printlogo


کد خبر: 244756تاریخ: 1400/11/20 00:00
واکاوی شکست پرسپولیس در سوپرجام که می‌تواند بیان‌کننده واقعیت این تیم باشد
سقوط بدون اصلی‌ها

فولاد می‌دانست از جریان بازی چه می‌خواهد و در طول 90 دقیقه، نبرد تاکتیکی را در مقابل پرسپولیس پیروز شد. اگر چه مرور آمار بازی نشان می‌دهد شاید اگر پرسپولیس از موقعیت‌های خود بخوبی استفاده می‌کرد حتی می‌توانست برنده دیدار سوپرجام با فولاد لقب بگیرد اما آنچه در طول بازی مشخص بود هدف‌گذاری‌های دقیق و هوشمندانه جواد نکونام با توجه به داشته‌های تاکتیکی و البته شلختگی، یکنواختی و قابل پیش‌بینی بودن سبک بازی پرسپولیس در این مسابقه بود. 
1- جواد نکونام همان‌طور که خودش هم در مصاحبه چند روز پیش اشاره کرد علاقه‌مند به سبک بازی اتلتیکومادرید تحت هدایت دیگو سیمئونه است. فولاد شاخصه مهم پرس شدید و از جلوی وینگرهای پرسپولیس را بخوبی رعایت کرد و در واقع در مقابل تنها راه‌حل گلزنی حریف بخوبی ایستادگی کرد. حضور پرتعداد در ضربات ایستگاهی و جلو کشیدن مدافعان، عقب‌نشینی بازیکنان لب خط هنگام حمله حریف، خطاهای هوشمندانه و کشتن ریتم بازی حریف، قرار دادن مهره‌های هجومی جنگنده و قادر به پرس و البته اعتراض‌های شدید، از ریتم انداختن مسابقه و فریادهای لب خط، نشان می‌دهد فولاد بخوبی در حال تبدیل شدن به اتلتیکومادرید ایران است. 
2- راه‌حل‌های تکراری پرسپولیس برای رسیدن به دروازه حریف برای مربیان تیم‌های مقابل قابل شناسایی شده و هر چه از فصل سپری شود، قدرت این تیم برای نزدیک شدن به دروازه تیم‌های مقابل کمتر هم خواهد شد. در روز غیبت مهدی ترابی، فاکتور خلاقیت تقریبا اصلا در سبک بازی تیم یحیی گل‌محمدی دیده نشد و اصرار به کشیدن بازی به کناره‌ها نشان داد در حقیقت پرسپولیس بلد نیست از روش دیگری برای گلزنی استفاده کند. جالب اینجاست که مهم‌ترین موقعیت گلزنی پرسپولیس روی ارسال عمقی ایجاد شد و البته مهدی عبدی به بدترین شکل از آن استفاده کرد. شاید حالا گل‌محمدی درباره رد کردن شانس جذب برخی بازیکنان در نیم‌فصل پشیمان شده باشد.
3- قرار بود رضا اسدی جانشین احمد نوراللهی در ترکیب پرسپولیس باشد و انتقال پرسر و صدای او در فصل تابستان هم تنها با همین نیت انجام شد اما این بازیکن در این مدت حتی در اجرای یکی از وظایف احمد نور مانند توانایی در ارسال پاس‌های هوشمندانه و در واقع استفاده از توپ به جای دوندگی، جاگیری صحیح بین خط دفاعی ناتوان پرسپولیس در بازیسازی و خط هافبک، اضافه شدن به حملات هنگام تبدیل شدن سیستم به 2-4-4 لوزی و البته حضور بموقع در محوطه ناکام بوده و به وضوح سرمایه‌گذاری ناکام پرسپولیس لقب گرفته است. رضا اسدی فرصت زیادی برای اثبات خود به کادر فنی پرسپولیس و بازی کردن در تیم‌های بزرگ برای فصول بعد ندارد. 
4- وحید امیری در ترکیب پرسپولیس در فصل جاری خسته و مستهلک شده است. به وضوح امکان اعطای این همه مسؤولیت در ترکیب تیم‌ ملی و پرسپولیس به این بازیکن 34 ساله وجود ندارد و اشتباهات متوالی وحید امیری در نیمه دوم و البته افت نسبی او در فصل جاری نیز احتمالا ناشی از تغییرات متوالی پست و انتظار اجرای وظایف بیش از اندازه از این بازیکن است. وحید امیری در دقایق پایانی به دلیل خستگی ذهنی بارها مرتکب اشتباهات محاسباتی شد و معدود موقعیت‌های پرسپولیس را با پاس‌های ناکارآمد خود خراب کرد. 
