printlogo


کد خبر: 246428تاریخ: 1400/12/9 00:00
چگونه رویکرد رئیس جمهور اوکراین مبنی بر هضم در نظام جهانی و اعتماد به وعده‌های غرب، استقلال و حاکمیت ملی این کشور را در معرض نابودی قرار داد
درس زلنسکی

علیرضا حجتی:  اوکراین 2022 چه پیامی را به جهان مخابره می‌کند؟ تامل در پاسخ به این پرسش برای انسان امروز که در محیط بین‌الملل با قواعد و هنجارهای آن زیست می‌کند، بویژه جامعه ایرانی، فرصت بسیار مغتنمی برای عبرت‌آموزی و همچنین ضرورت توجه به داشته‌هایی همچون تسلیحات نظامی است؛ قدرت نظامی‌ای که تلاش‌های مرموزی در ایران جهت نابودی این ظرفیت و مشروعیت‌زدایی از آن شده است، آن هم در شرایطی که پیش از این جریاناتی در کشور، اوکراینیزه کردن ایران را هم در تئوری و هم در عمل پیش برده‌اند!
نخستین تلنگری که پس از استیصال مقامات اوکراین به ویژه ولودیمیر زلنسکی  در تنها ماندن این کشور در پی تهاجم روسیه به طور ویژه دیده شد، افسانه خریدن امنیت و تکیه به دولت‌های غربی جهت گرفتن تضمینی برای آینده بود. ماجرای اوکراین در وهله اول اثبات کرد امنیت و اقتدار، کالایی خریدنی نیست. اوکراینی که پس از آغاز درگیری‌ها به دنبال رساندن صدای خود به ناتو و آمریکا با نیت ورود به این مهلکه بود، پرقدرت‌ترین پاسخی که دریافت کرد دعای خیر بایدن و ابراز امیدواری سایرین برای پایان یافتن این مناقشه بود. حال در همین برهه‌ که توافق بوداپست 1994 در خلع سلاح اتمی اوکراین بازخوانی می‌شود، آخرین تلاش‌ها برای احیای توافق هسته‌ای با ایران در حال انجام است. دولت سیزدهم در ایران اگرچه سیاست خارجی و هسته‌ای خود را بر خلاف دولت روحانی «توافق به هر قیمتی» قرار نداده است اما وقایع اوکراین بیش از هر زمان دیگری یادآوری می‌کند که هیچ توافق سیاسی و متن روی کاغذی به تنهایی نتوانسته است همه مشکلات یک کشور را پوشش داده یا آینده آن را تضمین کند. سرنوشت برجام در دولت تدبیر و امید که کل مقدرات کشور را به توافق هسته‌ای گره ‌زده بود، تجربه ذی‌قیمتی را در اختیار تیم مذاکره‌کننده فعلی کشورمان قرار داده است. 
طی سال‌های گذشته به موازات تشدید جنگ اقتصادی تمام عیار ایالات متحده علیه ایران، مشروعیت‌زدایی از قدرت دفاعی و نظامی کشور به عنوان مانع اصلی توسعه و لغو تحریم‌های ضد ایرانی تبدیل به یکی از مقاصد ثابت حملات جریان غرب‌گرا شد، تا جایی که حتی مرحوم هاشمی‌رفسنجانی خلع سلاح ژاپن و آلمان پس از جنگ دوم جهانی را شاهد مثالی برای اثبات این ادعا که وجود نیروی نظامی مانعی بر مسیر رشد اقتصادی است، خواند. رئیس دولت‌های پنجم و ششم در توئیتی دنیای فردا را دنیای گفتمان‌ها و نه موشک‌ها خواند. 
