جمهوری اسلامی با تولید قدرت درونزای دفاعی، از تهدیدات امنیتی و نظامی 3 دهه اخیر فرصت نقشآفرینی در مناسبات بینالمللی را ایجاد کرد
گروه سیاسی: همزمانی تحولات اوکراین با آخرین دور مذاکرات هستهای ایران تلاقی معناداری پیدا کرده است. آنچه این روزها در کییف میگذرد و اعترافات مقامات اوکراینی مبنی بر از دست دادن بازدارندگی هستهای این کشور علاوه بر عبرتهای فراوانی که در داخل خود دارد تحول معنایی در مفاهیم بنیادی روابط بینالملل را رقم زده است. به گزارش «وطنامروز»، این روزها تلاشهای دیپلماتیک قدرتهای جهانی برای احیای برجام در شرایطی صورت میگیرد که این توافق یکی از مهمترین توافقهای اشاعهای در جهان محسوب میشود؛ توافقی که قرار بود در قبال محدودیتهای استثنایی وضع شده بر صنعت هستهای، رفع تحریمهای ضدایرانی را به دنبال داشته باشد اما در شباهت با مقامات اوکراینی، اعتماد دولت روحانی به قول آمریکاییها ایران را از منافع توافق محروم کرد و این غربیها بودند که برجام را تبدیل به یک بازی برد- باخت کردند.
در حال حاضر که ایران از سال گذشته بازدارندگی هستهای را در پاسخ به بدعهدی و نقض برجام توسط غربیها در دستور کار قرار داده است، پیشرفت برنامه غنیسازی ایران دوباره تبدیل به کانون نگرانیهای واشنگتن و متحدان غربیاش شده است.
از همین رو است که سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در کنفرانس خبری خود با نگرانی گفت امیدوار است حمله روسیه به اوکراین، چراغ سبزی برای ایران برای توسعه سلاح هستهای نباشد. ندپرایس گفت: بهرغم حمله روسیه به اوکراین به تعامل با مسکو درباره برجام ادامه میدهیم. سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در نشست خبری هفتگی خود در پاسخ به این سوال که با توجه به حمله نظامی روسیه به اوکراین آیا موضوعی همچون برجام وجود دارد که واشنگتن گفتوگو با مسکو درباره آن را متوقف کرده باشد؟ گفت: ما مسالهای را که به نفع امنیت ملیمان باشد دنبال میکنیم. بعضی از مواردی که ذکر کردید برای منافع امنیت ملی ما ضروری است. اینکه روسیه به اوکراین حمله کرده است سبب نمیشود ما دست از پیگیری امنیت ملی و محافظت از امنیت شهروندان آمریکایی برداریم.
بنا بر گزارش وبسایت وزارت خارجه آمریکا، پرایس با طرح ادعاهایی درباره ماهیت برنامه هستهای ایران گفت: کنترل و جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای موضوعی است که در راستای منافع امنیت ملی ماست. اگر میخواهید برجام را یک توافق کنترل تسلیحات بدانید، یا این حقیقت که آمریکا و روسیه بزرگترین زرادخانههای هستهای روی زمین را دارند، باید بگویم که همچنان به نفع امنیت ملی ماست که مواد هستهای، کلاهکهای هستهای و ذخیرههای هستهای تحت کنترل باشند.
* بر لبههای نظم جدید
واشنگتنپست در واکنش به تهاجم روسیه به اوکراین طی مطلبی به قلم دیوید ایگناتیوس، ستوننویس مشهور این روزنامه آمریکایی نوشت این تهاجم نظم جدید در جهان را شکل خواهد داد. واشنگتنپست مینویسد: زمانی که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه روز پنجشنبه حمله همهجانبه خود به اوکراین را آغاز کرد، عملا به دوران پساجنگ سرد پایان داد. یک معماری جدید برای روابط جهانی ساخته و شکل آن به موفقیت یا شکست مبارزات ولادیمیر پوتین بستگی دارد.
