کمال لطفی: وضعیت آشفته و از هم گسیخته کشور که محصول ۸ سال مدیریت (و در واقع بیمدیریتی و رها کردن کشور به امید سراب «گوشه چشم غرب») دولتهای یازدهم و دوازدهم است، آشکارتر از آن است که نیازی به توضیح یا ارائه آمار داشته باشد.
در حالی که دشمنان مردم ایران با هدایت آمریکا از سالها قبل با راه انداختن «تروریسم اقتصادی» تمام قدرت شیطانی خود را برای به زانو درآوردن مردم و نظام به کار بستند و حتی برای تحقق این هدف شوم خود زمانبندی نیز اعلام کردند اما مسؤولان دولت سابق به جای تکیه بر توان داخلی و مواجهه تمامعیار و اتخاذ تدابیر مناسب با «تروریستهای اقتصادی»، به لبخندهای مصنوعی مقامات غربی دلخوش کرده و عملا مسیر آنان در فشار به مردم را تسهیل کردند. این هم نیازی به توضیح و ارائه آمار ندارد؛ کوچک شدن سفرهها و وضعیت داراییهای مردم گواه این ماجراست.
روی کار آمدن دولت سیزدهم و پایان دوره فقدان مدیریت و ناامیدی مردم، فعالیتهایی مانند واکسیناسیون عمومی، بالا رفتن آمار فروش نفت، گسترش ارتباطات با همسایگان با محوریت دیپلماسی اقتصادی، عضویت در سازمان همکاری شانگهای، افزایش صادرات، حضور مسؤولان دولت بویژه رئیسجمهور در میان مردم با سفرهای استانی و بازدیدها و... موجب شد حداقل در حوزه روانی، مردم پس از سالها حس «بیدولتی»، کشور را دارای «دولت» بدانند و همین مساله موجب شد محبوبیت رئیسجمهور و تصور مردم برای حل مشکلات توسط دولت به میزان چشمگیری در کوتاهترین مدت افزایش یابد.
اما این مساله طبیعتا برای «بانیان وضع موجود» قابل تحمل نبود و آنان که سالها کشور را قفل کرده و حتی واردات واکسن برای صیانت از جان مردم در برابر ویروس منحوس کرونا را پشت بهانههای دروغین پنهان و با یک کلمه «نمیشود» از خود رفع تکلیف میکردند، با عملکرد چشمگیر دولت سیزدهم و اثبات «میشود کارهای بزرگی کرد اما شما نمیتوانستید»، رسوایی روزافزون خود را تماشا میکردند.
این «وحشت از رسوایی» موجب شد از همان آغازین روزهای دولت سیزدهم، عناصر بدنام و باجگیر متصل به محافل بدنام دولت قبل در داخل کشور در اتحادی راهبردی با جریان ضدانقلاب خارج از کشور، تمام تلاش خود را برای درگیر کردن دولت با شایعات و بمباران افکار عمومی با انواع و اقسام دروغپردازیها، اتهامات علیه مسؤولان دولتی، هتک حرمت رئیسجمهور با لجنپراکنیهای متعدد و... به کار ببرند.
با شکست خفتبار دشمن در عرصههای «تروریسم نظامی» و «تروریسم اقتصادی» در ۴ دهه گذشته که با مقاومت بینظیر مردم شریف ایران محقق شد، امروز شاهدیم دشمنان مردم برای تحقق نیرنگ شوم خود یعنی تقابل بین مردم و نظام، وارد عرصه جدیدی در قالب «تروریسم رسانهای» شدهاند.
صریحا باید گفت دولت سیزدهم امروز با جریان به هم پیوستهای مواجه است که از قلب تهران تا پایتخت کشورهای اروپایی و آمریکا با استخدام «تروریستهای رسانهای» به دنبال اولا هدف قرار دادن امنیت روانی مردم و ثانیا ناامید کردن هموطنان از بهبود وضعیت فعلی کشور توسط دولت مستقر است.
علاوه بر هزاران سایت و صفحات مجازی و رسانههای رسمی دشمن که به صورت علنی از حمایتهای مالی و لجستیکی برخی کشورهای اروپایی، آمریکا و سران مرتجع منطقه مانند رژیم سعودی بهرهمندند، «تروریستهای قلم بهدست اجارهای» متصل به محافل ضد دولت و احیانا هماهنگ با جریان خارج از کشور که آزادانه در داخل کشور مستقرند، آگاهانه با تحریف، دروغپراکنی، اتهامات سخیف و بیپایه و صدها تاکتیک غیراخلاقی دیگر، عملا نقش پیادهنظام دشمن در تکمیل این پازل را بر عهده دارند.