به سخره گرفتن توان هسته‌ای و منع ایران از افزایش بازدارندگی در مقابل دشمنان تا بن دندان مسلحی که از هیچ فرصتی برای ضربه زدن به کشورمان چشم‌پوشی نکرده و نمی‌کنند، از سرخط‌های اصلی تبلیغاتی جریان غرب‌گرا بوده است. خلق دوگانه خطرناک «امنیت/ معیشت» به عنوان مقدمه فروپاشی کشور از جمله مواردی است که توسط حسن روحانی در کارزار انتخاباتی خود در سال 92 کلید خورد و با عبارت چرخش همزمان چرخ سانتریفیوژها و چرخ کارخانه‌ها، به این دوگانه دامن ‌زده شد. این خطوط روشن راهبرد سیاست خارجی بود که بعدها در برجام نمود پیدا کرد و اقتدار هسته‌ای را تا حد زیادی قربانی تنش‌زدایی با آمریکا و وعده بدون پشتوانه رفع تحریم کرد. 
این تنها نمونه نبود؛ تخریب قدرت نظامی ایران در تمام دوران دولت‌های یازدهم و دوازدهم از سوژه‌های پررنگ برای تخریب قوای دفاعی کشور بود. موضع مشهور حسن روحانی در مناظرات انتخاباتی سال 96 که آزمایش موشک از سوی کشورمان را توطئه‌ای علیه برجام خواند، جدا از آنکه تکرار صدای آمریکا از زبان رئیس‌جمهور مستقر بود، بخوبی افق دید این جریان را نسبت به توانایی‌های دفاعی کشور نمایان می‌کرد. 
پیش از این موضع روحانی البته وزیر امور خارجه دولتش، محمدجواد ظریف در دانشگاه تهران با تحقیر قدرت دفاعی کشورمان عنوان کرده بود آمریکا می‌تواند با یک بمب سیستم دفاعی ایران را نابود کند. ظریف و دولت روحانی با سرهم کردن این عبارات در پی اثبات این مدعا بودند که توافق هسته‌ای برجام توانسته است سایه جنگ را از ایران دور کند. روحانی و ظریف از معدود کسانی در جهان بودند که با گذشت چند دهه از شکست فاحش ایده‌آلیسم در جلوگیری از جنگ دوم جهانی و به موزه سپردن شدن این نظریه، به آموزه‌های ویلسونیسم و نویل چمبرلین (نخست‌وزیر انگلستان پیش از جنگ دوم) بازگشته بودند!
سقوط سریع‌السیر شهرهای اوکراین و دستان خالی مسؤولان اوکراینی آن هم در شرایطی که این کشور عمده توان دفاعی خود را به پیشنهاد غرب از کشور خارج کرد، از مناظر درس‌آموزی است که مقابل دیدگان جهانیان به نمایش درآمده است. گویی دنیای موشک‌ها واقعی‌ترین و بی‌رحم‌ترین چهره جهانی است که تا پیش از سقوط یک کشور عمق دردناکی خود را نشان نمی‌دهد. دستان نسبتا خالی اوکراین و بدعهدی تکراری جهان غرب بار دیگر نتایج خطرناک سناریوی مشروعیت‌زدایی از توانمندی نظامی کشور را به جامعه ایرانی گوشزد کرد.
***
از چمبرلین تا ظریف!
وقایع اوکراین اثبات کرد همچنان تجویزهای راهبرد واقع‌گرایی و رئالیسم کارآمد است و اتفاقات روابط بین‌الملل امروز را به روشنی توضیح می‌دهد. 
واقع‌گرایی به ما می‌گوید در شرایطی که منطق هابزی «انسان گرگ انسان است» بر جهان حاکم است، اعتماد و اخلاق‌گرایی و سر دادن شعارهای آرمان‌گرایانه برای تحقق صلح و تامین منافع ملی جایی در مناسبات بین‌المللی ندارد. 
برای اثبات این گزاره‌ها ۲ نمونه تاریخی وجود دارد: توافق مونیخ در 1938 و توافق هسته‌ای برجام در وین سال 2015. 