5- در عرض یک هفته شاهد اخراج‌های مبتدیانه ۲ مدافع تیم‌ ملی و پرسپولیس بودیم. مهدی شیری با علم به داشتن کارت زرد تا لحظه حضور در میدان بی‌احتیاط بازی کرد و احتمالا بسیاری از هواداران پرسپولیس آماده اخراج شدن این بازیکن بودند. حتی رضا اسدی نیز بعد از دریافت کارت اول در درگیری‌های غیرضروری نیز شرکت داشت و اینها نشانه‌هایی خطرناک برای تیمی است که قصد دارد در نیم‌فصل دوم برای قهرمانی مبارزه کند. راه‌حل؟ در نظر گرفتن جریمه مالی برای کارت‌های غیرضروری و بی‌محابا. 
6- اگر چه شاید سبک بازی تیم جواد نکونام و حواشی معمولا پررنگ این تیم به مذاق برخی هواداران خوش نیاید اما فولاد تحت هدایت او در بین معدود تیم‌های فوتبال جا دارد که سبک بازی و فلسفه مشخصی داشته و یک نفر می‌تواند بعد از تماشای چند مسابقه این تیم به یک آنالیز واحد از افکار این سرمربی برسد. این سبک به‌رغم کم‌طرفدار بودن، قابل احترام بوده و جواد نکونام را به یک سرمربی شناسنامه‌دار در فوتبال ایران تبدیل کرده است. 
7- یحیی گل‌محمدی هر چقدر هم به عملکرد مدیران تیم خود در بازار نقل و انتقالات معترض باشد، باید قبول کند بازیکنان جدید پرسپولیس نیز همگی در لیست او قرار داشتند ولی حتی قادر به برطرف کردن کسری از نیازهای فنی این تیم و جایگزینی ستاره‌های جدا شده نبوده‌اند و ورای تمام حواشی، این تقصیر به گردن سرمربی فنی و موفق قرمزپوشان است. 
***
نیمکتی که فقط برای تزئین است
کم‌هزینه‌ترین جایی که می‌شد باخت و واقعیت را دید، همین جا بود؛ نه در لیگ که امسال رقابت قطعا میلیمتری خواهد بود و نه در جام حذفی که یک باخت یعنی پایان کار. باید پرسپولیس در سوپرجام می‌باخت تا مدیریت تیم و همچنین کادر فنی رودربایستی را کنار بگذارند. مدیریت دید در صورت عدم تقویت تیم و اضافه نشدن بازیکن تازه‌نفس و خوب، بویژه در خط حمله چه روزهایی در انتظار این تیم است. اما درباره کادر فنی هم لازم بود به صورت سفت و سخت به آنها ثابت شود هیچ امیدی به امثال اسدی، پاکدل و ابراهیمی نیست. مهدی‌خانی آنقدر غیرقابل اعتماد است که یک مدافع به خط حمله می‌آید اما به او فرصت نمی‌رسد. درباره این باخت می‌شود خیلی راحت دلیل اصلی را به نبود بسیاری از بازیکنان اصلی ربط داد؛ از ترابی و سرلک گرفته تا پهلوان، سیامک و عیسی که اکثرا بازیکنان اصلی به حساب می‌آمدند. حتی عالیشاه را هم می‌شود به این سیاهه افزود. از لحاظ تئوری هم این حرف درست است که بدون اینها طبیعتا میانه میدان از کار می‌افتد. اما نقش نیمکت چیست؟ چرا شجاعی بعد از ۲ سال نمی‌تواند بازیکن قابل قبولی در پستی منهای وینگر چپ باشد؟ چه اصراری در حفظ اسدی و پاکدل است؟ همه اینها را در سیرجان دیدیم. همه تقصیر را به گردن مدیریت انداختن ساده است اما از گل‌محمدی باید پرسید چرا هیچ یک از این بازیکنان ناکارآمد را برای معاوضه با یکی از گزینه‌های مورد نظرش مطرح نکرد؟ حقیقتا اسدی را به تراکتور دادن و بابایی را گرفتن به نفع قرمزها نیست؟ فریب قیمت کذایی اسدی را خوردن غلط است چون با این نمایش دیگر بعید است هیچ تیم مطرحی در ایران حاضر به پرداخت مبلغ بالایی به او باشد. عبدی مهاجمی است که در کنار ترابی شاید بتواند خودش را نشان دهد اما وقتی اصلی‌ها نباشند و بخواهند همه بار را روی او بیندازند نتیجه می‌شود همان توپ خراب‌کردن‌های باورنکردنی از این مهاجم جوان که قطعا در ادامه مسیر، او را هم نابود می‌کند. سوپرجام نسبت به لیگ و حذفی حقیقتا ارزشی نداشت اما اگر چشم بینایی باشد درس‌های مهم‌تر سیرجان را می‌گیرد و می‌فهمد هر تعللی چگونه در ادامه لیگ، تاوان سختی برای قرمزها دارد.

Page Generated in 0/0144 sec