تحولات جهانی در دهه گذشته با تضعیف هژمونی آمریکا و قدرت بلامنازع این کشور که موجب میشد ایالات متحده به عنوان ناظم جهانی تعریف شده و هنجارهای مسلط را تعیین کند با برآمدن چین و بازآفرینی قدرت در مسکو تضعیف هرچه بیشتر هنجارهای نظم تکقطبی را در پی داشته است. در نظام تکقطبی - به عنوان نتیجه پایان نظام دوقطبی که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به وقوع پیوست- یک هژمون یا ابرقدرت بلامنازع وجود دارد که توانایی تعیینکنندگی دارد و قواعد رفتاری دیگران را تعریف میکند. روسیه و چین از ابتدای قرن بیستویکم با وجود آنکه از نظم موجود امتیازاتی نیز کسب میکنند اما با نشانههای ضعف آمریکا خواهان تجدیدنظر در نظم تکقطبی فعلی بوده و در راستای تضعیف آن و ایجاد جهان چندقطبی گام برداشتهاند. روسها و چینیها بارها صریحا اعلام کردهاند روند یکجانبهگرایی فعلی واشنگتن را قبول ندارند و نمیپذیرند. در طرف دیگر ماجرا ایران هم به عنوان یک قدرت منطقهای و حتی فرامنطقهای از تحولات جهانی غافل نبوده و روند تغییرات را به دقت زیر نظر داشته است. ایران هم از قدرتهایی است که نظام یکجانبهگرایی را نپذیرفته و در نسبت به نظم کنونی تجدیدنظرطلب است. در این میان نزدیک شدن پکن، مسکو و تهران، یکی از اتفاقاتی است که این روزها جیغ بنفش آمریکا را به دنبال داشته است. «وطنامروز» پیشتر در تحلیل قرارداد همکاری 25 ساله ایران و چین طی گزارشی با عنوان «ایران در نظم آینده جهان» در بخشی از آن نوشته بود: در چرخش به شرق و توازن قوا، فراتر از نقشه راه آینده چین و نفوذ روزافزون این قدرت جهانی در منطقه ما، باید به نقش چین و قدرتهای شرقی به عنوان برگ برنده در مواجهه با فشارها و نظام تحریمی غرب نیز نگاه انداخت. تعمیق همکاری اقتصادی میان ایران و چین و ایجاد منافع مشترک بلندمدت عملا ضرب تحریمهای اقتصادی علیه کشورمان را نیز تضعیف خواهد کرد. تقلای دولت بایدن در ماههای گذشته برای منصرف کردن پکن از خرید نفت ایران برای قرار گرفتن کشورمان در موضع ضعف در آستانه مذاکرات وین را میتوان شاهدمثالی از این امر دانست. بر همین اساس تقویت مراودات اقتصادی ایران و چین با قرارداد همکاری 25 ساله آنچنان که در گزارش اخیر فارنپالیسی نیز به آن اشاره شد عملا به تضعیف و کماثر شدن قدرت تحریمهای غربی در حرکت دادن اقتصاد ایران به سمت فروپاشی منتهی میشود. در چنین موقعیتی میتوان مناسبات شرقی ایران را پادتن تحریمهای غربی دانست که عملا جایگاه تهران را از انفعال به سمت ابتکار هدایت میکند. به عبارت سادهتر حتی اگر گسترش روابط با شرق به ختم تحریمها منتهی نشود اما از تاثیر تحریمها میکاهد و به کماثر شدن این ابزار برای تحمیل خواستههای غرب به ایران کمک خواهد کرد.
* ایران و خودیاری
ایران با درک قواعد حاکم بر روابط بینالمللی از سالهای گذشته با دستور کار قرار دادن اصل خودیاری با توجه به ماهیت آنارشیک نظام جهانی اقتدار و امنیت خود را ارتقا داد. تهران به این درک اساسی دست یافت که مناسبات جهانی جایی برای اعتماد به دیگران نیست. در بزنگاههایی که برخی دولتها و جریانهای غربگرای داخل به این اصول خدشه وارد ساختند، ایران با تهدیدات عدیدهای مواجه شد. نمونه مؤخر آن برجام است؛ زمانی که محمدجواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه و مسؤول ارشد مذاکرات هستهای میگفت وقتی اوباما به ما قولی میدهد، آن را میپذیریم و به آن احترام میگذاریم یا اظهار نظر انتخاباتی حسن روحانی، رئیسجمهور سابق که با زیر سوال بردن برنامه موشکی کشورمان آن را برهم زننده برجام لقب داد!
اما پاره کردن توافق برجام توسط ترامپ و عدم بازگشت به برجام توسط بایدن در دولت روحانی عبرتی فراموشنشدنی برای آنهاست؛ چه اینکه ظریف در صوت مشهور خود عنوان کرد مفروضات رئالیسم یعنی حتی اصل خودیاری را هم قبول ندارد. واضح است برای کسی که خودیاری را قبول نداشته باشد به معنای پذیرش خلع سلاح کشور است و وزیر سابق امور خارجه حتی در دوران منتهی به برجام در اظهار نظر مشهور خود گفت آمریکا میتواند با یک بمب سیستم دفاعی را از بین ببرد!