با امضای توافق مونیخ در سی‌ام سپتامبر ۱۹۳۸ میان نویل چمبرلین و آدولف هیتلر، نخست‌وزیر انگلستان در سخنرانی معروف خود پس از این توافق، با ابراز خوشبینی از گفت‌و‌گوی خود با آدولف هیتلر در فرودگاه و خواندن متن نامه امضا شده توسط هر دوی آنها از پنجره محل اقامت نخست‌وزیر در داونینگ استریت گفت: «این دومین بار در تاریخ ما است که بازگشتی از آلمان با صلح افتخارآمیز اتفاق افتاده است. من باور دارم این صلح برای زمانه‌مان است. حالا من پیشنهاد می‌کنم شما به خانه بروید و آرام در تخت خود بخوابید». اما کمتر از یک سال بعد از ایراد این سخنرانی، جنگ دوم جهانی به عنوان یکی از مرگبارترین جنگ‌های تاریخ بشر توسط هیتلر شروع شد و سیاست مماشات (‌Appeasement) چمبرلین که مبتنی بر خوش‌‌بینی و اعتماد بود، برای همیشه به تاریخ پیوست. 
چند دهه بعد دولت روحانی در ماجرای برجام آرمان‌گرایی شکست خورده چمبرلین را احیا کرد. در خلال مذاکرات هسته‌ای مقامات دخیل در مذاکرات مواضعی از خود ثبت کردند که برای همیشه در شکست گزاره اعتماد در مناسبات بین‌الملل ماندگار است. به عنوان نمونه محمدجواد ظریف، وزیر وقت امور خارجه طی مصاحبه‌ای تلویزیونی با شبکه پی‌بی‌اس آمریکا گفت ایران قول باراک اوباما برای لغو تحریم‌ها را در مذاکرات هسته‌ای قبول می‌کند. ظریف که رئیس تیم مذاکراتی ایران نیز بود، بیان داشت: ما محدودیت‌هایی را که پرزیدنت اوباما برای وادار کردن کنگره به لغو تحریم‌ها با آن مواجه است، درک می‌کنیم. وی افزود: همان‌طور که ما نمی‌پذیریم آنها از ما امری غیرممکن را بخواهند، ما هم از آنها نمی‌خواهیم اقدامی غیرممکن انجام دهند. رئیس وقت دستگاه دیپلماسی ایران اضافه کرد: اگر پرزیدنت اوباما به ما قول می‌دهد که کاری بکند، ما آن را می‌پذیریم و به قولش احترام می‌گذاریم. 
همچنین علی‌اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی دولت روحانی درباره نتیجه مذاکرات بر سر موضوع تحقیق و توسعه می‌گوید برای خوشحالی و رضایت طرف مقابل محدودیت‌ها را پذیرفتیم! وی در این باره گفت: محدودیت اعمال‌شده در قالب برجام، محدودیت زیادی برای ما نیست اما همین [محدودیت] طرف دیگر را خرسند می‌کند، بنابراین ما گفتیم باشد! البته می‌توانست بهتر باشد اگر تعداد سانتریفیوژهای بیشتری داشتیم!
اما در مقابل و در پاسخ به اعتماد تیم ایرانی، مقامات دولت اسبق آمریکا چه رویکردی داشتند؟ آمریکایی‌ها ضمن اعلام اینکه تا زمانی که درباره همه چیز مذاکره نشود، درباره هیچ چیزی مذاکره نشده، به صراحت از بی‌اعتمادی به ایران سخن می‌گویند. در یکی از این اظهارات «جان کری» وزیر وقت خارجه آمریکا با تکرار این مطلب که «به ایران اعتماد نداریم» تأکید کرد به موجب برجام تهران «امکان تولید بمب هسته‌ای را ندارد» و سازمان‌های اطلاعاتی و همین‌طور سازمان‌های وابسته به وزارت انرژی آمریکا می‌توانند بدانند ایران در تأسیسات خود چه می‌کند. در نتیجه این بی‌اعتمادی بود که آمریکایی‌ها ضمن تحمیل سنگین‌ترین و بی‌سابقه‌ترین مکانیزم راستی‌آزمایی هسته‌ای به دولت روحانی که ایران را تبدیل به یک استثنا می‌کرد، با متن پر ایراد برجام فضا را برای عمل نکردن به تعهدات خود و نقض برجام باز گذاشتند. جمله محمدجواد ظریف که واژه تعلیق در برجام را ندیدم، بخوبی گواه این اتفاق است. 
