گروه فرهنگ و هنر: در دهمین روز اکران فیلمهای چهلمین جشنواره فیلم فجر در خانه جشنواره 2 فیلم سینمایی با فضای سیاسی تاریخ معاصر نمایش داده شد؛ یکی روایتگر بخشی از تاریخ ایران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و دیگری درباره وقایعی که در سالهای اولیه انقلاب رخ داده است.
مسعود کیمیایی، کارگردان قدیمی سینمای ایران، امسال هم با فیلم جدیدش همان روال چند سال اخیر کارنامه کاری خود را ادامه داده است به طوری اغلب منتقدان و اهالی رسانه «خائنکشی» را یکی از ضعیفترین فیلمهای جشنواره امسال میدانند و از سوی دیگر این اثر از سوی مخاطبان هم مورد توجه قرار نگرفته است که حضور این اثر در قعر جدول پرمخاطبترین آثار جشنواره خود گواه این مساله است. در واقع مسعود کیمیایی در سیامین تجربه سینمایی خود قصد روایت اتفاقاتی را دارد که در دوره ملی شدن نفت رخ میدهد، در واقع این فیلم داستان رفاقت و مردمداری است. در «خائنکشی» قسمتی از زندگی مهدی بلیغ، سارق و کلاهبردار ایرانی به تصویر کشیده میشود. همچنین گریزی هم به ماجرای ملی شدن نفت و ماجراهای آن میزند. در این فیلم بازیگران بسیاری حضور دارند که از آن جمله میتوان به امیر آقایی، سارا بهرامی، پانتهآ بهرام، پولاد کیمیایی، اندیشه فولادوند، سام درخشانی، حمیدرضا آذرنگ و مهران مدیری اشاره کرد. همچنین دیروز فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی در برج میلاد به نمایش درآمد. این فیلم یک درام سیاسی است که در بستر التهابات کشور در تابستان سال ۱۳۶۰ میگذرد. قصه این فیلم درباره یک عشق در دل حوادث سیاسی است که پس از سالها، دوباره شعلهور میشود. مهدی نصرتی، لیلا زارع، نادر سلیمانی، لیندا کیانی، مهشید جوادی، مجید پتکی، روزبه رئوفی، عماد درویشی، شیرین آقاکاشی و جواد خانی بازیگران «ضد» را تشکیل میدهند.
***
محمدصالح سلطانی: فیلم دوم کارگردانها از جهاتی مهمتر از فیلم اولشان است. معمولا فیلم اول، حاصل انباشت سالها رؤیاپردازی و نتیجه صیقل زدن مستمر ایدههایی است که پس از مدتها هنرآموزی و دوندگی یک جوان عشق سینما روی پرده میآید. سینماگران در فیلم اول میخواهند خودشان را اثبات کنند و برای همین هر چه در چنته داشته باشند رو میکنند. نتیجه یا یک شکست تلخ است یا ورود به باشگاه فیلمسازان جدی و قابل اعتنا. ماجرای یک کارگردان اما از فیلم دوم شکل متفاوتی به خود میگیرد. فیلم دوم عرصه تثبیت است؛ مجالی برای جا افتادن. اگر موفقیت فیلم اول مثل کسب عنوان قهرمانی لیگ برتر باشد، توفیق فیلم دوم مثل دفاع از عنوان قهرمانی است؛ همانقدر سختتر، جانفرساتر و مهمتر از قهرمانی اول.
روی همین حساب، فیلمدومیهای جشنواره امسال بیشتر زیر ذرهبینند و «امیرعباس ربیعی» یکی از همین فیلمسازان است؛ کسی که در جشنواره 98 با «لباس شخصی» نشانههای تولد یک فیلمساز خلاق را به نمایش گذاشت و حالا ۲ سال بعد از فیلم اولش، با «ضد» به جشنواره آمده و روی پایههای فیلم اولش، بنایی استاندارد اما ساده ساخته است.
* تلاطم میان عشق و ایدئولوژی
«ضد» برای کسانی که «لباس شخصی» را دیدهاند غافلگیری تازهای ندارد. مضمون همان است، جهان داستان همان و مقطع زمانی همان و حتی بازیگر نقش اول همان! فیلم یک ماجرای عاشقانه آمیخته به سیاست را در بازه زمانی اسفند 59 تا تیر60 و در دل حزب جمهوری اسلامی روایت میکند و مهمترین نقطه قوتش فیلمنامه است. قصه «ضد» لکنت ندارد و روان پیش میرود، ضرباهنگ فیلمنامه نه کند است و نه تند و از همه اینها مهمتر، فیلم در سرگرم کردن مخاطبش موفق میشود، چون به قصه اهمیت میدهد و داستانش را خوب تعریف میکند؛ یک داستان خوشریتم که اگر چه برای اهالی تاریخ تقریبا هیچ نکته غافلگیرکنندهای ندارد اما احتمالا اکثر مخاطبان را درگیر ماجراهای پرپیچ و خمی میکند که میان عشق و ایدئولوژی در تلاطم است و به پایانی غافلگیرکننده ختم میشود.
