دسته دختران» اما از این جهت هم یک فیلم درست و به‌قاعده است. منیر قیدی در فیلم دومش، تسلط بالا و توانمندی تکنیکی فوق‌العاده‌اش در خلق صحنه‌های جنگی سنگین را به تصویر می‌کشد و «دسته دختران» را از منظر فرم در جایگاه یکی از بهترین فیلم‌های دفاع‌مقدسی تاریخ سینمای ایران می‌نشاند. جذابیت‌های تکنیکی فیلم، بیش از هر چیز یادآور «تنگه ابوقریب»، فیلم تحسین‌شده‌ بهرام توکلی است اما فیلم قیدی یک مزیت جدی نسبت به فیلم توکلی دارد و آن فیلمنامه است. 
دسته دختران یک فیلم داستانگو است؛ با شخصیت‌هایی که از همان ابتدا تکلیف خودشان را با مخاطب روشن می‌کنند و ماموریت مشخصی دارند. ریتم فیلمنامه با التهاب ذاتی ماموریت این دسته‌‌ دختران همخوان است و قصه، کشش لازم برای همراه‌کردن مخاطب را دارد. شخصیت‌پردازی هم اگرچه درباره‌‌ برخی کاراکتر‌ها ناقص است اما سرجمع در خلق شخصیت‌هایی که هرکدام با انگیزه‌های مختلف وارد این دسته شده و در به ثمر رسیدن ماموریت مهم گروه همراه می‌شوند، ناموفق نیست. مستقل از دسته‌‌ 5 ‌نفره‌‌ دختران، تک‌تک اعضای گروه هویت و چارچوب شخصیتی مستقل خودشان را دارند و کنش‌های‌شان در میدان نبرد، باورپذیر به نظر می‌رسد. 
 
* درخشش مکمل‌ها
ترکیب بازیگران «دسته دختران» نه اینکه بد باشد اما برای قواره‌‌ این فیلم کمی نامناسب به نظر می‌رسد. نیکی کریمی با وجود همه‌‌ شایستگی‌هایش، در نقش اول فیلم چندان جا نیفتاده است. پانته‌آ پناهی‌ها و فرشته حسینی اما نقش‌های‌شان را به خوبی مال خود کرده‌اند و ستاره‌های «دسته دختران» به حساب می‌آیند. از کنار بازی خوب حسین سلیمانی هم نباید گذشت که بخوبی از پس اجرای نقش سختش برآمده و یکی از حساس‌ترین نقش‌های فیلم را با کیفیتی قابل قبول به نمایش می‌گذارد. 
 