در پاسخ به اعتماد دولتمردان ایران، مقام‌های آمریکایی درست ۳ روز بعد از امضای توافق هسته‌ای برجام به صراحت اعتراف کردند اطلاعات به دست آمده از تأسیسات هسته‌ای ایران به واسطه توافق برجام می‌تواند به واشنگتن و تل‌آویو برای اقدامات خرابکارانه در تأسیسات هسته‌ای ایران کمک شایانی کند. فقط کافی است به این اظهارات «جاش ارنست» سخنگوی وقت کاخ سفید که ۱۷ ژوئیه ۲۰۱۵ (‌26 تیرماه 94) مطرح شده دقت کنید: «نکته کلیدی اینجاست؛ گزینه نظامی روی میز باقی خواهد ماند اما واقعیت این است که این گزینه، تقویت هم خواهد شد، چون ما این همه سال‌های متمادی را صرف جمع‌آوری جزئیات بیشتری درباره برنامه هسته‌ای ایران خواهیم کرد». او در ادامه می‌گوید: «بنابراین اگر مقام‌های نظامی چه در آمریکا و چه در اسرائیل به تصمیمی برای هدف قرار دادن [تأسیسات هسته‌ای ایران] برسند، آن تصمیم‌ها بر مبنای دانشی که طی این سال‌های متمادی از طریق این نظام بازرسی‌ها به دست می‌آوریم، مبتنی بر اطلاعات خواهد بود و توانمندی‌های ما بهبود پیدا کرده است». همزمان پولیتیکو هم در آن مقطع گزارش داد مقامات کاخ سفید طی جلسات خصوصی با نمایندگان آمریکایی می‌گویند برجام با تضمین نظارت آژانس بر تأسیسات هسته‌ای ایران، منجر به افشای جزئیات مهمی از این تأسیسات می‌شود و در نتیجه بمباران و حمله نظامی به این کشور را آسان‌تر خواهد کرد. 
 اما داستان اعتماد به برجام محدود نشده و سررشته آن به ابتدای مذاکرات در سال‌های ابتدایی دهه 80 بازمی‌گردد. ایران در سعدآباد تعلیق را پذیرفت اما قرار شد این آژانس بین‌المللی انرژی اتمی باشد که این توافق را تفسیر می‌کند. به عبارتی تفسیر آژانس از «تعلیق» مبنای اقدامات ایران شود. روحانی در صفحات 186 و 187 کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هسته‌ای به روایت تخلف البرادعی از وعده‌اش به ایران می‌پردازد و می‌نویسد: «در مذاکرات تهران (سعدآباد) تعلیق را در حد مجوزی که از سران نظام داشتیم و در چارچوب توافق با البرادعی قبول کردیم لذا در بیانیه نوشته شد «در چارچوب تفسیر آژانس» البته البرادعی بعدا تحت فشار اروپا تخلف کرد و آژانس هم با تفسیر جدیدی علاوه ‌بر نطنز، قطعه‌سازی و مونتاژ را هم جزو موارد تعلیق اعلام کرد... . خطاب به البرادعی اضافه کردم شما در تهران به من گفتید معنای تعلیق در حد گازدهی است. چرا تخلف کردید؟ گفت نظر من همان است که در تهران گفتم ولی این تفسیر گروه فنی ما است! البرادعی گفت ما معنای تعلیق در بیانیه را در آژانس اینگونه تفسیر کردیم که در نطنز علاوه ‌بر تعلیق گازدهی، ساخت و مونتاژ سانتریفیوژها هم تعلیق شود. من به تندی به او پاسخ دادم که شما در تهران به من قول دادید تعلیق، تنها تعلیق گازدهی است و ما هم طبق نظر شما عمل کردیم. البرادعی گفت اولا من تنها نیستم، کارشناسانی هم در آژانس هستند که نظر آنها چنین است. ثانیا تعلیق شما برای اعتمادسازی است، بنابراین اگر سختگیری کنید به هدف خود لطمه زده‌اید. اصولا شما برای چه می‌خواهید قطعه بسازید وقتی که غنی‌سازی تعلیق می‌شود؟ این فعالیت را هم کنار بگذارید و همه را مطمئن کنید! این به نفع شماست». 