اما خودیاری چیست؟ در نظریه رئالیسم -که بعدها نئورئالیسم تهاجمی و دفاعی آن را ارتقا داد- روابط بینالملل ۳ اصل بنیادی دارد:
1- دولتمحوری (Statism): طبق این مفروض دولتها بازیگر اصلی روابط بینالملل و بازیگر عاقل هستند به این معنا که در میدان عمل بر اساس هزینه / فایده (Coast-Benefit) رفتار میکنند.
2- اصل بقا (Survial): بر این اساس مهمترین اولویت بازیگران بینالمللی تامین منافع ملی و بقا است و در فضای آنارشیک نظام بینالملل باید به فکر امنیت و بقا بود.
3- اصل خودیاری (Self-Help): در فضای آنارشی هیچ دولت یا بازیگری نباید به دیگری اعتماد کند و باید به خود متکی باشد و دست به تولید اقتدار بزند. در چنین فضایی معمای امنیت شکل میگیرد.
برای درک اینکه ایران در رعایت اصل خودیاری و تولید اقتدار چقدر هوشمندانه حرکت کرده است مرور اظهارات کنت مککنزی، فرمانده نیروهای تروریست سنتکام آمریکا در این باره قابل استناد است. کنت مککنزی زمستان امسال در گفتوگو با نشریه آمریکایی نیویورکر بار دیگر به بهانه یادآوری حمله موشکی ایران به پایگاه عینالاسد آمریکا در 18 دیماه 98 عنوان کرد: برنامه موشکی ایران به تهدیدی فوریتر از برنامه هستهایاش بدل شده است. وی در ادامه تصریح کرد: موشکهای ایرانی در پایگاه عینالاسد «تقریبا هر جا را که میخواستند زدند». مککنزی گفت: آنها اکنون میتوانند به هر جا در خاورمیانه ضربه بزنند. آنها میتوانند حملاتشان را با دقت و در حجم بالا انجام بدهند. به گفته فرمانده سنتکام، ایران به سطحی از توانایی دست یافته است که شکست دادنش دشوار است. وی در این رابطه عنوان کرد: تواناییهای راهبردی ایران هماکنون عظیم است. آنها در این زمینه سرتر هستند. مککنزی گفت: ایران از لحاظ نظامی به سطح سرآمد (overmatch) رسیده؛ آنها در میدان [نبرد] به سرآمدی رسیدهاند، یعنی مرحلهای که میتوانند [توان دیگران را] از کار بیندازند. وی در رابطه با درگیری احتمالی با ایران گفت: اگر آنها به طور ناگهانی حمله کنند، جنگی خونین رخ میدهد. ما بشدت آسیب میبینیم. مککنزی همزمان با آغاز دور هفتم گفتوگوها میان ایران و 1+4 در وین نیز در موضعی نسبتا مشابه اظهار داشته بود: «ایران نشان داده موشکهایش میتوانند با دقت به هدف خود برسند». او گفت: این موشکها در حملات به پایگاههای آمریکا در منطقه در ۱۰ متری هدف فرود آمدند.
وی افزود: یکی از کارهایی که ایرانیان در ۳ تا ۵ سال گذشته انجام دادهاند ساخت برنامه پلتفرمی برای موشکهای بالستیک توانمند بوده است. مککنزی پیش از این نیز اذعان کرده بود قدرت پهپادی جمهوری اسلامی باعث پایان برتری هوایی آمریکا شده است.
مککنزی اردیبهشتماه سال جاری ضمن اذعان به قدرت هواپیماهای بدون سرنشین ایران گفت: استفاده گسترده ایران از پهپادها در اندازههای کوچک و متوسط به منظور شناسایی و حمله، باعث شده است ما برای نخستینبار از زمان جنگ کره، بدون برتری هوایی کامل عملیات کنیم. وی با هشدار درباره قدرت پهپادی ایران، توضیح داد: «تا زمانی که نتوانیم یک توان شبکهای برای شناسایی و شکست دادن سامانههای هوایی بدون سرنشین ایجاد و [در منطقه] مستقر کنیم، برتری با مهاجم خواهد بود».