* قصهگوی خوشمضمون
«نفوذ» کلیدواژه جهان فیلمهای امیرعباس ربیعی است. او هم در «لباس شخصی» و هم در «ضد» عزم جدی خودش را برای تصویر کردن مختصات آدمهای نفوذی به نمایش گذاشته است. فیلمساز جوان ما، مضمون مشخصی را برای فیلمسازی انتخاب کرده و در تبدیل این مضمون به فیلمهای داستانگو موفق است. اینکه مساله عمیق نفوذ در فیلم دوم ربیعی به قصهای جاندار تبدیل میشود و در دل یک ماجرای عاشقانه مینشیند و بدون شعارزدگی مخاطب را با خودش همراه میکند، نشانهای امیدوارکننده به حساب میآید؛ نشانهای که شاید به معنای پایان عصر فیلمهای شعاری مدعی ارزشمداری در سینمای ایران باشد. «ضد» فیلم فرمگرایی نیست اما برای بیان محتوای مهم و تلنگر عمیقش، تکنیک را با تسلطی قابل قبول به خدمت گرفته و قبل از آنکه حرف خوب بزند، خوب حرف میزند. همین اتفاق شاید بتواند توفیقی نسبی برای فیلم در مواجهه با مخاطب به ارمغان آورد.
* تثبیت در مسیر گذشته
دومین فیلم امیرعباس ربیعی از نظر فنی دستاوردهای تازهای برای او به ارمغان نیاورده است. همهچیز از موسیقی تا جلوههای ویژه و از بازیگری تا فیلمبرداری، در همان سطح قابل قبول اما نه فوقالعاده «لباس شخصی» است. با این حال اما «ضد»، ربیعی را در جایگاه یک فیلمساز خوشذوق که مسیر تبدیل قصههایی از تاریخ معاصر به فیلمهایی سرگرمکننده و خوشمضمون را خوب بلد است تثبیت میکند. فیلم دوم ربیعی سرجمع شگفتانگیز نیست اما از دستاوردهای فیلم اول او دفاع میکند و این کارگردان جوان را در جمع امیدوارکنندههای سینمای ایران نگه میدارد.
***
علی طادی در گفتوگو با «وطنامروز»:
خاطرات انقلاب، نسل جدید را بیدارتر میکند
تهیهکننده فیلم کوتاه «مَطلع فجر» گفت: هر چه از دوران انقلاب فاصله میگیریم، باید بیشتر حواسمان را جمع نسلهای جدید کنیم و اجازه ندهیم شخصیتهای تاثیرگذار نهضت امام خمینی(ره) فراموش شوند.
به گزارش «وطنامروز»، فیلم کوتاه داستانی «مطلع فجر»، داستان یکی از خاطرهانگیزترین سرودهای انقلاب را به تصویر کشیده است؛ سرود «خمینی ای امام» که ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ هنگام ورود امام خمینی(ره) به میهن، توسط گروهی از نوجوانان در فرودگاه مهرآباد و در حضور رهبر انقلاب اجرا شد. این فیلم کوتاه که از تولیدات مرکز بسیج صداوسیماست، با فیلمنامه و کارگردانی محمدمهدی فکریان، بازی حمیدرضا هدایتی، محمدعلی سلیمانتاش و محمدرضا حسینیسروستانی و تهیهکنندگی علی طادی مقابل دوربین رفته و در ایام چهلوسومین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران از شبکههای سیما پخش میشود. به بهانه ساخت و پخش این فیلم، با تهیهکننده «مطلع فجر» گفتوگوی کوتاهی داشتیم.
علی طادی درباره انتخاب این سوژه گفت: اشخاصی مانند مرحوم استاد حمید سبزواری نقش پررنگی در خاطرهسازی و ایجاد شور انقلاب در میان جوانان داشتهاند. ما به عنوان بخشی از جامعه فیلمسازان این را وظیفه خود دانستیم که بخشی از کارنامه شاعر انقلاب را در قاب تصویر ثبت و ضبط کنیم. وی ادامه داد: آدمهای تاثیرگذار نباید فراموش شوند و این اتفاق، با استفاده از رسانه محقق میشود. جوان نسل جدید ما باید استاد حمید سبزواری را بشناسد و از اهمیت او و کارهایش در تاریخ انقلاب اسلامی مطلع باشد. به همین دلیل بود که ما این سوژه را برای ساخت فیلم انتخاب کردیم و امیدوارم مخاطب نیز آنچه که ما به دنبالش بودیم را لمس کند. به تصویر کشیدن خاطرات انقلاب، نسل جدید را بیدارتر میکند.