روحانی در صفحه‌های 223 و 224 صراحتا از خدعه البرادعی و ۳ کشور اروپایی گلایه می‌کند: «به آنها (وزرای ۳ کشور انگلستان، فرانسه و آلمان) گفتم ما در مذاکرات تهران با هم توافق کردیم بر مبنای تعریفی که مدیرکل آژانس از تعلیق داشته است اقدام کنیم ولی شما برخلاف تعهدتان به البرادعی نامه نوشته و به او فشار آورده و گفته‌اید تعلیق را به صورت وسیع‌تری تعریف کند. البرادعی به من گفت ۳ کشور برای من نامه فرستاده و گفته‌اند تعلیق، اینچنین تفسیر شود. قرار ما این بود که با صداقت با هم رفتار کنیم!»
***
خودتحریمی تسلیحاتی!
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه دولت روحانی در واکنش به توافق هسته‌ای می‌گوید: «توافق هسته‌ای وین یک پیروزی برای دیپلماسی بود و این مشکل پس از جنگ دوم جهانی یک مساله پیچیده بود که به راه‌حل رسید». 
مشخصا کسی که برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشورش را یکی از پیچیده‌ترین مسائل و بحران‌های بعد از جنگ دوم جهانی می‌بیند و در جریان فایل صوتی مشهور تاریخ شفاهی خود می‌گوید مفروضات واقع‌گرایی در روابط بین‌الملل را قبول ندارد، طبعا استعداد اوکراینیزه کردن ایران را دارد؛ دیپلماتی که با زیرسوال بردن توان دفاعی کشور، خواهان در اختیار گرفتن توانمندی نظامی که از آن به «میدان» یاد می‌کند، در جهت دیپلماسی خود که تنش‌زدایی یک‌طرفه بود، می‌شود. 
 وزیر خارجه‌ای با مختصات یاد شده حتی برای طرف آمریکایی در برجام هم حتما اشانتیونی در نظر می‌گیرد. بر این اساس است که محمدجواد ظریف و هیات همراه یک خودتحریمی تسلیحاتی را به عنوان هدیه لحظه آخری در نظر گرفتند، همان‌طور که علی‌اکبر صالحی می‌گوید بالاخره باید برای خوشامد دوستان آمریکایی برخی محدودیت‌ها داوطلبانه پذیرفته می‌شد! 