همانگونه که استراتژی اصلی در «تروریسم نظامی» و «تروریسم اقتصادی» با استفاده از ابزار نظامی و تحریم، وحشتافکنی، هراسافکنی و ایجاد ارعاب بین مردم برای دست کشیدن از انقلاب و نظام بوده است، در «تروریسم رسانهای» نیز دشمنان با «تشکیل اتاقهای فکر عملیات روانی با تکیه بر فضای مجازی» راهبرد خود را پیش میبرند. یعنی در واقع بستر عملیات تروریستهای رسانهای، اکنون فضای مجازی است.
در همین بستر، افراد، رسانهها و جریاناتی که در ۸ سال گذشته با حمایت تمامقد از دولت ناکارآمد و خسته حسن روحانی، عملا نقش بازوی عملیاتی را در هدایت کشور به لبه پرتگاه انواع و اقسام مشکلات اقتصادی را که موجب شکسته شدن کمر مردم شد، بر عهده داشتند، امروز از «هیچ» کوه ساخته و با انتقال محتوای ضد دولت به زنجیره رسانهها و افراد بدنام داخلی و خارجی، جنگ رسانهای و بحرانسازی در افکار عمومی را هدایت میکنند.
در حالی که عملکرد دولت حسن روحانی میراثی بدتر از یک کشور جنگزده برای دولت سیزدهم برجا گذاشت، این روزها که هر روز خبری خوش از سوی دولت برای آواربرداری از کشور منتشر میشود، مردم توسط «تروریستهای رسانهای» در معرض بمباران خبری قرار گرفتهاند؛ بمبارانی که در آن هدف یک چیز است: ناامید کردن مردم و بازگشت به دورانی که «نان و معیشت مردم» گروگان گدایی جلبتوجه دشمنان مردم توسط دولتی شد که رئیسجمهورش صبح جمعه از افزایش قیمت بنزین اطلاع مییافت، قیمت مسکن را نزدیک به ۶۰۰ درصد افزایش داد، حجم نقدینگی را ۶ برابر کرد، قیمت اقلام خوراکی را با افزایش ۱۴۶ تا ۷۵۰ درصدی مواجه کرد، بزرگترین کاهش ارزش پول ملی را رقم زد، رشد اقتصادی صفر درصدی ثبت کرد، «متوسط» نرخ تورم سالانه در کشور را به ۵۰ درصد رساند که بالاترین نرخ تورم سالانه در ۷۵ سال اخیر (بعد از پایان جنگ دوم جهانی) محسوب میشود، شدیدترین افزایش شکاف طبقاتی را ایجاد کرد و دهها شاخصه دیگر که نتیجه آنها تنها یک چیز بود: شکستن کمر مردم در میانه شدیدترین جنگ اقتصادی غرب علیه یک ملت.
انتشار برخی اخبار از برگزاری جلسات مقامات دولت سابق با برخی سیاسیون که همکار دولت قبل در
«کشتن امید مردم» بودند، نشان میدهد این جریان با مشاهده فعالیت شبانهروزی دولت سیزدهم بویژه رئیسجمهور و تلاش برای حل مشکلات مردم، تنها راه بازگشت خود به قدرت را در «فقیرتر شدن» و «افزایش مشکلات معیشتی» مردم میداند و بر همین اساس با هرگونه شیرین شدن کام مردم مخالف بوده و اینگونه با «تروریسم رسانهای» به دنبال جلوگیری از بهبود وضعیت کشور است.
مسؤولان دولت توجه داشته باشند همانگونه که در عرصه «جنگ اقتصادی» و در مواجهه با «تروریسم اقتصادی» غرب علیه ملت ایران، تشکیل «اتاق جنگ اقتصادی» باطلالسحر شرارت دشمن برای به زانو درآوردن نظام و مردم میتوانست باشد - که متاسفانه توسط دولت قبل توجهی به آن نشد - در میدان «نبرد رسانهای» و در مواجهه با «تروریستهای رسانهای»، تشکیل «اتاق جنگ رسانه» بنیانی مرصوص در برابر این بازی جدید غرب و اذناب آن در داخل برای صیانت از افکار عمومی و امنیت روانی مردم خواهد بود.