* دفاع ملی و فراجنسیتی
جای «دسته دختران» و روایت‌هایی شبیه آن، در سینمای ایران خالی بود. پیدا کردن یک زاویه‌ نگاه تازه و رفتن سراغ سوژه‌های جنگی با عینک متفاوت، از آن اتفاق‌هایی است که ژانر دفاع‌مقدس بشدت به آن نیاز دارد. منیر قیدی با نگاه زنانه‌‌ پخته و بلوغ‌‌یافته‌اش، نقشی مهم و غیرقابل انکار در خلق روایت‌های متمایز از دفاع‌مقدس دارد. او یک راوی خوشفکر و هنرمند است که می‌تواند حالاحالاها برای ما از قصه‌های جنگ بگوید و داستان‌های دلپذیری از «مقاومت» را با نگاهی ملی و فراجنسیتی به تصویر بکشد. فیلم دوم قیدی، او را در جایگاه یک فیلمساز پرانرژی و خلاق تثبیت می‌کند و امیدهای ما به نسل جدید سینماگران دغدغه‌مند و متعهد را افزایش می‌دهد. بعد از 2 فیلم درخشان که یکی از یکی بهتر از کار درآمده‌اند، روی منیر قیدی و سینمای دوست‌داشتنی‌اش می‌شود حساب ویژه‌ای باز کرد.
***
    «تنگه ابوقریب» الگوی «دسته دختران» نبود   
نشست رسانه‌ای فیلم سینمایی «دسته دختران» ساخته منیر قیدی، از آثار حاضر در بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر با حضور عوامل فیلم در برج میلاد برگزار شد. نیکی کریمی، بازیگر این فیلم اظهار کرد: همه در این فیلم سعی کردند همه توان خود را بگذارند، همه خیلی زحمت کشیدند، حالا که فیلم را می‌بینم متوجه می‌شوم که همه صددرصد وجودشان را گذاشتند. منیر قیدی، کارگردان این فیلم نیز درباره واقعی بودن شخصیت‌ها و داستان فیلم مطرح کرد: این فیلم صددرصد واقعی نیست. ما تقریبا همه کتاب‌های این حوزه را خواندیم و گرته‌برداری کردیم، تقریبا تمام کاراکترها ساختگی هستند. من در زمان جنگ سن زیادی نداشتم و تجربه زیسته چندانی ندارم، فیلمسازی هستم که تا احساس نکنم یک موضوعی را درک کرده‌ام آن را نمی‌سازم. حتما باید به موضوع تسلط داشته باشم. به عنوان یک فیلمساز زن سختی ویژه‌ای نداشتم. از خدا می‌خواستم زنده باشم و بتوانم فیلم را ادامه بدهم، چون فشار کاری زیادی بود. قیدی درباره شباهت فیلم به «تنگه ابوقریب» گفت: ما الگوهای بهتری در جهان و ایران داریم که سال‌های قبل توسط آقایان درویش و حاتمی‌کیا ساخته شده است، خودم هم با آنها کار کرده‌ام اما همیشه سعی کرده‌ام سینمای خودم را داشته باشم و اگر قرار باشد الگویی داشته باشم آن فیلم حتما «تنگه ابوقریب» نبوده است. این کارگردان درباره صحنه‌های دلخراش جنگی بیان کرد: ما درباره جنگ صحبت می‌کنیم، پس ناگزیریم صحنه‌های جنگی را نشان بدهیم. صحنه‌های حماسی را قبلا در دیگر فیلم‌ها نشان داده‌اند.
***
درباره انتخاب نادرست بازیگران در «ملاقات خصوصی»
سیدسعید هاشم‌زاده: بازیگری یک پرسپکتیو است؛ پرسپکتیوی که از متن و نگارش نقش در متن آغاز می‌شود و تا اجرا امتداد می‌یابد. در این راه از متن تا اجرا، تهیه‌کننده بازیگر و کارگردان، تصمیم‌گیرنده‌های اصلی و طراحان لباس و گریم، تصمیم‌گیرنده‌های فرعی محسوب می‌شوند. آنها باید پارامترهای گوناگونی را بر مبنای متن و ایده‌های اجرای کارگردان مدنظر قرار بدهند تا یک شخصیت خلق شود اما پیش از خلق، مساله انتخاب اتفاق می‌افتد. انتخاب بازیگر دارای پارامترهایی بنیادین و سخت است؛ پارامترهایی که می‌تواند یک فیلم را به حد اعلای کیفیت اجرایی برساند یا حتی آن را نابود کند. این انتخاب میان تهیه‌کننده و کارگردان بررسی می‌شود. تهیه‌کننده بی‌شک ایده‌های تجاری را بررسی و رهبری می‌کند و کارگردان نیز ایده‌های هنری و اجرایی را. در تاریخ سینما یکی از مشهورترین انتخاب‌ها سر صحنه «پدرخوانده» اتفاق می‌افتد؛ اختلاف نظر بین دادن نقش به آل‌پاچینو یا دنیرو و سپس جابه‌جایی نقش آنها. این انتخاب تا حدی در مرز تردید باقی می‌ماند که گروه تولیدی صبر می‌کند تا آل‌پاچینو پس از فیلمبرداری سکانس‌های اولیه خود را ثابت کند و سپس مورد تایید تیم کارگردانی و تهیه‌کننده قرار بگیرد. در واقع تلاش بازیگر در ایفای نقش متفاوت و حساس مدنظر قرار می‌گیرد، تردیدها مورد بررسی قرار می‌گیرد، جابه‌جایی انجام می‌شود و سپس انتخاب تکمیل می‌شود. و این البته که یک معیار اساسی و نمونه برای بهترین فیلم‌های تاریخ سینماست. «ملاقات خصوصی» در نسبت با این انتخاب و تصمیم قابل نقد و بررسی است. بیایید از نقش در متن صحبت کنیم. نقش پروانه، نقش دختری است که در محله‌ای پایین‌شهری مشغول کار است تا بتواند در غیاب پدر در زندانش و برادر فراری‌اش مخارج خانواده را به همراه مادر مسنش درآورده و زندگی را بگذراند. نقش پروانه با این خطوط کلی، ما را به یاد نقشی می‌اندازد که بارها برای پریناز ایزدیار تکرار شده است. نقشش در «ابد و یک روز» یکی از همین‌هاست. همین تکراری‌هایی که باید تغییر یابد تا اجرا شود. در وهله نخست انتخاب پریناز ایزدیار تایید محکمی است بر اینکه تیپ شخصیت او در «ابد و یک روز» می‌تواند زمینه خوبی برای بازی در نقش پروانه باشد. تا بدین جا تهیه‌کننده و کارگردان تیپیکال‌ترین انتخاب را انجام داده‌اند اما آیا تغییری هم ایجاد خواهند کرد؟ این تغییر در بازیگر یا ایده‌های کارگردان وجود دارد؟ پاسخ منفی است. نه تفاوت در گریم وجود دارد و نه تفاوت در بدن و سبک بازی. بدین خاطر است که نقش‌های اصلی فیلم به دلیل همین انتخاب بازیگر است که غلط از آب درمی‌آیند و در بهترین حالت تیپی هستند که بازیگران را هم به نگه داشتن در همین تیپ ترغیب می‌کنند. این شکل نگاه را هم می‌توان درباره نادر فلاح تکرار کرد و هم برای رویا تیموریان برای بازی در شادروان. چنین نقش‌های در آستینی، یعنی نقش‌هایی که بازیگر برای ایفای آن شگردهای آماده‌ای در آستینش دارد، به گونه‌ای سقوط اجرا در فیلم است، و سقوط اجرا بدون تغییر و خلاقیت یعنی کمتر باور کردن کاراکتر‌ها و نقش‌ها.

Page Generated in 0/0083 sec