در فاصله ۱۶ تا ۲۳ تیر ۹۴، هفته پایانی مذاکرات در وین میان ایران و اعضای ۱+۵‌، رسانه‌ها از هتل کوبورگ (محل مذاکرات) علائم یک بن‌بست در گفت‌و‌گوها را مخابره می‌کردند. خبرگزاری رویترز ۲۰ تیر گزارش داد: «طرف‌های مذاکره بر سر موضوعاتی از جمله تحریم‌های تسلیحاتی سازمان ملل متحد ضدایران که غربی‌ها خواهان باقی ماندن آن هستند و روسیه و چین مخالفند، اختلاف دارند». در نتیجه، طبق مصالحه تیم ایرانی با طرف‌های غربی، تحریم‌های تسلیحاتی برای ۵ سال دیگر بر جای خود باقی ماند. با این وجود اما اصل ماجرای آن چند روز نفسگیر و ماهیت قفل ایجاد شده در چند روز آخر مذاکرات، همچنان مبهم باقی ماند تا اینکه چند روز بعد از توافق نهایی وین، اظهارات برخی مقامات دخیل در مذاکرات، پرده از ماجرا برداشت. «سرگئی لاوروف» در مصاحبه‌ای گفت: «ما و چین می‌خواستیم تحریم‌های تسلیحاتی لغو شود اما به ‌رغم حمایت ما، خود تیم ایرانی موافقت کردند تحریم‌ها تا ۵ سال ادامه یابد! در نهایت، همکاران ایرانی ما که طبیعتا در این باره تصمیم‌گیرنده اصلی بودند، موافقت کردند در این باره معامله کنند. طبیعتا ما و چین با توجه به اینکه ایران با آن موافق بود، از آن حمایت کردیم». «وندی شرمن» مذاکره‌کننده سابق آمریکا هم سال 95 در مصاحبه با پایگاه «راشا مترز» با اشاره به برخی نقاط اختلاف تیم مذاکره‌کننده آمریکا و روسیه در جریان مذاکرات هسته‌ای گفت: «یکی از نقاط واگرایی و اختلاف ما و روس‌ها  - که البته اواخر مذاکرات روی میز گذاشته شد - قطعنامه سازمان ملل درباره تحریم موشکی و تسلیحاتی بود. روسیه معتقد بود نباید هیچ محدودیتی روی موشک و تسلیحات باشد. آنها هیچ محدودیتی را روی موشک‌های خودشان نمی‌خواستند و البته فکر می‌کردند چنین محدودیتی نباید بر ایرانیان هم اعمال شود. در نهایت بر سر این موضوع مصالحه کردیم». شرمن ادامه داد: «روسیه و چین معتقد بودند قطعنامه صرفا باید توافق را تایید کند و نباید هیچ محدودیتی بر برنامه موشکی و تسلیحاتی ایران باقی بماند. آنها نمی‌خواستند برنامه موشکی یا ممنوعیت واردات تسلیحاتی ایران پابرجا بماند اما آنها متوجه شدند بدون وجود محدودیت‌هایی که بود، ما نمی‌توانیم توافق کنیم». وندی شرمن در ادامه این گفت‌وگو درباره محدودیت‌های ایران و روسیه برای قبول کردن نتیجه نهایی مذاکرات اینچنین گفت: «مسأله مهم دیگر این بود که روسیه نمی‌خواست توافق [هسته‌ای ایران و 5+1] مبنایی برای چیزهای دیگر شود. برای ایرانیان هم مهم بود که این توافق یک توافق خاص و منحصر‌به‌فرد نباشد و آنان تبدیل به انگشت‌نمای دیگران نشوند. مجبور بودیم تلاش بسیار زیادی به کار ببندیم تا هر دوی این خواسته‌ها عملی شود». وندی شرمن افزود: «آمریکا می‌خواست بتواند تحریم‌ها را با سرعت بازگرداند. ما می‌خواستیم مطمئن شویم حق وتوی ما (در متن برجام) دست‌نخورده باقی می‌ماند و به مکانیسم ماشه رسیدیم که یک نوع رأی‌گیری معکوس است». 