تهیهکننده فیلم «مطلع فجر» افزود: تولید فیلمهای کوتاه داستانی، برخلاف آنچه برخی ممکن است تصور کنند، سادهتر از انواع دیگر فیلمسازی نیست، بویژه وقتی پای بازسازی دهههای گذشته در میان باشد، جزئیاتی اهمیت پیدا میکند که باعث میشود کار باورپذیر ساخته بشود یا نه. وقتی از بهمن ۵۷ صحبت میکنیم، یعنی لباس، مدل مو و ریش و حتی کوچه و خانهای که در فیلم استفاده میکنیم باید متعلق به همان زمانه باشد. دقت به این جزئیات، فیلم را باورپذیر میکند. طادی در پایان گفت: امیدوارم مخاطب این فیلم را ببیند و دوست داشته باشد؛ شاید برخی کنجکاو شوند که درباره مرحوم حمید سبزواری و اشعار او، تحقیق کنند و بخوانند تا او را بیشتر بشناسند.
***
تهیهکننده فیلم سینمایی «ضد» از دلایل ساخت این اثر گفت
انگیزه تولید با تذکر رهبر انقلاب درباره حادثه ۷ تیر
تهیهکننده فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی تاکید کرد این فیلم را در پاسخ به تذکر رهبر انقلاب درباره توجه به حادثه هفتم تیر ساختهاند. به گزارش «وطنامروز»، نشست رسانهای فیلم سینمایی «ضد» به کارگردانی امیرعباس ربیعی و تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی از آثار راهیافته به بخش سودای سیمرغ چهلمین جشنواره فیلم فجر در برج میلاد برگزار شد. محمدرضا شفیعی، تهیهکننده این فیلم در ابتدای این نشست بیان کرد: سال ۹۵ حضرت آقا فرمودند که چرا به واقعه 7 تیر توجه رسانهای و هنری نشده است، در حالی که این واقعه جزو مهمترین اتفاقات بود که 70 و چند نفر از سران نظام در آن به شهادت رسیدند و شروع عملیات سازمان مجاهدین علیه انقلاب بود.
وی در ادامه افزود: این سازمان هنوز به صورت رسمی مسؤولیت این اقدام را بر عهده نگرفته که به نظر میرسد به این دلیل است که در لیست گروهکهای تروریستی قرار میگیرند چون نحوه این اقدام از نظر بینالمللی مذموم است. ما از همان زمان (۹۵) تحقیقات را آغاز کردیم. چون آن موقع تحقیقات را برای شروع یک سریال درباره شهید بهشتی آغاز کرده بودیم، کم و بیش اطلاعاتی داشتم اما تحقیقات مجددی شروع شد؛ پروندههای مفتوح را بررسی کردیم و از میان آنها به قصههایی رسیدیم. این تحقیقات ۲ سال طول کشید. سال ۹۸ برای تولید خیز برداشتیم اما به تعویق افتاد و از اواخر سال ۹۹ جدیتر پیگیری را آغاز کردیم و فیلمنامه چند نوبت بازنویسی شد.
امیر عباس ربیعی، کارگردان فیلم سینمایی «ضد» نیز درباره تمرکز بر مسأله نفوذ در دو فیلم اول خود اظهار کرد: اینکه پروژهای برای خود تعریف کرده باشم که درباره نفوذ باشد، اینطور نیست. هر فیلم مضمون مرتبط با خود را میطلبد، در این فیلم هم چون مسأله، نفوذ و انفجار حزب بود، چنین پایانبندیای انتخاب شد.
وی درباره بخشهای مرتبط با شهید بهشتی در فیلم گفت: فکر میکنم نیاز بود روی چهره بهشتی متمرکز باشیم، چون حزب آخرین جایی بود که شهید دکتر بهشتی رفت. اسلوموشن قسمت ورود دکتر بهشتی هم منطق سینمایی داشت، چون زاویه نگاه سعید است که با احساس خاصی نظارهگر دکتر بهشتی است، چرا که او تنها کسی بود که میدانست در ادامه چه اتفاقی رخ خواهد داد.
وی درباره تعلیق کمرنگ داستان در نیمه دوم عنوان کرد: ما ماجرایی را به تصویر کشیدیم که آخرش را تماشاگر میدانست، به خاطر همین تعلیق درباره شخصیتها داشتیم.
ربیعی گفت: فیلمنامه این فیلم یک قصه تخیلی است که در پشت آن واقعیتهایی وجود دارد ولی بکگراند وقایع تاریخی است که کاملا مبتنی بر پژوهش است.
همچنین مرتضی کهزادی، طراح گریم این فیلم درباره گریم شخصیتهای واقعی فیلم گفت: از محمدرضا کلاهی تنها یک فریم عکس است که اتفاقا نامفهوم هم هست ولی تلاش کردیم شبیهسازی کنیم. ما هیچ شخصیت واقعی به جز کلاهی و شهید بهشتی نداشتیم اما تلاش کردیم شخصیتها شبیه آنها شوند.