همچنین «ماریا زاخارووا» سخنگوی وزارت خارجه روسیه مهرماه سال گذشته در آستانه منقضی شدن تحریم‌های تسلیحاتی طی اظهاراتی گفت: محدودیت‌های تسلیحاتی ایران ربطی به توافق هسته‌ای برجام ندارد. وی در این باره گفت: «همان‌گونه که می‌دانید، شورای امنیت سازمان ملل سال ۲۰۱۵ تحریم تسلیحاتی را شامل حال ایران نکرد و تهران داوطلبانه برخی محدودیت‌ها را پذیرفت. این اقدام برای به نتیجه رسیدن زودتر گفت‌وگوها بر سر برنامه جامع اقدام مشترک برای سازش بر سر برنامه هسته‌ای ایران انجام شد. همه طرفین برجام هم از همان ابتدا می‌دانستند این محدودیت‌ها ربطی به توافق ندارد. علاوه بر این، موعد آن محدودیت‌ها هم به سر آمده». 
 شهریور 94 سیدعباس عراقچی، عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و معاون وقت سیاسی وزارت امور خارجه جزئیات مذاکرات انجام شده پیرامون قطعنامه ۲۲۳۱ و تحمیل تحریم تسلیحاتی به کشورمان را در نشست کمیسیون ویژه مجلس شورای اسلامی تشریح کرد. عراقچی در این نشست به توجیه این بحث پرداخت که چگونه در روند مذاکرات بنا شد تحریم‌های تسلیحاتی در قطعنامه بیاید و نه در برجام! عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده ایرانی در این باره گفت: «[غربی‌ها] می‌گفتند در این مرحله اگر بیاییم تحریم تسلیحاتی ایران را برداریم، این یعنی دیگر توافق را کشته‌ایم. یعنی دیگر نمی‌توانیم توافق کنیم؛ دیگر جواب متحدان خودشان در منطقه را نمی‌توانند بدهند. جواب کنگره را هم نمی‌توانند بدهند، لذا از اول موضع‌شان این بود که تحریم تسلیحاتی، تحریم ممنوعیت موشکی و تحریم اشاعه‌ای را فوری نمی‌توانند بردارند. از نظر ما هم اینها تحریم‌های تعیین‌کننده‌ای برای ما نبود که حتما باید فوری برداشته شود، می‌تواند در فاصله‌ زمانی برداشته شود. آنها می‌گفتند ما تحریم‌های تسلیحاتی و موشکی را نمی‌توانیم برداریم، ما می‌گفتیم خب! اگر برنداری ما که رعایت نمی‌کنیم، پس توافق نمی‌شود. بالاخره ایده‌ای که آنها هم آمدند مطرح کردند این بود که بسیار خب! بین قطعنامه و توافق تفاوت قائل می‌شویم. موشکی و تسلیحاتی را در قطعنامه می‌آوریم، بقیه‌ چیزها در توافق». 
این در حالی است که تحریم‌های تسلیحاتی و موشکی ایران به بهانه هسته‌ای در قطعنامه‌ها گنجانده شده بود و قاعدتا یک تحریم هسته‌ای محسوب می‌شد و آمریکا موظف به رفع این تحریم‌ها طبق سند ژنو (آذرماه 92) و برجام بود اما آمریکایی‌ها با یافتن نشانه‌هایی از تیم مذاکره‌کننده ایرانی که دنبال توافق کردن به هر قیمتی بود، دامنه رفع‌ تحریم‌ها را از ژنو تا وین برچیدند و در حالی که بر مبنای سند نهایی توافق ژنو قرار بود تمام تحریم‌های مرتبط با هسته‌ای برداشته شود، گام به گام در لوزان و وین بر این رفع تحریم‌ها قید زدند و در نهایت در عمل نیز هیچ‌کدام از این تحریم‌ها را به صورت واقعی و روی زمین برنداشتند. در این میان اظهارات دیگری از سیدعباس عراقچی در برنامه گفت‌وگوی ویژه خبری که 15 فروردین 95 انجام شد، به طور کامل مساله را روشن کرد. عراقچی در این گفت‌وگو تاکید کرد تنها علت واقعی که آمریکایی‌ها را بر آن داشته از لغو این تحریم‌های بسیار کلیدی خودداری کنند، این است: «آمادگی‌اش را نداشتند». 

 


Page Generated in 0/0339 sec